رابطه علی بین سلامتی، آموزش و رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای در حال توسعه
محورهای موضوعی : دو فصلنامه علمی - تخصصی اقتصاد توسعه و برنامه ریزیمولود جعفری 1 , مریم جعفری 2 , مصطفی عمادزاده 3
1 - گروه اقتصاد، واحد خمینی شهر،دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
2 - مدرس دانشگاه ازاد اسلامی واحد خمینی شهر
3 - استاد& دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان
کلید واژه: رشد اقتصادی, امید به زندگی, دادههای تابلویی, تحصیلات, آزمون علیت,
چکیده مقاله :
دستیابی به رشد اقتصادی پایدار، مستلزم سرمایهگذاریهای انبوه در زیر ساختها بهمنظور افزایش ظرفیتهای تولید و همچنین ایجاد درآمد میباشد. این سرمایهگذاریها صرفاً شامل سرمایهگذاریهای فیزیکی نمیشود، بلکه سرمایهگذاریهای انسانی، پژوهش و نوآوری، آموزش، بهداشت و مهاجرت نیروی کار را نیز شامل میشود. بدین ترتیب یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی، علاوه بر نیروی کار و سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی است. این مقاله به بررسی رابطه علی بین آموزش، سلامت و رشد اقتصادی در 12 کشور در حال توسعه برای سالهای 1983 تا 2020 میپردازد. بدین منظور با استفاده از روش علیت گرنجر برای دادههای تابلویی، به بررسی رابطه علیت بین این سه متغیر در کوتاهمدت پرداخته میشود. به منظور برآورد رابطه بلندمدت نیز از روش حداقل مربعات پویای تابلویی استفاده میشود. نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت رابطه علی دو طرفه بین شاخص رشد اقتصادی و شاخص سلامت و همچنین یک رابطه علی دو طرفه بین شاخص سلامت و شاخص آموزش برقرار است. لیکن رابطه علی بین آموزش و رشد اقتصادی در بلندمدت وجود نداشته است، هرچند در کوتاهمدت تنها یک رابطه علی از سوی رشد اقتصادی بر شاخص آموزش وجود داشته است.
Achieving sustainable economic growth requires a lot of investment in infrastructure to increase production capacity and revenue. These investments include not only physical investment, but also human investment, research and innovation, education, health and labor migration. Thus, one of the most important factors affecting economic growth, in addition to labor and physical capital, is human capital.This article examines the causal relationship between education, health, and economic growth in 12 developing countries during 1983 - 2020. For this purpose, using Granger's causality method for panel data, the causality relationship between these three variables is examined in the short -run. In order to estimate the long-run relationship, Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) method is also used. The results indicate that in the long-run, there is a two-way causal relationship between the economic growth index and the health index, as well as a two-way causal relationship between the health index and the education index. However, there was no causal relationship between education and economic growth in the long- run, although in the short -run there was only one causal relationship between economic growth and the education index.
_||_
119 رابطه علی بین سلامتی، آموزش و رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای در حال توسعه
رابطه علی بین سلامتی، آموزش و رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای در حال توسعه
مولود جعفری1 * ، مریم جعفری2، مصطفی عمادزاده3
چکیده
دستيابي به رشد اقتصادي پايدار، مستلزم سرمايهگذاريهاي انبوه در زیر ساختها بهمنظور افزايش ظرفيتهاي توليد و همچنين ايجاد درآمد ميباشد. اين سرمایهگذاریها صرفاً شامل سرمایهگذاریهای فیزیکی نميشود، بلکه سرمايهگذاريهاي انساني، پژوهش و نوآوري، آموزش، بهداشت و مهاجرت نيروي کار را نيز شامل ميشود. بدین ترتیب یکی از مهمترين عوامل مؤثر بر رشد اقتصادي، علاوه بر نيروي كار و سرمايه فيزيكي، سرمايه انساني است. این مقاله به بررسی رابطه علی بین آموزش، سلامت و رشد اقتصادی در 12 کشور در حال توسعه برای سالهای 1983 تا 2020 میپردازد. بدین منظور با استفاده از روش علیت گرنجر برای دادههای تابلویی، به بررسی رابطه علیت بین این سه متغیر در کوتاهمدت پرداخته میشود. به منظور برآورد رابطه بلندمدت نیز از روش حداقل مربعات پویای تابلویی استفاده میشود. نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت رابطه علی دو طرفه بین شاخص رشد اقتصادی و شاخص سلامت و همچنین یک رابطه علی دو طرفه بین شاخص سلامت و شاخص آموزش برقرار است. لیکن رابطه علی بین آموزش و رشد اقتصادی در بلندمدت وجود نداشته است، هرچند در کوتاهمدت تنها یک رابطه علی از سوی رشد اقتصادی بر شاخص آموزش وجود داشته است.
کلمات کلیدی: تحصیلات، امید به زندگی، رشد اقتصادی، آزمون علیت، دادههای تابلویی.
طبقه بندی JEL : C12, C23, I15, I25
1-مقدمه
توسعه انسانی فرایند گسترش انتخابهای مردم و ارتقاء سطح زندگی آنها از جمله دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و تحصیلی، آزادی سیاسی، تضمین حقوق بشر و احترام شخصی است (برنامه توسعه سازمان ملل4، 1990). افزایش در کیفیت زندگی افراد نقش اساسی در افزایش فعالیتهای اقتصادی دارد. در واقع زمانی که گفته میشود یک کشور از لحاظ اقتصادی توسعهیافته است، به معنی بهبود وضعیت سلامت و تحصیلات ساکنان آن سرزمین است (کورکماز و کولونک5، 2016).
شاخص توسعه انساني6 (HDI)، شاخصي چند بعدي است که سطح توسعه انساني موجود در يک کشور را نمايه ميسازد. شاخص توسعه انسانی ، اولین بار در سال 1990 توسط محبوبالحق7، اقتصاددان پاکستانی، تهیه شده است و از سال 1993، هر ساله در گزارش توسعه سازمان ملل ارائه میشود. توسعه انسانی فرایند گسترش فرصتهاي انتخاب افراد براي تحصیل و آموزش، مراقبت بهداشتی، درآمد، اشتغال و غیره است. شاخص توسعه انسانی، ترکیبی از میزانهاي متعادل شده امید به زندگی، سواد، تحصیلات و تولید سرانه ناخالص ملی میباشد و به عبارتی میانگین این سه شاخص است (برنامه توسعه سازمان ملل، 1990). نتایج مطالعات صورت گرفته در مورد توسعه انسانی نشان میدهد که افزایش سریع تولید، که ناشی از انقلاب صنعتی است و کاهش کیفیت زندگی نیروی کار، رابطه بین رشد اقتصادی و روابط انسانی را زیر سؤال برده است. بررسی رابطه بین رشد اقتصادی و توسعه انسانی از سده 19 مورد بررسی قرار گرفته است. شاخص توسعه انسانی نشان داد که علاوه بر تولید سرانه، عوامل انسانی نیز از شاخصهای توسعهیافتگی کشورها است (کورکماز و کولونک، 2016). از طرفی مطالعات افرادی مانند برو8 (1990) ، ساچز و وانر9 (1997)، اصغر و همکاران10 (2012)، آیون11 (2013)) نشان داد که بین شاخصهای سرمایه انسانی (سلامت و آموزش) و رشد اقتصادی رابطه وجود دارد. عدهای معتقدند که با افزایش رشد اقتصادی، رفاه خانوارها افزایش مییابد و در نتیجه صرف مخارج برای آموزش، بهداشت و تغذیه موجبات افزایش توسعه انسانی را فراهم میآورد، از سویی با افزایش رشد اقتصادی، سازمانهای غیردولتی تشکیل میشود، که هدف آنها بالابردن کیفیت زندگی مردم و از بین بردن فقر و در نتیجه بهبود توسعه انسانی است (رانیس12، 2007).
بدین ترتیب یک رابطه متقابل و همزمان بين سلامت، آموزش و رشد اقتصادي ایجاد میشود، بنابراین بررسي تأثير هر يك از اين سه متغير بدون در نظر گرفتن اثر متقابل آنها از لحاظ روشهاي اقتصادسنجي چندان معتبر نخواهد بود. از این رو مطالعه حاضر به بررسی رابطه علی بین این سه متغیر در کشورهای منتخب در حال توسعه شامل ایران، اندونزی، مالزی، ترکیه، تایلند، اردن، امارات متحده عربی، نیجریه، پاکستان، فیلیپین، نیجریه و لیبی طی دوره زمانی 1983 تا 2020 میپردازد.بدین منظور مقاله حاضر در 5 بخش تهیه شده است. در بخش دوم به مبانی نظری رابطه بین سلامت، آموزش و رشد اقتصادی پرداخته میشود. سپس در بخش سوم مروری بر مطالعات انجام شده پیرامون موضوع صورت خواهد گرفت. در بخش چهارم دادهها و روش تحقیق معرفی شده و نتایج تخمینها گزارش میشود. در نهایت در بخش 5 نتیجهگیری انجام خواهد شد.
2-مبانی نظری
2-2-سلامت و رشد اقتصادی
تا قبل از دهه 1980 اکثر مطالعات، رشد اقتصادی را تابعی از نیروی کار، سرمایه، تحصیلات و... معرفی میکردند. هرچند که عوامل مذکور از مهمترین عوامل تولید در مطالعات رشد اقتصادی هستند، ولی در دهههای اخیر، سلامت، سرمایه اجتماعی و هنجارهای اجتماعی نیز وارد مدلهای رشد شدهاند. استدلال تأثیر سلامت بر رشد اقتصادی بیان میدارد که کارگر سالم، بهتر و بیشتر از کارگر بیمار تولید میکند (بلوم و همکاران13، 2004). از دیگر سو بهبود شاخصهای سلامت در جامعه با کاهش مرگ ومیر و افزایش امید به زندگی، موجب افزایش پسانداز و درنتیجه سرمایهگذاری در جامعه میشود و این به نوبه خود بهرهوری نیروی کار و رشد اقتصادی را متاثر خواهد کرد (ویل14، 2005). شواهد حاکی از آن است که با ارتقای سطح بهداشت و سلامت جامعه، در دورههای بعد، منابع کمتری برای مخارج درمانی مورد نیاز است و استفاده از این منابع مازاد، در سایر بخشها باعث رشد اقتصادی بالاتر خواهد شد (باخاری و بات15، 2007).
رابطه تأثیر رشد اقتصادی بر بهبود سلامت و رفاه در کشورهای در حال توسعه، نیز از موضوعاتی است که توسط اقتصاددانان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بعضی از تحلیلها اشاره به تأثیر مثبت رشد اقتصادی بر پیامد سلامت دارند، در حالیکه بعضی دیگر معتقدند که در مورد مزایای رشد بر سلامت کاملاً زیادهروی شده است. موافقین تأثیر مثبت رشد اقتصادی بر سلامت به این موضوع اشاره دارند که رشد اقتصادی باعث افزایش نرخ زنده ماندن نوزادان و افزایش امید به زندگی میشود (کول16، 2019). رشد اقتصادی از طریق افزایش استانداردهای زندگی، تغییر در سلامت محیط زیست عمومی و بهبود وضعیت تکنولوژی پیشرفته درمانی، باعث بهبود سلامت افراد میشود (ویل، 2014). نظریه استاندارد زندگی بیان میکند که رشد کلان اقتصادی، درآمد را در کل جامعه افزایش میدهد و بنابراین دسترسی، تقاضا و مصرف کالاها و خدماتی که باعث بهبود وضعیت سلامت میشود را افزایش میدهد (سوارس17،2007).
این در حالی است که در مورد کشورهای در حال توسعه سؤال این است که آیا رشد اقتصادی واقعاً باعث بهبود وضعیت مردم فقیر میشود یا خیر؟ نظریه موافق بیان میکند که با افزایش درآمد سرانه کشور، متوسط درآمد افراد در دهکهای پایین درآمدی نیز افزایش مییابد و کاهش فقر باعث بهبود سلامت میشود (لانگ و ولمر18، 2017). راه دیگری که رشد اقتصادی به رفاه و زندگی بهتر کمک میکند، افزایش هزینههای عمومی در زیرساختهای بهداشتی، مداخلات و ابتکارات است. دولتها با مشارکت یا حمایت از یکسری فعالیتها، نقش اساسی در سلامت مردم دارند. این موارد شامل ساخت سیستمهای بهداشتی و آب آشامیدنی، ساختن مراکز بهداشتی- درمانی، آموزش پزشکان و پرستاران، توزیع داروها، سازماندهی نهادهای اطلاعرسانی عمومی و حمایت از تحقیقات پزشکی میباشد (کول، 2019).
برخلاف طرفداران رشد، بسیاری از محققان توسعه، رابطه بین رشد و رفاه را زیر سؤال میبرند. منتقدانی مانند آمارتیا سن19 (1999) استدلال میکنند که رشد اقتصادی لزوماً وضعیت افراد فقیر را بهبود نمیبخشد و حتی ممکن است زیانبار باشد. دلیل تأثیر منفی رشد اقتصادی بر سلامت از دیدگاه این نظریهپردازان به واسطه افزایش نابرابری و نرخ فقر به دلیل رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه است. در واقع، اراده سیاسی و اثربخشی نهادی نقش مهمتری نسبت به تولید ناخالص داخلی در تعیین سلامت در کشورهای در حال توسعه دارد (لانگ و ولمر، 2017). اميد به زندگي در جوامع نابرابر كوتاهتر از جوامع تساويگرا است. شمار قابل توجهي از مطالعات زیستشناسی نشان ميدهد اميد به زندگي كشورها به صورت منفي با نابرابري درآمد، حتي بعد از اين كه سطوح درآمد سرانه در كشورها كنترل شدند، ارتباط دارد (دوگلی و همکاران20، 2005). افزايش درآمد، سلامت و طول عمر فقرا را افزايش خواهد داد. بنابراين توزيع مجدد درآمد از ثروتمندان به فقرا ميزان سلامت جمعيت را بهبود خواهد بخشيد. سطح درآمد مناسب منجر به بهبود سلامتی و سلامت رواني ميشود، مردم در كشورهاي ثروتمند عمر و سلامتي بيشتري نسبت به مردم كشورهاي فقير دارند (پرستون21، 1975).
از طرفی بعضی اقتصاددانان معتقدند که رشد سریع اقتصادی به خصوص در کوتاهمدت مخرب است. یک اقتصاد پررونق مهاجران را به خود جذب میکند، که برخی از آنها بیماریهای جدیدی را با خود به همراه میآورند. رشد اقتصادی همچنین شهرنشینی را تسریع میکند، که در صورت همراهی با زیرساختهای ناکافی بهداشت عمومی، میتواند باعث گسترش بیماری شود (برنر22، 2005). از طرف دیگر حتی اگر رشد اقتصادی درآمد افراد را بالا ببرد، هیچ تضمینی وجود ندارد که این افزایش درآمد صرف کالاها و خدمات مربوط به سلامتی شود، بلکه ممکن است باعث ایجاد رفتارهای مضر و الگوهای مصرف نادرست شود. مصرف بیش از حد و سبک زندگی بیتحرک اغلب منجر به چاقی و سایر بیماریهای مربوط به افراد مرفه میشود (کول، 2019).
2-2-آموزش و رشد اقتصادی
به اعتقاد بسیاری از اقتصاددانان عامل پسماند یا مازاد در مدلهای رشد اقتصادی، به عنوان توضیح دهنده بخش مهمی از رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته، به طور مستقیم و غیرمستقیم به آموزش بستگی دارد. از این رو سرمایهگذاری در آموزش از اوایل دهه 1960 به شدت مورد توجه اقتصاددانان و سیاستگذاران قرار گرفت. در این دوره سرمایهگذاری در آموزش رسمی و غیررسمی سبب افزایش مهارت نیروی انسانی و بهبود نیروی کار و بهرهوری کل عوامل شد و پویایی لازم برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای پیشرفته فراهم آمد. در چارچوب نظریه سرمایه انسانی شولتز23 (1961) و بکر24 (1975) بر این باورند که آموزش، بهره وری و دستمزد واقعی افراد را افزایش میدهد. از نظر ساخارو پولوس25 (1994) لازم است منابع انسانی هماهنگ با آموزش ابتدایی توسعه یابد.
توسعه فرصتهاي آموزش در تمام سطوح میتواند به طرق زیر موجب بهبود افزایش رشد اقتصادی کشور شود :
1-ایجاد نیروی مولدتر و بالابردن سطح دانش و مهارت آنان، 2- فراهم آوردن اشتغال گسترده و فرصت کسب درآمد براي معلمان، کارکنان مدرسه و کارگران ساختمانی، چاپخانههاي کتابهاي درسی، کارخانههاي تولیدکننده لباسهاي متحدالشکل براي مدارس؛ 3- ایجاد طبقه رهبران تحصیلکرده به منظور اشغال پستهایی که از متخصصان خارجی خالی شده یا مشاغل بلاتصدي در بخش خدمات دولتی، شرکتهاي دولتی و بنگاههاي اقتصادي خصوصی، 4- فراهم آوردن نوعی آموزش براي بالا بردن سطح سواد خواندن و نوشتن و مهارتهاي اصلی و در عین حال، ترویج طرز تفکر جدید در بین طبقات متعدد جمعیت (تودارو و اسمیت26، 2009).
به عقیده رانیس (2007) رشد اقتصادي از طريق خانوارها، فعاليت دولت و سازمانهاي غيردولتي، توسعه انساني را تحت تاثير قرار ميدهد. اين بدين معني است که سطح توسعه انساني از چند طريق به رشد اقتصادي وابسته است:
-خانوارها ميتوانند درآمدشان را در بخشهايي هزينه کنند که موجب افزايش سطح توسعه انساني ميشود، از جمله اين موارد ميتوان به تغذيه، آب سالم، آموزش و سلامت اشاره كرد. در نتيجه هرچقدر مخارج هزينه شده به وسيله خانوار بيشتر باشد، سطح توسعه انساني بيشتر افزايش مييابد.
-دولتها با بهبود شبکه سلامت، افزايش سلامت آبهاي آشاميدني و تغذيه مناسب، کاهش آلودگي هوا و تامين زيرساختهاي مناسب براي افزايش کيفيت آموزش، ميتوانند موجب ارتقاي سطح توسعه انساني شوند. در نتيجه با افزايش رشد اقتصادي، مخارج صرف شده در زمينه بهداشت، آموزش و سلامت از سوي دولت افزايش مييابد.
-سازمانهاي غيردولتي به منظور فعاليتهاي عامالمنفعه تشکيل ميشوند. فعاليتهاي اين سازمانها شامل پروژههاي درآمدزا براي فقرا، ساختن مدرسه و مراکز بهداشتي و بيمارستان است که به طور مستقيم تاثير به سزايي بر توسعه انساني دارند. رشد اقتصادي موجب توسعه اجتماعي و افزايش فعاليت اين سازمانها ميشود و به اين ترتيب سطح توسعه انساني افزايش مييابد (رانیس، 2007).
2-3-تحصیلات، درآمد و سلامتی
افرادی که از سطح آموزش و تحصیلات کمتری برخوردارند، معمولاً در مشاغلی به کار گرفته میشوند که در آن سطح درآمد و مزایای رفاهی، همچون مرخصی با حقوق و مزایای بازنشستگی و بیمههای تکمیلی که منجر به سلامتی بیشتر میشود، پایین است. این امر موجب میشود که افراد بدون بیمه یا با بیمههای ناکافی هنگام ابتلا به بیماریهای گوناگون کمتر یا دیرتر به پزشک مراجعه نمایند. از سویی دیگر در اینگونه مشاغل شرایط کار معمولاً سختتر و استرسزاست. زیرا همواره این نگرانی را دارند که چگونه با منابع اندک در اختیار به خواستههای روزافزون و متنوع خانوار پاسخ مناسب دهند و این امر موجب تهدید سلامتی این افراد میشود. بدین ترتیب مشخص میشود که چگونه آموزش و تحصیلات کمتر به سلامتی افراد آسیب میرساند (آرندت27، 2005).
با درنظر گرفتن استثناهایی، میتوان اظهار داشت که بین آموزش و تحصیلات بالاتر و مشاغل پردرآمد ارتباط مستحکمی وجود دارد. بدین معنی که افراد تحصیلکرده عموماً در مشاغل عالیتری مشغول به کار می شوند، از درآمدهای بالاتری برخوردار میگردند و امنیت اقتصادی و امکان انباشت بیشتر ثروت را دارند. این افراد در صورت لزوم میتوانند از مراقبتهای بهداشتی بهتری برخوردار باشند. بیمههای بهتری برای خود تدارک ببینند، از تغذیه مناسبتری بهرهمند گردند، ساعات بیشتری را به ورزش اختصاص دهند، در خانهها و محلههایی زندگی کنند که از محیط زیست بهتری برخوردار باشد. در مجموع افراد تحصیلکرده با امکانات مالی بیشتری که در اختیار دارند، قادرند در شرایط یکسان میزان سلامت خود را به نحو شایستهتری ارتقاء دهند (هارتوگ و اوستربیک28، 2010).
در سطح کلان نیز مشاهده میشود که بین تحصیلات و سلامتی ارتباط مستحکمی وجود دارد. مردم کشورهایی که از درآمد سرانه بالاتری برخوردارند عموماً دارای نرخ امید به زندگی بالاتر و عمر طولانیتری برخوردارند. علاوه بر این مشاهده شده که متوسط وزن نوزادان در هنگام تولد، در جوامعی که دارای سرانه درآمد کمتری میباشند، پایینتر است. در کشورهایی که متوسط سطح درآمدها پایینتر است، چون مالیات کمتری پرداخت میشود، منابع کمتری به بخش آموزش و سلامت اختصاص مییابد. بنابراین در اینگونه جوامع بخش عمدهای از هزینههای آموزشی و بهداشتی و درمانی به عهده خانوار گذاشته میشود (که این خود دارای پیامدهای توزیعی ناگوار است). این در حالی است که مطمئنترین راه گریز از فقر در این کشورها سرمایهگذاری در آموزش و سلامت است. زیرا افراد تحصیلکردهتر و سالمتر از بهرهوری بیشتری برخوردارند (همان منبع).
3-پیشینه تحقیق
از مطالعات صورت گرفته در مورد رابطه علیت بین شاخصهای توسعه انسانی و رشد اقتصادی میتوان به مطالعه سایدا و کایس29 (2018) اشاره کرد که نشان دادند مخارج سلامت بر تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای آفریقایی تأثیر مثبت داشته است و این نتیجه حاکی از آن است که سلامت بر تولید ناخالص داخلی تأثیر دارد. صدیق و همکاران30 (2018) نیز با استفاده از دادههای تابلویی به بررسی سلامت بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد متوسط طی دوره 2016-1991، پرداختند. نتایج حاکی از آن بود امید به زندگی، مرگ و میر نوزادان، میزان ثبتنام در دوره متوسطه و ابتدایی بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا تأثیر بیشتری داشته است. لیندن و رای31 (2017) در مطالعهای بر روی 148 کشور برای دوره زمانی 2010-1970 ، نشان دادند که رشد اقتصادی بر سلامت تأثیر مثبت داشته است. همچنین چابونی و همکاران32 (2016) وجود رابطه علیت دو طرفه بین سلامت و رشد اقتصادی را در 51 کشور طی دوره 1995 تا 2013 نشان دادند. کورکماز و کولونک (2016) نیز در مقالهای به بررسی رابطه علیت گرنجری بین امید به زندگی، آموزش و رشد اقتصادی در 10 کشور منتخب عضو 33OECD طی دوره 2013-2007 پرداختند. نتایج نشان داد که رابطه علیتی از سمت رشد اقتصادی به تحصیلات بالاتر و امید به زندگی در بدو تولد در کشورهای مورد بررسی وجود داشته است.
مطالعه گوده و همکاران34 (2014) از دیگر مطالعات مربوط به رابطه رشد اقتصادی و توسعه انسانی است که طی آن بدین نتیجه دست یافتند که درآمد خانوار بر سلامت کودکان در چین، تأثیر قوی داشته است. نایا و همکاران35 (2012) در پژوهشی با استفاده از روش علیت گرنجر به بررسی تأثیر سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی در کامرون در دوره زمانی 1970 تا 2010 پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که در دوره زمانی مورد مطالعه یک رابطه علی از سوی سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی کامرون وجود داشته است. پریرا و اوبین36 (2009) نیز متوسط سالهای تحصیل در کشور پرتغال را به سطوح مختلف تحصیلی تجزیه و با استفاده از روش اقتصاد سنجی خورگرسیون برداری تأثیر سطوح مختلف تحصیلی را بر رشد اقتصادی بررسی کردند. نتایج نشان داد که افزایش سطح تحصیلات در کلیه سطوح به جز مقطع سوم تحصیلی اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد.
در مورد مطالعات مربوط به رابطه بین آموزش و سلامت، به عنوان شاخصهای توسعه انسانی، نیز میتوان به مطالعه گراسمن37 (2015) اشاره کرد که به بررسی رابطه علی بین آموزش و سلامت طی سالهای 2014-2010 پرداخته و بدین نتیجه دست یافته است که رابطه علی از سوی آموزش به سلامت که در اکثر مطالعات نتیجه گیری شده، ممکن است به دلیل متغیرهای حذف شده دیگری باشد که باعث شدهاند آموزش بیشتر منجر به سلامت بیشتر شود.
آلتینداگ و همکاران38 (2011) نیز به تحلیل تأثیر آموزش بر سلامت طی دوره 2002-1997 پرداختند و بدین نتیجه دست یافتند که تحصیلات در سطح دانشگاه و بالاتر منجر به افزایش دانش افراد در مورد بهداشت و سلامت و در نهایت افزایش سطح سلامت آنان میشود. در حالیکه برای افراد با سطح تحصیلات دبیرستانی ارتباط معناداری بین آموزش و سلامت وجود نداشته، که دلیل اصلی آن عدم وجود کارایی تخصیصی بوده است. همچنین رودریگز و آلبرت39 (2007) رابطه بین آموزش و سلامت را در 11 کشور اتحادیه اروپا بررسی کردند و به اثر مثبت آموزش بر سلامت دست یافتند. از دیگر مطالعات در زمینه ارتباط آموزش و بهداشت مطالعه کاتلر و لراس-مونی40 (2006) است که در آن نشان دادند که آموزش بر سلامت تأثیر مثبت دارد و این تأثیر بین سفیدپوستان و سیاهپوستان و همچنین زنان و مردان تفاوت ندارد. بنابراین سیاستهایی که بر پیشرفت تحصیلی تأثیر بگذارد میتواند تأثیر زیادی بر سلامت جمعیت داشته باشد.
4-دادهها و روش تحقیق
هدف این مقاله بررسی رابطه علی بین سه متغیر امید به زندگی به عنوان شاخص سلامت، تعداد سالهای دوره متوسطه به عنوان شاخص آموزش، و تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخص رشد اقتصادی در 12 کشورهای منتخب در حال توسعه، طی دوره 1983 تا 2020 می باشد. این کشورها شامل اندونزی، ایران، مالزی، ترکیه، عربستان، تایلند، امارات متحده عربی، اردن، نیجریه، پاکستان و فیلیپین میباشند. بدین منظور تجزیه وتحلیل از روش حداقل مربعات معمولی پویا(41DOLS) استفاده میشود. زیرا در این روش امکان تخمین با درجههای مختلف همانباشتگی وجود دارد. معادلات برآوردی جهت بررسی روابط بلندمدت به پیروی از کورکماز و کولونک (2016)، به صورت زیر خواهد بود:
= (1)
= (2)
= (3)
همچنین به منظور بررسی رابطه علی کوتاهمدت بین متغیرهای یاد شده از روش علیت گرنجر استفاده خواهد شد و معادلات برآوردی به صورت زیر خواهد بود:
= (4)
= (5)
= (6)
در معادلات بالا LGDP بیانگر لگاریتم تولید ناخالص داخلی، LSR نشان دهنده لگاریتم نرخ تحصیلات و LIE لگاریتم امید به زندگی در بدو تولد میباشد. تمامی دادهها از سایت بانک جهانی42 استخراج شدهاند. منظور از ضریب عرض از مبدا، ، و ضرایب برآوردی، نشان دهنده جزء خطا، t نشاندهنده زمان و i نشاندهنده کشورها میباشد.
آزمون ریشه واحد دادههای تابلویی
در این پژوهش از بین شش نوع آزمون مربوط به بررسی مانایی متغیرها در دادههای تابلویی، آزمون ایم، پسران و شین43 جهت بررسی مانایی متغیرهای الگو مورد استفاده قرار میگیرد. جدول (1) نتایج آزمون ریشه واحد دادههایتابلویی را برای کلیه متغیرها در حالت با عرض از مبدا در سطح نمایش میدهد. در این آزمون فرضیه صفر وجود ریشه واحد میباشد. لذا، چنانچه احتمال مقدار آماره محاسبه شده کمتر از 5 درصد باشد، فرضیه صفر مبنی بر وجود ریشه واحد رد خواهد شد، که این امر نشان دهنده مانا بودن متغیرها خواهد بود.
جدول (1)- نتایج آزمون ماناییIPS با وجود عرض از مبدا
نام متغیر | نماد متغیر | احتمال | نتیجه آزمون | |||
تولید ناخالص داخلی سرانه |
| (8369/0) | نامانا | |||
تفاضل مرتبه اول تولید ناخالص داخلی سرانه |
| (0000/0) | مانا | |||
شاخص آموزش طول مقطع متوسطه |
| (9437/0) | نامانا | |||
تفاضل مرتبه اول تعداد سالهای مقطع متوسطه |
| (0000/0) | مانا | |||
امید به زندگی در بدو تولد |
| (5186/0) | نامانا | |||
تفاضل مرتبه اول امید به زندگی در بدو تولد |
| (0000/0) | مانا |
| آماره آزمون | احتمال |
الگوی اول | 2423/2- | (0125/0) |
الگوی دوم | 4397/2 | (0073/0) |
الگوی سوم | 9727/2- | (0015/0) |
منبع: یافتههای تحقیق
با توجه به نتایج آزمون ریشه واحد دادههای تابلویی، دادهها همانباشته از درجه یک یا I(1) هستند، در نتیجه شرط انجام آزمون همانباشتگی دادههای تابلویی کائو برای بررسی روابط بین متغیرها جهت محاسبه بررسی رابطه علی بلندمدت را فراهم میسازد. جدول (2)، نتایج آزمون همانباشتگی کائو با استفاده از مقدار احتمال را نشان میدهد. طبق نتایج و با توجه به اینکه احتمال آمارههای محاسبه شده از 5 درصد کوچکتر است، بنابراین همجمعی بین متغیرها تأیید میشود، به عبارتی میتوان گفت ترکیب خطی متغیرها برای هر سه معادله مانا است و بین متغیرها روابط بلندمدت وجود دارد.
برآورد الگوی بلند مدت
بعد از انجام آزمون همانباشتگی کائو و اطمینان از وجود روابط بلند مدت بین متغیرهای الگو، در مرحله بعد و جهت بررسی روابط علیت بین متغیرها از الگوی حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) معرفی شده توسط استاک و واتسون45 (1993) استفاده میشود. نتایج آزمون علیت دادههای تابلویی مطابق با معادلههای (1) ،(2) و (3) با استفاده از نرمافزار Eviews10 برآورد و نتایج آن در جدولهای 3 تا 5 ارایه شده است.
جدول 3- نتایج برآورد الگوی (DOLS)
الگو | نام متغیر | نوع متغیر | نماد | ضریب | مقدار آمارهt | احتمال |
الگوی 1 متغیر وابسته رشد اقتصدی | شاخص آموزش | مستقل | LSE | 1247/0 | 2487/0 | (8038/0) |
شاخص سلامت | مستقل | LLI | 0627/1 | 1714/2 | (0311/0) | |
الگوی 2 متغیر وابسته شاخص سلامت | تولید ناخالص داخلی | مستقل | LGDP | 0726/0 | 5316/2 | (0122/0) |
شاخص آموزش | مستقل | LSE | 3370/0 | 2982/2 | (0226/0) | |
الگوی 3 متغیر وابسته شاخص آموزش | تولید ناخالص داخلی | مستقل | LGDP | 01882/0- | 9716/0- | (3317/0) |
شاخص سلامت | مستقل | LLI | 3211/0 | 0176/2 | (0441/0) |
منبع یافتههای تحقیق
مطابق نتایج جدول (3)، در الگوی (1) رابطه بلندمدت از شاخص سلامت به رشد اقتصادی برقرار است. زیرا آماره احتمال از 05/0 کوچکتر و همچنین مقدار آماره t از آماره مقدار بحرانی بزرگتر است. همچنین مطابق نتایج برآورد الگوی (2) تولید ناخالص داخلی و شاخص آموزش بر شاخص سلامت تأثیر مثبت و معناداری داشتهاند. به عبارتی یک رابطه علی دو طرفه بین شاخص سلامت و رشد اقتصادی وجود داشته است. از طرفی طبق نتایج برآورد الگوی (3) شاخص سلامت بر آموزش تأثیر مثبت و معناداری داشته است. بنابراین با توجه به نتایج الگوی (2) و (3) در جدول (3) ، رابطه علی دو طرفه بین شاخص سلامت و آموزش وجود دارد. مطابق نتایج برآورد الگوهای (1) و (3) رابطه معنی داری بین شاخص آموزش و رشد اقتصادی وجود نداشته است.
آزمون علیت گرنجر
به منظور برآورد روابطه (4تا 6) ابتدا باید وقفه بهینه را برآورد کرد. بدین منظور از معیار شوارتز46 برای تعیین وقفه بهینه استفاده شده است.
جدول 4- تعیین وقفه بهینه
تعداد وقفه | آماره شوارتز | |||
1 |
| |||
2 |
| |||
3 |
|
فرضیه ها | جهت علیت | آماره کایدو | احتمال | نتیجه |
سلامت رابطه علیت گرنجری رشد در کوتاهمدت نیست | ∆LLI ⇏∆LGDP | 053/0 | (819/0) | قبول فرضیه |
سلامت رابطه علیت گرنجری آموزش درکوتاه مدت نیست | ∆LLI ⇏∆LSE | 019/0 | (891/0) | قبول فرضیه |
آموزش رابطه علیت گرنجری سلامت در کوتاه مدت نیست | ∆LSE ⇏∆LLI | 417/2 | (120/0) | قبول فرضیه |
آموزش رابطه علیت گرنجری رشد در کوتاهمدت نیست | ∆LSE ⇏∆LGDP | 000/0 | (434/0) | قبول فرضیه |
رشد رابطه علیت گرنجری سلامت در کوتاهمدت نیست | ∆LGDP ⇏∆LLI | 001/0 | (999/0) | قبول فرضیه |
رشد رابطه علیت گرنجری آموزش کوتاه مدت نیست | ∆LGDP ⇏∆LSE | 944/3 | **(047/0) | رد فرضیه |
منبع: یافتههای تحقیق
با توجه به نتایج جدول 5، تنها یک رابطه علیت گرنجر در کوتاهمدت از سوی شاخص رشد اقتصادی به سمت آموزش وجود داشته و رابطه علی بین دیگر متغیرها در کوتاهمدت وجود نداشته است.
5-بحث و نتیجهگیری
این مطالعه به بررسی رابطه علیت بین متغیرهای سرمایه انسانی (آموزش و سلامت) و رشد اقتصادی سرانه، طی دوره زمانی 1983 تا 2020 در منتخبی از کشورهای در حال توسعه پرداخته است. نتایج رابطه علیت در کوتاه مدت نشان داد که تنها از سوی رشد اقتصادی به آموزش رابطه علیت وجود داشته است. نتایج رابطه علیت در بلندمدت نشان داد که رابطه علی از سوی آموزش به رشد اقتصادی یا برعکس وجود نداشته است. به عبارتی آموزش در کشورهای مورد نظر باعث بهبود قابل توجه افزایش مهارت نیروی کار نشده است و افزایش رشد اقتصادی نیز منجر به بهبود وضع آموزش نشده است که می تواند به علت کیفیت آموزش باشد.
از طرفی شاخص سلامت تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی داشته است. ضریب برآوردی نشان دهنده آن است که افزایش یک درصدی شاخص سلامت باعث افزایش 0627/1 درصد تولید ناخالص داخلی شده است. از طرفی رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص سلامت داشته است. مطابق نتایج جدول (3) در الگوی (2) یک درصد افزایش تولید ناخالص داخلی باعث افزایش 0726/0 درصدی شاخص سلامت (امید به زندگی) شده است. به عبارتی با بهبود رشد اقتصادی و وضعیت اقتصادی توان افراد برای صرف مخارج مراقبت از سلامت بیشتر شده و در نتیجه سلامت در جامعه بهبود یافته است. بنابر نتایج برآوردی در بلندمدت رابطه عیلت دو طرفه بین رشد اقتصادی و سلامت وجود داشته است.
شاخص آموزش نیز بر شاخص سلامت تأثیر مثبت و معناداری داشته است. مطابق نتایج تخمین یک درصد افزایش شاخص آموزش باعث افزایش 3370/0 درصدی شاخص سلامت شده است. به عبارتی افزایش میزان تحصیلات باعث شده است که آگاهی افراد در مورد مراقبت از سلامت بالا رود و در نتیجه بهبود در سلامت را به دنبال داشته است. شاخص سلامت نیز بر شاخص آموزش تأثیر مثبت و معناداری از لحاظ آماری داشته است. مطابق نتایج ضریب برآوردی یک درصد افزایش شاخص سلامت باعث افزایش 3211/0 درصدی شاخص آموزش شده است. به عبارتی سلامتی باعث بهبود شرایط تحصیلی و روند یادگیری میشود. در مجموع نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت رابطه علی دو طرفه بین رشد اقتصادی و شاخص سلامت و همچنین یک رابطه علی دو طرفه بین شاخص سلامت و شاخص آموزش برقرار است. اما رابطه علی بین آموزش و تولید ناخالص داخلی در بلندمدت وجود نداشته است، هرچند در کوتاه مدت فقط یک رابطه علی از سوی تولید ناخالص داخلی بر شاخص آموزش وجود داشته است.
با توجه به تأثیر مثبت شاخص سلامت بر رشد اقتصادی در کشورهای مورد نظر، توصیه میشود که سیاستگذاران به سرمایهگذاری در بهداشت و درمان توجه بیشتری داشته باشند. این مهم میتواند با گسترش امکان دسترسی همگانی افراد جامعه به خدمات بهداشتی، بیمههای تأمین اجتماعی و درمانی و گسترش پوشش بیمهای برای تأمین هزینههای درمانی، همچنین بالابردن سهم دولت و بیمههای در تأمین هزینههای مردم و جلوگیری از افزایش فزایده هزینههای درمانی محقق شود. از طرفی به علت تأثیر متقابل (دو طرفه) آموزش و بهداشت بر یکدیگر، توجه همزمان به این دو مقوله میتواند باعث تقویت هر دو متغیر شود و در نتیجه امکان دستیابی به رشد بالاتر را فراهم آورد.
منابع :
Altindag, d., cannonier, c., mocan, n., (2010).The impact of education on health knowledge. Economics of Education Review 30(5):792-812 ·
Arendt ,J.,(2005). Does education cause better health? A panel data analysis using school reforms for identification. Economics of Education Review, 2005, vol. 24, issue 2, 149-160 .
Asghar, N. Awan, A. and Ur Rehman, H., 2012. Human Capital and Economic Growth in Pakistan: A Cointegration and Causality Analysis. International Journal of Economics and Finance, 4(4), pp. 135-147.
Barro,R.J. and Sala-I-Martin, X. (1995), "Economic growth", New York: McGraw-Hill.
Bloom, D., Canning, D., Sevilla, J.,(2004) .The Effect of Health on Economic Growth:A Production Function Approach. World Development 2004;32(1): 1–13.
Becker G.S.,(1975) Human Capital: A Theoretical and Empirical Analysis, New York: Colombia University Press and National Bureau of Economic Research.
Boucekkine, R., Diene, B., & Azomahou, T. (2007). A closer look at the relationship between life expectancy and economic growth (No. Université Louis Pasteur). University of Glasgow, Department of Economics.
Brenner, M. H., (2005). Commentary: Economic growth is the basis of mortality rate decline in the 20th century—experience of the United States 1901–2000.International Journal of Epidemiology, Volume 34, Issue 6, December 2005, Pages 1214–1221.
Bukhari, S. A. and Butt, M. S. (2007), "The direction of causality between health spending and GDP; the case of Pakistan", Pakistan Economic and Social Review, 45(1), Pp. 125-140.
Cetin, M., & Dogan, I. (2015). The impact of education and health on economic growth: Evidence from Romania (1980-2011). Romanian Journal of Economic Forecasting, 18(2), 133.
Chaabouni, S., Zghidi, N., & Mbarek, M. B. (2016). On the causal dynamics between CO2 emissions, health expenditures and economic growth. Sustainable cities and society, 22, 184-191.
Cutler D. M. , Lleras-Muney, A. (2006) . Education and Health: Evaluating Theories and Evidence. NBER Working Paper No. 12352.
Cole, W. M. (2019). Wealth and health revisited: Economic growth and wellbeing in developing countries, 1970 to 2015. Social science research, 77, 45-67.
De Vogli, R., Mistry, R., Gnesotto, R., & Cornia, G. A. (2005). Has the relation between income inequality and life expectancy disappeared? Evidence from Italy and top industrialised countries. Journal of Epidemiology & Community Health, 59(2), 158-162.
Goode, A., & Mavromaras, K., & ZHU, R (2014). Family income and child health in China. China Economic Review, 29, 152-165.
Grossman. M,. (2008).The Relationship Between Health and Schooling. Eastern Economic Journal 34(3):281-292 .
Hartog, J., Oosterbeek , H., (1998). Health, wealth and happiness: why pursue a higher education?.Economics of Education Review, 1998, vol. 17, issue 3, 245-256
Im KS, Pesaran MH, Shin Y (2003). Testing for Unit Roots in Heterogeneous Panels. Journal of Econometrics. 115(1): 53-74.
Ion, I., 2013. Education in Romania: How much is it worth?. Romanian Journal of
Economic Forecasting, 16(1), pp. 149-163.
Korkmaz, S., & Kulunk, I. (2016). Granger causality between life expectancy, education and economic growth in OECD countries. Economic Research Guardian, 6(1), 2.
Lange, S., & Vollmer, S. (2017). The effect of economic development on population health: a review of the empirical evidence. British medical bulletin, 121(1), 47-60.
Linden, M., & Ray, D. (2017). Aggregation bias-correcting approach to the health–income relationship: Life expectancy and GDP per capita in 148 countries, 1970–2010. Economic Modelling, 61, 126-136.
Lu, Z. N., Chen, H., Hao, Y., Wang, J., Song, X., & Mok, T. M. (2017). The dynamic relationship between environmental pollution, economic development and public health: evidence from China. Journal of Cleaner Production, 166, 134-147.
Naya, P. D., Ndeffo, L. N. & Edokat, E. T. (2012). Human Capital and Economic Growth in Cameroon. Online Journal of Social Sciences Research, 1(3), 78-84.
Pereira & Aubyn, M. St. (2009). What level of education matters most for growth? Evidence from Portugal. Economics of Education Review, 28(1), 67–73.
Preston, S. H.,(1975). The Changing Relation between Mortality and Level of Economic Development .Population Studies .Vol. 29, No. 2 (Jul., 1975), pp. 231-248 .
Ranis, G. (2007). Causal Chain between Human Development and Economic Growth. Human Development Report Office, United Nations Development Programme, NHDR. Workspace. Retrieved from https://hdr.undp.undp.org/nhdr/.
Rodríguez, M. G. L. , Albert , C., (2007) . Understanding the effect of education on health across european countries. Economics. 271-279.
Sachs, J. and Warner, A., 1997. Sources of Slow Growth in African Economies.Journal of African Economies, 6(3), pp. 335-376.
Şen, H., Kaya, A., & Alpaslan, B. (2015). Education, health, and economic growth nexus: A bootstrap panel granger causality analysis for developing countries. School of Social Sciences, University of Manchester.
Saida, Z., & Kais, S. (2018). Environmental pollution, Health expenditure and Economic growth and in the Sub-Saharan Africa countries: Panel ARDL approach. Sustainable Cities and Society, 41, 833-840.
Schultz T.W., (1961)"Investment in Human Capital", American Economic Review, Vol 51.
Siddique, H. M. A., Mohey-ud-din, G., & Kiani, A. (2018). Health, Education and Economic Growth Nexus: Evidence from Middle Income Countries. Education and Economic Growth Nexus: Evidence from Middle Income Countries (December 7, 2018). Global Social Sciences Review, 3(4), 68-86.
Soares, R. R. (2007). On the determinants of mortality reductions in the developing world. Population and Development Review, 33(2), 247-287.
Taban, S., & Kar, M. (2006). Human capital and economic growth: Causality analysis, 1969-2001. Anadolu University Journal of Social Sciences, 6(1), 159-182.
Todaro, M., Smith, C.S., (2009). Economic Development. Pearson Addison Wesley, 1-861
UNDP (1990), “Human Development Report 1990-Concept and Measurement of Human Development”, Oxford: Oxford University Press.
Weil, D. N. (2014). Health and economic growth. In Handbook of economic growth (Vol. 2, pp. 623-682). Elsevier.
Causal Relationship Between Health, Education And Economic Growth In A Selected Developing Countries
Moloud Jafari47, Maryam Jafari48, Mostafa Emadzadeh49
Abstract
Achieving sustainable economic growth requires a lot of investment in infrastructure to increase production capacity and revenue. These investments include not only physical investment, but also human investment, research and innovation, education, health and labor migration. Thus, one of the most important factors affecting economic growth, in addition to labor and physical capital, is human capital.This article examines the causal relationship between education, health, and economic growth in 12 developing countries during 1983 - 2020. For this purpose, using Granger's causality method for panel data, the causality relationship between these three variables is examined in the short -run. In order to estimate the long-run relationship, Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) method is also used. The results indicate that in the long-run, there is a two-way causal relationship between the economic growth index and the health index, as well as a two-way causal relationship between the health index and the education index. However, there was no causal relationship between education and economic growth in the long- run, although in the short -run there was only one causal relationship between economic growth and the education index.
Keywords: Education, Life Expectancy, Economic Growth, Causality Test, Panel Data.
JEL Classification: C12, C23, I15, I25.
[1] - *دکتری علوم اقتصادی، دانشکده حکمرانی اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران. (نویسنده مسئول) moloud.jafari@yahoo.com
[2] - دکتری اقتصاد سلامت، دانشکده حقوق و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر، اصفهان، ایران. maryamjafari@iaukhsh.ac.ir
[3] - استاد گروه اقتصاد، دانشگاه شیخ بهایی، اصفهان، ایران. emazir@gmail.com
[4] - United Nations Development Programme (UNDP)
[5] -Korkmaz & Kulunk
[6] - Human Development Index
[7] - Mahbub ul Haq
[8] -Barro
[9] -Sachs and Warner
[10] - Asghar et al
[11] -Ion
[12] - Ranis
[13] - Bloom et al
[14] - Weil
[15] - Bukhari & butt
[16] - Cole
[17] - Soares
[18] - Lange and Vollmer
[19] - Amartya Sen
[20] -De Vogli et al
[21] - Preston
[22] - Brenner
[23] - Schultz
[24] - Becker
[25] - Psacharopoulos
[26] - Todaro & Smith
[27] - Arendt
[28] - Hartog & Osterbeek
[29] -Saida & Kais
[30] - Siddique etal
[31] -Linden & Ray
[32] -Chaabouni et al
[33] - Organisation for Economic Co-operation and Development
[34] - Goode et al
[35] - Naya et al
[36] -Pereira & Aubyn
[37] - Grossman
[38] - Altindag et al
[41] - Dynamic Least Square
[42] - World Bank
[43] -Im, Pesaran, Shin
[44] -Kao
[46] - Schwarz Criterion
[47] *PhD in International Economics, Islamic Azad University Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran. (Corresponding Author). . Email: moloud.jafari@yahoo.com
[48] PhD in Health Economics, Faculty of Law and Economics, Khomeinishahr Branch, Islamic Azad University, Khomeinishahr/Isfahan, Iran. Email: Maryam.jafari@iaukhsh.ac.ir
[49] - Professor, Department of Economics, University of sheikh Bahaee. Isfahan, Iran. Email: emazir@gmail.com
مقالات مرتبط
-
تحلیل اثر فساد اداری بر تولید ناخالص داخلی سرانه در کشورهای منتخب صادرکننده نفت
تاریخ چاپ : 1402/05/01 -
-
حقوق این وبسایت متعلق به سامانه مدیریت نشریات دانشگاه آزاد اسلامی است.
حق نشر © 1403-1400