بررسی تطبیقی و تحلیل ساختاری سفرنامههای عتبات عالیات سِفر عشق و ملک ری
محورهای موضوعی : ادبیات تطبیقیسعیده عباسی 1 , ابوالقاسم رادفر 2 , محمدرضا سنگری 3
1 - دانشجوی دکترا، دانشکده زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب، تهران، ایران
2 - استاد/پژوهشگاه علوم انسانی
3 - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد دزفول
کلید واژه: تطبیقی, سفرنامه های عتبات عالیات, ساختاری, ملک ری, سفر عشق,
چکیده مقاله :
شاید بتوان گفت که مقصود ساختارگراها از شکل یک اثر ادبی، فرم ظاهری شعر یا داستان یا هر نوع نگارشی که با محتوای ادبی دیده میشود؛ نیست. بلکه آنان به صورت و فرم در یک اثر ادبی دقت میکنند. توجه به هر عنصر در ارتباط با عناصر دیگر میتواند یک ساختار منسجم در اثر ادبی به وجود بیاورد، به شرط آنکه هر یک از عناصر وظایف خود را در اثر انجام داده باشند. سرزمین عراق و زیارت قبور ائمه شیعه در شهرهای کربلا و نجف و سایر شهرهای مقدس عـراق که اصطلاحاً عتبات نامیده میشود موضوع بررسی تطبیق از منظر ساختاری در این مقاله است؛ که دو سفرنامه سِفرعشق نوشته رضا احسانی و ملک ری نوشته علی اکبر کاظمیگرجی مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از تطبیق دو سفرنامه بیان توجه ادبی در سفرنامه های نوشته شده بعد از انقلاب است که البته میان همهی سفرنامهها دیده نمی شود. بررسیهای انجام شده در سفرنامههای فوق نشان میدهد که این نوشتهها به لحاظ فرم ساختاری در مبحث زبانی، وجوه اشتراک زیادی داشتند؛ با این تفاوت که هر دو سفرنامهدر مبحث دستوری متقاوت و قوی عمل کرده اند. هر دو سفرنامهی فوق به وجهی ادبی در نگارش سفرنامه توجه کرده اند.
It might be mentioned that purpose of structuralisms from literary style of writing is not the appearance of either a poem, story or each piece of writing including a literary content, but rather they focus on the style and form of a literary work. In a literary work, accordance of each element associated with other element could create a coherent structure in it as long as each of them has done its task in relating to literary work. In this article the topic review of comparative study according to structural perspective is Iraq and going on pilgrimage to the sacred places of Shiite Imams in 'Karbala and Najaf' and holy shrines which is called 'Atabat'. Two 'Atabat_e_Aliat' itineraries 'Sefr_e_Eshgh' written by Reza Ehsani and 'Molk_e_Rey' written by Ali Akbar Kazemi Gorji have been evaluated in this article. The purpose of reconciling these two itineraries has been offering the literary attention in written itineraries after revolution which has not been found among all itineraries. Researchers in foregoing itineraries show that these written texts in terms of structural and style in linguistic discourse have much in common, the only difference is both itineraries in the structural discourse have functioned differently and strongly in addition, each of the two above_ mentioned itineraries have considered the literary aspect in writing an itinerary.
_||_