جایگشت عرصههای بینابین بر حصول رضایت در مجموعههای زندگی جمعی مبتنی بر اصلاح رفتارهای نامطلوب زیستی (مطالعه موردی: شهرک مهرگان قزوین)
محورهای موضوعی : آمایش محیطتورج جلیلی 1 , رضا بهبهانی 2 , شوکا خوشبخت بهرمانی 3
1 - دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استادیار، گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران)
3 - استادیار، گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: محیط, رضایتمندی, رفتار, عرصه, بینابین, شهرک مهرگان قزوین,
چکیده مقاله :
عرصههای بینابین واقع شده در میان مجموعه بلوکهای مسکونی نقش نسبتاً مهمی در کنترل، کاهش و اصلاح رفتارهای نامطلوب ساکنین و پیدایش مفهوم رضایت از محیط را دارا میباشند. ضرورت انجام این پژوهش به دلیل تأثیرات منفی سطح رفتاری ساکنین بر دامنه زندگی جمعی حائز اهمیت میباشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر عرصههای بینابین بر کنترل و اصلاح نسبی رفتارهای نامطلوب زیستی و به دنبال آن دستیابی به مفهوم رضایت محیطی در مجموعههای جمعی مسکونی ارزان قیمت میباشد. روش پژوهش در تدوین این تحقیق اکتشافی- تحقیقی میباشد. روش گردآوری دادهها مبتنی بر مصاحبههای ساختار یافته، مشاهدات عینی پژوهشگران و مطالعه منابع دست اول و فرادستی میباشد. نتایج و یافتههای حاصل از پژوهش نشان میدهد که در صورت بازطراحی و تقویت نقش کمی و کیفی عرصههای بینابین امکان دستیابی نسبی به مفهوم رضایت در مجموعههای زندگی جمعی و به طور خاص ارزان قیمت از منظر رفتارشناسانه وجود دارد.
The intermediate areas located among the residential blocks have a relatively important role in controlling, reducing and correcting the undesirable behaviors of residents, and the emergence of the concept of environmental satisfaction. The necessity of conducting this research is important because of the negative effects of residents' behavioral level on the scope of collective life. The purpose of this study is to investigate the effect of intermediate areas on the control and relative modification of undesirable biological behaviors and subsequently to achieve the concept of environmental satisfaction in low-cost residential complexes. The research method in compiling this research is an exploratory one. The method of data collection is based on structured interviews, objective observations of researchers and the study of first-hand and superior sources. The results and findings of the research show that in case of redesigning and strengthening the quantitative and qualitative role of intermediate areas, there is a possibility of achieving a relative concept of satisfaction in groups of collective life and especially cheap from a behavioral point of view.
_||_