بررسی سیر جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در عراق از سال 2003 تا سال 2023
محورهای موضوعی : دستاوردهای نوین در حقوق عمومیمرتضی شهیدی 1 , علی باقری زاده 2 , ابراهیم انوشه 3
1 - دانشجو،گروه آموزشی علوم سیاسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،دانشگاه آزاد اسلامی،رفسنجان، ایران
2 - استادیار،گروه علوم سیاسی-روابط بین الملل،دانشگاه آزاد اسلامی،رفسنجان،ایران
3 - استادیار، گروه روابط بین الملل ، واحد رفسنجان ، دانشگاه آزاد اسلامی، رفسنجان، ایران
کلید واژه: حادثه 11 سپتامبر, سیاست خارجی, عراق, راهبرد, واقع گرایی,
چکیده مقاله :
حادثه 11 سپتامبر سال 2001 مبداء تحولات پیچیدهای در روابط میان کشورهای پیشرفته مخصوصاً ایالات متحده آمریکا و ملل جهان سوم گردید. این حادثه بسیاری از معادلات استراتژیک قدرتهای بزرگ در سطح جهان را تغییر داد. آمریکا در سال 2003 به بهانههای مختلف از جمله تلاش دولت عراق برای تولید و استقرار سلاحهای کشتار جمعی، کمک به ترروریسم، مخالفت با هر گونه صلح میان اسرائیل و اعراب و تهدید کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به خصوص حمله این کشور به کویت ،به آن حمله نمود. هدف این پژوهش بررسی سیر جهت گیری سیاست خارجی آمریکا در عراق از سال 2003 تا سال 2023 است. روش این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با استفاده از روش توصیفی - تحلیل مبتنی بر روش تحلیل محتوای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استراتژیهای آمریکا در عراق از سال 2003 تا 2005 مبتنی بر مداخله تا مصالحه بوده و از مقطع نوامبر 2005 تا ژانویه 2007 استراتژی پیروزی در عراق را انتخاب کردند. پس از سالهای 2007 تا 2010 استراتژی مصالحه، جلوگیری از شکست، افزایش نیرو و بازگشت موفقیت آمیز را در پیش گرفت. پس از خروج از عراق و استقرار پایگاههای نظامی در کشور عراق؛ راهبردهای بیثبات سازی عراق، اختلافات میان هویتی تا رقابتهای درون مذهبی، تفرقه افکنی، تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی و راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق را اتخاذ نمودند.
The incident of September 11, 2001 became the origin of complex developments in the relations between developed countries, especially the United States of America, and the nations of the third world. This incident changed many of the strategic equations of major powers in the world. In 2003, the United States, on various pretexts, including the efforts of the Iraqi government to produce and deploy weapons of mass destruction, support terrorism, oppose any kind of peace between Israel and the Arabs, and threaten the Arab countries of the Persian Gulf, especially the country's attack on Kuwait. It attacked. The purpose of this research is to investigate the direction of the American foreign policy in Iraq from 2003 to 2023. The method of this research is qualitative research using the descriptive-analytical method based on the content analysis method. The results of this research show that the American strategies in Iraq from 2003 to 2005 were based on intervention to compromise, and from November 2005 to January 2007, they chose the strategy of victory in Iraq. After the years 2007 to 2010, he undertook the strategy of compromise, prevention of failure, increase of forces and successful return. After leaving Iraq and establishing military bases in Iraq; The destabilization strategies of Iraq, from differences between identities to intra-religious rivalries, divisiveness, destruction of national identity through climate change, and the strategy of soft ineffectiveness of the Iraqi government were adopted.
ابوالقاسم راه چمنی و دیگران، جلد اول (تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.
اسدی، علی اکبر. (1387)؛ رویکرد ایالات متحده آمریکا در عراق و شرایط ایران، (مجموعه مقالات ایران و آمریکا: تعامل در عرصه عراق)، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک.
استیو اسمیت و جان بیلیس، (1383)؛ جهانی شدن سیاست: روابط بینالملل در عصر نوین.
امینی، آرمین. (1385)؛ دکترین امنیتی راهبردي آمریکا پس از یازده سپتامبر، (فصلنامه تخصصی علوم سیاسی)، شماره چهارم، سال سوم، زمستان 1385، ص 124.
امیر عبداللهیان، حسین. (1386)؛ وظایف اشغالگر، همشهری دیپلماتیک، سال دوم، شماره 14، نیمه خرداد 1386، ص 12.
امام زاده فر، پرویز. (1382)؛ سیاست خاورمیانهاي ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوري بوش، کتاب آمریکا (شماره1) (ویژه دکترین امنیت ملی جورج بوش در خاورمیانه)، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.
ایروانی، امیر سعید. (1388)؛ مأموریت جدید سازمانملل در عراق؛ واقعیتها و پیامدها (تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
پیشگاه هادیان، حمید.(1386)؛ تحول سیاست دفاعی و امنیتی ایالات متحده پس از 11 سپتامبر، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
خبیری، کابک. (1385)؛ بحران اطلاعات و اقدام پیشگیرانه در سیاست امنیتی آمریکا، پژوهشنامه امنیت بینالمللی و تروریسم، شماره یکم، اردیبهشت 1385، صص 9-8.
خوش آیند، حمید. (1400)؛ مهمترین عامل توجه آمریکا به توسعه قدرت نرم در عراق، سایت خبری تاپ.
https://www.scfr.ir/fa/
چامسکی، نوام. (1381)؛ 11 سپتامبر و حمله آمريكا؛ به عراق، ترجمهي بهروز جندقي، تهران، عصر رسانه.
دهقانی فیروزآبادی، سید جلال و خدیری وریک، خضر. (1392)؛ تأثیر ژئوپلیتیک کردستان عراق بر سیاستخارجی آمریکا در عراق (2012 - 2003)، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، دوره 5، شماره 16، پاییز، صص 1– 28.
دهشیار، حسین. (1386)؛ سیاستخارجی آمریکا؛ خاورمیانه و دموکراسی، تهران: انتشارات خط سوم.
دهشیار، حسین. (1380)؛ تروریسم و چالش تئوریک سیستم دفاعی موشکی، فصلنامه سیاستخارجی، سال پانزدهم، زمستان، 1380، ص 1188.
زروندی، محمد؛ فیضی، فاضل. (1390)؛ تجزیه و تحلیل سیاستخارجی آمریکا در عراق پس از 11 سپتامبر 2001، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره 14، بهار 1390
سجادپور، سید محمد کاظم. (1380)؛ ایران و 11 سپتامبر، فصلنامه سیاستخارجی، سال پانزدهم، شماره 4، زمستان 1380، ص 97.
سهرابی، محمد. (1396)؛ تهاجم نظامی آمریکا به عراق و تأثیر بر امنیت ملی ایران، فصلنامه مطالعات روابط بینالملل، سال 10، شماره 38، تابستان، صص 68 – 39.
کاظمی، حجت. (1396)؛ خیزشهای هویتی، دولتهای شکننده و ژئوپلیتیک خاورمیانه، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال 13، شماره 1، بهار، صص 172 – 146.
قربانی، صدیقه. (1386)؛ بررسی سیاست امریکا در قبال عراق و اثر آن بر جایگاه سازمان ملل پس از یازده سپتامبر، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، 1386، صص 87-89.
مستکین. (1384)؛ جایگاه جمهوري اسلامی ایران در سیاستخارجی امریکا، فصلنامه راهبرد، شماره 38، زمستان 1384، ص 157.
مشیرزاده، حمیرا. (1386)؛ چرخش در سیاستخارجی آمریکا و حمله به عراق: زمینههای گفتمان داخلی، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، سال 37، شماره 2، تابتسان 1386، ص 190-153.3.
مشیرزاده، حمیرا. (1384)؛ تحول در نظریه روابط بینالملل، تهران انتشارات سمت.
محمدی، حمیدرضا و خالدی، حسین. (1390)؛ ژئوپلتیک کردستان عراق، تهران: نشر انتخاب.
مظاهری، محمد مهدی. (1400)؛ خروج امریکا از منطقه به معنای کمرنگ شدن نفوذ آن نیست، سایت دیپلماسی ایران. 10 مرداد 1400 کد: 2004582.
منتی، ایوب و هادیان، ناصر. (1398)؛ سیاستخارجی ج.ا.ایران در قبال عراق از منظر موازنه تهدید 2018، جامعه شناسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 15، پاییز، صص 164 – 139.
میلر، استیون و نویسندگان (1381)؛ جنگ آمریکا و عراق، هزینهها، پیامدها و گزینههای موجود، گروه مترجمین، تهران: موسسه ابرار معاصر.
واعظی، محمود. (1387)؛ رویکرد گروههاي داخلی به ایران و ایالات متحده آمریکا، در عراق پس از صدام و بازیگران منطقهای، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک.
Cox, M. 2003 “The Empire’s Back in Town: On America’s Imperial Temptation – Again,” Millennium: Journal of International Studies, 32 (1): 1-27.
Ikenberry, G. J. 2003 “Is American Multilateralism in Decline?” Foreign Affairs, 82 (3): 533-50.
Ikenberry, G. J. 2004a “The End of Neo-Conservative Moment,” Survival, 46 (1): 7-22.
Michel Focault, The Archaeology of Knowledge, London, Penguin, 1972, P. 25
Snyder, J. 1992 Myths of Empire: Domestic Politics and International Ambitions. Ithaca, NY: Cornell University Press.
Who Else, Besides Americans, Are Flying Fighter Jets in Iraq?".Slate Magazine. Archived from the original on 12 November2014.Retrieved14November.
(https://www.aljazeera.com/opinions/2020/2/18)
(https://www.washingtoninstitute.org)
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2004582/
بررسی سیر جهت گیری سیاستخارجی ایالات متحده آمریکا
در عراق از سال 2003 تا سال 2023
مرتضی شهیدی1،علی باقری زاده*2، ابراهیم انوشه3
چکیده:
حادثه 11 سپتامبر سال 2001 مبداء تحولات پيچيدهاي در روابط ميان كشورهاي پيشرفته مخصوصاً ايالات متحده آمريكا و ملل جهان سوم گرديد. این حادثه بسیاري از معادلات استراتژیک قدرتهاي بزرگ در سطح جهان را تغییر داد. آمریکا در سال 2003 به بهانههای مختلف از جمله تلاش دولت عراق براي تولید و استقرار سلاحهاي کشتار جمعی، کمک به ترروریسم، مخالفت با هر گونه صلح میان اسرائیل و اعراب و تهدید کشورهاي عربی حوزه خلیج فارس، به خصوص حمله این کشور به کویت،به آن حمله نمود. هدف این پژوهش بررسی سیر جهت گیری سیاستخارجی آمریکا در عراق از سال 2003 تا سال 2023 است. روش این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با استفاده از روش توصیفی - تحلیل مبتنی بر روش تحلیل محتوای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که استراتژيهاي آمریکا در عراق از سال 2003 تا 2005 مبتنی بر مداخله تا مصالحه بوده و از مقطع نوامبر 2005 تا ژانویه 2007 استراتژي پیروزي در عراق را انتخاب کردند. پس از سالهای 2007 تا 2010 استراتژي مصالحه، جلوگیري از شکست، افزایش نیرو و بازگشت موفقیت آمیز را در پیش گرفت. پس از خروج از عراق و استقرار پایگاههای نظامی در کشور عراق؛ راهبردهای بیثبات سازی عراق، اختلافات میان هویتی تا رقابتهای درون مذهبی، تفرقه افکنی، تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی و راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق را اتخاذ نمودند.
کلید واژه: حادثه 11 سپتامبر، سیاستخارجی، عراق، راهبرد، واقعگرایی.
1- مقدمه
سیاستخارجی در بردارنده تنظیم، اجرا و همچنین نحوه تصمیمهای رهبران و سیاستگذاران به شمار میرود، در حقیقت سیاستخارجی شاخصی است برای سنجش اقداماتی که یک دولت در خارج از مرزهای خود به منظور تحقق و پیشبرد منافع ملی خود در رابطه با دیگر بازیگران جکومتی و غیر حکومتی اتخاذ میکند. بر همین اساس در طول دوران تاریخ از زمان شکل گیری آمریکا، سیاستخارجی آن دچار تغییر و تحول بوده است. از اتخاذ سیاست انزواطلبی تا شروع جنگ جهانی دوم و همزان با بروز این جنگ، به عنوان قدرتی برتر وارد مناسبات سیاسی جهان شد و در طول دوران جنگ سرد با ایجاد نظام دو قطبی جهانی سعی در تحت کنترل قرار دادن اقتصاد کشورها داشت و پس از فروپاشی شوروی سابق، ابتکار عمل آمریکا در سیاستخارجی افزایش یافت و توانست تشکیل و اداره کننده نظام تک قطبی جهانی شود و از این تاریخ به بعد سیاستهای مداخله جویانه ایالات متحده آمریکا در جهان افزایش یافت و سرآغاز این سیساتها حادثه 11 سپتامبر سال 2001 بود. پس از حادثه 11سپتامبر سیاستخارجی آمریکا از سیاست بازدارندگی و ابهام راهبردی به سیاست حمله پیشدستانه تغییر جهت داد؛ این حادثه شرایطی را برای تصمیم گیران آمریکا بوجود آورد تا سیاستهای جدیدی را در عرصه بینالملل در پیش گیرند، آمريكا بعد از اين حادثه اهداف و راهبردهاي جديدي را در سياست خارجي خود درپيش گرفت. غرب آسیا بدلیل موقعیت استراتژیک و ژئوپولیتیکی پس از حادثه 11 سپتامبر فرصتی را برای آمریکا فراهم آورد تا بتواند هژمونی خود را در غرب آسیا تثبیت و در ادامه دنبال هدف اصلی که هژمونی جهانی بود پیش رود (تخشيد و نوريان، 113:1387).
چامسكي در كتاب (11 سپتامبر و حملهي آمريكا به عراق) آورده است این حادثه باعث شکلگیری روابط پیچیده بین ایالات متحد و کشورهای جهان سوم علی الخصوص کشورهای غرب آسیا شده است و از جمله آنها به حمله ایالات متحده به افغانستان و عراق میتوان اشاره کرد (چامسكي، 1381). در این میان سردمداران آمریکا بدنبال احیاء مباحث حقوق بشری، دموکراسی و ایجاد تغییر در رژیمهای دیکتاتوری منطقه بودند.دولت ایالات متحد آمریکا اعتقاد داشت این رویدادها باعث تغییر در حکومتهای استبدادی در نقاط مختلف جهان و شکلگیری حکومتی بر پایه دموکراسی میباشد و این امر با توجه به قوای نظامی ایالات متحد به عنوان یک ضرورت باید مورد نظرقرار گیرد (ken, 2003: 37)
حضور و حمله آمریکا به عراق داراي سوابق نظری بوده، که به یکباره صورت نگرفته است و این حضور به مراتب با سایر حضورهای آمریکا در سایر مناطق جهان متفاوت بود و آنها در صدد ایجاد دگرگونیهاي زیر بنایی در ساختارها، ارزشها، الگوهاي رفتاري و بینشها در این مناطق بودهاند (دهشیار، 1384: 333).
رئیس جمهور آمریکا براي حمله به عراق دلایلی مختلفی آورد که مهمترین سند که در تصویب قطعنامه 1441 مؤثر بود، گزارش تخمین اطلاعاتی سیا از وضعیت سلاحهاي کشتار جمعی عراق بود که در اول اکتبر سال 2002 ارائه گردید (خبیری، 1385: 8-9).
آنچه بر اهمیت و ضرورت این تحقیق میافزاید این است که بعد از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001، امریکا در قالب جنگ پیشدستانه و مبارزه با تروریست، در مارس 2003 عراق را اشغال کرد و از این طریق به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه بود. عراق بعد از سال 2003 به مهمترین حوزه سیاستخارجی آمریکا در غرب آسیا تبدیل شد. حضور گسترده نظامی آمریکا در عراق و تلاش برای طراحی و سازماندهی عراق جدید در دهه نخست قرن 21 از مهمترین دغدغههای سیاستخارجی آمریکا بود. با آنکه حمله آمریکا به عراق و فروپاشی رژیم بعث، سرآغاز مجموعه تحولات و روندهایی محسوب میشود که نه تنها ساخت قدرت و سیاست در عراق را دگرگون ساخت، بلکه منجر به تغییراتی در چشم انداز قدرت، سیاست، امنیت و روابط خارجی منطقه خاورمیانه شد. بر همین اساس هدف این پژوهش بررسی سیاستخارجی آمریکا در عراق پس از 11 سپتامبر سال 2001 است. روش به کار رفته در این تحقیق نیز، روش علی و معلولی است که با استفاده تحلیل محتوای متون مرتبط با موضوع، فرضیه مقاله مورد آزمون قرار گرفته و در نهایت هم از مباحث مطرح شده نتیجه گیری به عمل آمده است.
2- رهیافت نظری
سیاستخارجی به عنوان برآیند، ارزشها، منافع و خواستها در حقیقت مرکب از اهداف، استراتژیها و تاکتیکهای هر کشور برای تأمین منافع ملی است. این منافع در برگیرندهی اهداف سیاسی ـ امنیتی، اقتصادی ـ رفاهی و ارزشی و هویتی است كه بصورت عینیتر حفظ تمامیت ارضی و قلمرو سرزمینی، حفاظت از نظام سیاسی، حفاظت از ملت و تأمین و بهبودی رفاه اقتصادی آنان و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و تاریخی شان و یا تقویت و ترویج آنها را دربر میگیرد.
پس از حادثه 11 سپتامبر رویکردهای نوینی در سیاستخارجی ایالات متحده شکل گرفت. آمریکا دنبال تعریف جدیدی از امنیت در سیاستخارجی خود بود. از همین رو مباحث مداخله پیشدستانه جایگزین مباحث بازدارنده شد و رویکرد واقعگرایی در سیاستخارجی آمریکا پررنگتر و آمریکا روشهای امنیتی و یک جانبه در سطح بینالملل را دنبال میکرد و یکی از مباحث جدید در تبیین سیاستخارجی ایالات متحده آمریکا مبحث واقعگرایی تهاجمی میباشد که بر افزايش قدرت به منزلهي رسیدن به هدف و كسب موقعیت هژمونيك در نظام بينالملل تأكيد ميشود. (زروندی و فیضی، 1390: 175). رویکرد مقامهاي آمریکایی پس از حوادث 11 سپتامبر سال 2001 در چارچوب تأمین منافع ملی خود که چیزي جدا از آموزههاي رئالیسم نبود، به منظور رهایی از ترس دائمی و مرگ، امنیت را بهانهای برای رسیدن به اهداف خود قرار دادند (امینی، 1385: 124).
«جان مرشایمر» یکی از واقعگرایان تهاجمی، بر این عقیده است که «برای دولتها قدرت نسبی، نسبت به قدرت مطلق از اهمیت بالاتری برخوردار است». بر همین اساس رهبران کشورهای قدرتمند سعی میکنند، دشمنان بالقوه آنان همیشه ضعیف باشند و قدرت خودشان نسبت به سایر کشورها دارای افزایش باشد. دولتمردان بر این واقعیت استوار هستند که کشورهای توسعه طلب ممکن است منافع آنها را به چالش بکشانند و بر همین اساس حمله به دولتهای توسعه طلب را در دستور کار خود قرار میدهند. (استیو، 1383: 423-424)
لئواشتراوس، بر این عقیده است که؛ «ثبات سیاسی فقط زمانی میتواند ایجاد شود که اتحاد داخلی بر اساس وجود یک تهدید خارجی باشد». اندیشه وی بر گرفته از اندیشههای ماکیاولی است که بیان میدارد «اگر هیچ تهدید خارجی وجود نداشته باشد، باید تهدید را ساخته و پرداخته کرد» (مستکین، 1384: 157) بدین ترتیب حتی وقتی دشمن خارجی وجود ندارد باید آن را آفرید. صاحب نظران واقعگرا و نو واقعگرا روابط بینالملل، سیاستخارجی دولت بوش را واقعگرایی نو محافظه کارانه نامیدند. (Nuruzzaman 2005). نومحافظه کاران به دنبال آنند که کشورها را به ویژه در خاورمیانه مجدداً شکل دهند تا با منافع آمریکا همخوانی بیشتری داشته باشند. رها شدن از قید و بندهای حقوقی و نهادی بینالمللی و چندجانبه گرایی برای اجرای این پروژه ضرورتی تلقی میشود. (Ikenberry, 2003: 533).
در راهبرد جدید آمریکا متحدان فی نفسه ارزش ندارند. رامسلفد بر آن است که «مأموریت است که ائتلاف را تعیین میکند» و نه بالعکس. از نظر آمریکا دیگر کشورها فقط واکنش نشان میدهند و تعیین کننده نیستند و این آمریکا است که حق را از باطل مشخص و صلح را بوجود میآورد و همچنین این کشور است که مشخص میکند تهدید چیست و چطور باید با آن برخورد کرد (Ikenberry, 2004a: 9). بر همین اساس در منظر واقعگرایی تهاجمی، آمریکا احساس کرد منشاء تروریسم غرب آسیا و باعث به خطر افتادن امنیت کشورهای جهان و همچنین هرج و مرج و بینظمی در عرصه بینالملل میباشد.از طرفی بحث سلاحهای کشتار جمعی که از نظر ایالات متحده کشور عراق به رهبری صدام مشروعیت داشتن این سلاحها را ندارد و باعث ایجاد ناامنی و به خطر افتادن موقعیت آمریکا در سطح بینالملل میگردد. بدین منظور راهبردهای تهاجمی با هدف بیشینه سازی نفوذ و تغییر وضع موجود به نفع خود و ایجاد یک هژمونی را در پیش گرفت و به عراق حمله کرد و دولتمردان آمریکایی این اقدام را در راستای تأمین امنیت و منافع خود در چارچوب آموزههای رئالیسم مبتنی بر واقعگرایی تهاجمی مبتنی بر حملات پیشگیرانه برای مقابله با تهدیداتی که در بلندمدت تهدید میباشد، میدانند.
3- یافتههای تحقیق
1-3- سیاستخارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 در عراق تا سال 2010
پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر سال 2001، مقامات ارشد ایالات متحده دنبال منطبق سازی این حادثه با سیاستهای امنیتی دفاعی خود بودند و در این میان پیشنهاد جنگ پیشگیرانه و پیشدستانه ارائه شد.این تصمیم بر اساس تحلیل دولت مردان و صاحب نظران امنیتی دفاعی بر اساس تهدیدات جدید شکل گرفت. صاحب نظران حملات پیش دستانه و پیشگیرانه ایالات متحده آمریکا،عامل اصلی این سیاست گذاری دفاعی و امنیتی را تهدیدات مخرب و نامتقارن حملات پیش دستانه میدانند. (پیشگاه هادیان، 1386: 19).
ضربه اول یا حملات پیش دستانه زمانی اتفاق میافتد که از وقوع حمله مطمئن و بدانیم حمله در آینده نزدیک و مشخص اتفاق میافتد و دشمن سازوکار نظامی تدارک دیده است ولی در حملات پیشگیرانه احتمال حمله ضعیف و در حد تهدید میباشد و تنها بعنوان تهدید بلند مدت به آن نگاه میشود و احتمال حمله در آینده دور را میدهد (پیشگاه هادیان، 1386: 20).
علت حضور نظامی ایالات متحده آمریکا در عراق با سایر کشورها و نقاط جهان متفاوت بوده.حمله و حضور آمریکا در عراق دارای عقبه فکری و برنامه ی از پیش تعیین شده بوده است.ایالات متحده آمریکا دنبال تغیرات اساسی، بنیادی و گسترده از نظر ارزشی،رفتاری،دینی و اصلاح ساختار سیاسی در کشورهای غرب آسیا بوده است. (دهشیار، 1384: 433).
معاون وقت وزیر دفاع آمریکا که به منظور راضی کردن دولت ترکیه در حمله به عراق در این کشور به سر میبرد، عنوان کرد: «شکلگیری دموکراسی در منطقه از عراق شروع میشود» (امیر عبداللهیان، 1386: 12).
آقای رامسفلد در سال 1998 در گزارشی درخصوص تهدیدات موشکی بالستیک علیه ایالات متحده آمریکا،اشاره میکند توانمندی موشکی کشورهای متخاصم رو به افزایش بوده و پیش بینی میشود در آینده، خاک ایالات متحده امریکا در تیررس آنها قرار گیرد(پیشگاه هادیان، 1386: 21).
بوش براي حمله به عراق داراي دلایلی نیز بود و شاید عمدهترین سندي که از سوي دولت وي مبناي حمله آمریکا به عراق قرار گرفته و در تصویب قطعنامه 1441 نیز مؤثر بود، گزارش تخمین اطلاعاتی سیا از وضعیت سلاحهاي کشتار جمعی عراق بود که در یکم اکتبر 2002 ارائه گردید. در این گزارش ذکر شده بود: «به اعتقاد ما، به رغم قطعنامههاي سازمان ملل و تحریمهاي اعمال شده توسط این سازمان، عراق همچنان به برنامه خود براي ساخت سلاحهاي کشتار جمعی ادامه میدهد اگر چه این کشور هنوز سلاحهاي هستهاي تولید نکرده، اما از سال 1998 و از زمان اخراج بازرسان سازمانملل برنامههاي خود جهت تکمیل و ساخت این سلاحها را آغاز کرده این کشور داراي سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک بوده و برد موشکهایی آن بیش از میزانی است که سازمان ملل اجازه داده است. در صورتی که بغداد به مواد لازم براي ساخت سلاحهاي غیرمتعارف دسترسی مستقیم داشته باشد، احتمال آن میرود که در ظرف چند ماه تا یک سال بتواند به سلاحهاي هستهاي دست پیدا کند. در غیر این صورت عراق در سال 2005 تا 2007 این سلاح را تولید خواهد کرد». (خبیری، 1385: 8-9).
1-1-3- استراتژيهاي آمریکا در عراق از 2003 تا 2005؛ از مداخله تا مصالحه
این راهبرد از زمان اشغال عراق (مارس 2003) تا نوامبر 2005 ادامه داشت. هدف آمریکا ایجاد تغییرات گسترده در غرب آسیا و همچنین تشکیل دولتی دموکراتیک و الهام بخش برای دیگر کشورها به وسیله افزایش درآمدهای نفتی و بوجود آوردن شرایط مناسب و ایده آل بود (واعظی، 1387: 205-206).
در بازه زمانی 32 ماه،ایالات متحده آمریکا بر اساس طرح ها و برآوردها، اهداف خودش را از حمله و اشغال عراق دنبال میکرد و امید داشت با مدیریت کشور عراق آن را الگوی منطقه و پیش نیاز تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ قرار دهد.قبل از حمله، دولت مردان آمریکا ادعا داشتند برای جای جای عراق به تفکیک برنامههای مشخص دارند،اما اتفاقات به نحو دیگری رقم خورد. با سقوط بغداد آمریکا پایان عملیات نظامی را اعلام کرد و از دموکراسی سازی در غرب آسیا و عراق جدید سخن گفت. اما بعد از چهار سال و نقض حقوق بشر از سوی نظامیان آمریکا هستههای نیروهای مقاومت در مقابل نیروهای ائتلاف شکل گرفت (ایروانی، 1388: 169). پس از سقوط بغداد،تحولات نشان داد که ایالات متحده آمریکا در مورد پیش بینی،ارزیابی و محاسبات دچار اشتباه و شکست شده است.با ورود رهبران سیاسی و شیعه، روند دولت-ملت سازی که مد نظر آمریکا بود آنچنان شایسته و بایسته پیش نرفت.وجود بیثباتی و عدم پیشرفت بر اساس طرحهای اولیه نیز مزیده بر این شکست بود.انتخابات سال 2005 موجب پیروزی شیعیان غیر سوکولار بود و تسلط آنها بر ارکان قدرت باعث کنار رفتن مهرههای آمریکا و در نتیجه شکست طرح دولت با ماهیت لیبرال-سوکولار بود و همچنین در ادامه بسیاری از متحدین آمریکا با سیاستهای این کشور همراهی نکردند که باعث شکلگیری مشکلاتی برای آمریکا شد. (واعظی، 1387: 23-24).
از زمان حضور آمریکا در عراق تفکرات ضد غربی و عملیاتهای تروریستی افزایش پیدا کرد و باعث بوجود آمدن درگیری میان گروههای بنیادگرا و نیروهای ائتلاف شد. (قربانی، 1386: 87-89).
2-1-3- استراتژي پیروزي
شرایط ناخواسته،اقدامات تروریستی حزب بعث و القاعده،تشکیل دولت بر پایه ائتلاف شیعیان،برای ایالات متحده آمریکا شرایط دشوار و پیش بینی نشدهای بوجود آورد که باعث شد آمریکا تصمیمات متناقض و متفاوتی در پیش گیرد (واعظی، 1387: 24).
برای برقراري ثبات در عراق، آمریکا از هدف برقرای دموکراسی در منطقه کوتاه آمد و دنبال اهداف بلند پروازانه نبود و تمام تمرکز و نیروی خود را به داخل عراق منتقل کرد،آمریکا برای مدتی شرایط مردم عراق را پذیرفت و سعی به نزدیکی به ارکان و اهداف مد نظر مردم عراق را داشت بدین شرح که دولتمردان شیعی تا حدي وابسته به ایران را مورد حمایت خود قرار داده تا تنشهای موجود کاهش یابد.
این استراتژي «استراتژي پیروزي در عراق» نام داشت، در مدت 14 ماه از نوامبر 2005 تا ژانویه 2007 «راهبرد ملی برای پیروزی در عراق» طرح شد. که سه رکن و هدف داشت :تشکیل دولتی فراگیر (سیاسی)، پیروزی بر تروریسم (امنیتی)، کمک به مردم عراق (اقتصادي). (ایروانی، 1388: 170).
در بخش سیاسی بر مشارکت همه گروههای سیاسی و بازسازي تأکید میشد، در بخش امنیتی، شامل پاکسازي، واگذاري و سپس بازسازي بود. و در بخش اقتصادي فعال کردن اقتصاد،نهادینهسازي اقتصادي و اصلاح سیستم، مورد توجه قرار گرفت (واعظی، 1387: 206).
2-3- راهبرد مصالحه: پیشگیری از شکست، افزایش نیرو، و بازگشت موفقیت آمیز
1-2-3- پیشگیری از شکست
از سال 2006 ایالات متحده آمریکا استراتژی جلوگیری از شکست را مد نظر قرار داد و به تدریج استراتژی پیروزی را کنار گذاشت.بیشتر تمرکز بر حمایت از گروههای سنی و کاهش حمایت از گروههای شیعه و همراه سازی کشورهای عربی منطقه در جهت تأمین امنیت و ثبات در عراق برای تسلط بیشتر بر این کشور بود. (واعظی، 1387: 24-26).
این استراتژي از مقطع ژانویه 2007 تا مارس 2007 عملیاتی شد. ایالات متحده آمریکا «راهبرد راه جدید پیشروي» را بر شش عنصرمطرح کرد.
اول: انتقال رهبري به عراقیها.
دوم: استفاده از ظرفیت خود مردم کشور عراق در جهت حفاظت از جان مردم (ایجاد تشکلهای بیداري فرزندان عراق)
سوم: منزوي سازي افراطیون (فشار به دولت عراق براي برخورد با جریانهای افراطی و تندرو به خصوص صدریون)
چهارم: فراهم آوردن محیطی مناسب در جهت گسترش مباحث سیاسی (از طریق لغو قانون بعثیزدایی و طرح آشتی ملی و عفو عمومی)
پنجم: تنوع بخشیدن به تلاشهای سیاسی و اقتصادي
ششم: گرفتن تصمیمات جدید منطقهای داخل و خارج عراق (در داخل عراق: جابجایی نیروها نظامی به مناطق العماره و بغداد، و در خارج عراق: فشار بر کشورهای عربی در جهت برقراری روابط با عراق، پیشنهاد تشکیل مجموعه اعضاي شوراي همکاري خلیج فارس با مصر، اردن، عراق و آمریکا، و متهم کردن جمهوری اسلامی ایران بدلیل مانع شدن از پیشرفت امور درکشور عراق (ایروانی، 1388: 170-171)
2-2-3- افزایش نیرو
با ادامه ناامنی و هرج ومرج در کشور عراق،عدم موفقیت سیاست اتخاذی ایالات متحده آمریکا و عدم توفیق دولت وقت آمریکا در جهت قانع کردن افکار عمومی و سیاست مداران آمریکا علی الخصوص دموکراتها، بوش تصمیم گرفت سیاستهای خود را تغییر و گزینههای جدیدی از جمله مذاکره با ایران در جهت امنیت سازی و ثبات عراق در دستور کار قرار دهد. آمریکا در این دوره سه گزینه پیش روي خود داشت: اول حفظ وضعیت فعلی، که حاصل شکست تدریجی برا آمریکا بود؛ دوم خارج کردن سریع نیروها از عراق که باعث رسوایی و شکست مفتحضانه میشد؛ و سوم انتقال و افزودن به نیروهای موجود به مرور زمان برای افزایش سطح امنیت،در نهایت روش سوم مورد انتخاب واشنگتن قرار گرفت تا بتوانند شکست سیاستهای گذشته را با افزودن به نیروهای موجود به نحوی جبران کند (ایروانی، 1388: 170-171).
3-2-3- بازگشت موفقیت آمیز
راهبردی که از نوامبر 2007 تا فوریه 2010 ادامه داشت «راهبرد بازگشت موفقیت آمیز» بود. ایالات متحده آمریکا برای انتقال نیروهای نظامی و همچنین خارج کردن کشور عراق از ذیل فصل هفت منشور،نیاز به یک توافق بلند مدت امنیتی و سیاسی با عراق را داشت در همین راستا توانست با دولت عراق بدون هیچ گونه مقاومتی به توافق برسد. اما دخالت مراجع تاثیرگذار عراق در این جریان و برانگیختن احساسات طرفداران باعث شد که آمریکا نتواند از امضای توافق نامه بهرهای ببرد و در تنگنای هویتی و اعتباری قرار گیرد و این امر باعث عقب نشینی در مفاد اساسنامه شد. (ایروانی، 1387: 171-172).
3-3- سیاستخارجی آمریکا از سال 2010 تا 2022
پیش از خروج نیروهای آمریکایی، این کشور یک توافقنامه امنیتی در نوامبر 2008، با عراق امضا کرد که بر مبنای آن آمریکا میتوانست تعدادی پایگاه نظامی در عراق ایجاد کند. از دیگر بندهای این توافق نظامی- امنیتی که بر امنیت کل منطقه اثر میگذارد. نیروهای آمریکا در سال 2010 از عراق خارج شدند و تنها نیروهای اندکی در این کشور باقی ماندند تا وعده اوباما عملی شده باشد.
شورش عراق که از آن به عنوان بحران عراق نیز یاد میشود، پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال۲۰۱۱ تشدید شد و منجر به درگیری خشونتآمیز با دولت مرکزی و همچنین خشونتهای فرقهای در میان گروههای مذهبی عراق شد. این امر با فتح فلوجه و موصل و مناطق عمده در شمال عراق توسط دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به یک جنگ داخلی تبدیل شد. این امر منجر به حملههای هوایی ایران، سوریه و ایالات متحده و سایر کشورها شدهاست (Who Else, 2014)
در سال 2014 همزمان با ظهور داعش در عراق و ایجاد ائتلاف بینالمللی موسوم به «مبارزه با تروریسم» تحت رهبری آمریکا، حدود 11 هزار نظامی بیگانه وارد عراق شدند که تقریباً 70 درصد آنها را نیروهای آمریکایی تشکیل میدادند. پس از آن ائتلاف آمریکایی مبارزه با داعش را برای ماندن در عراق بهانه کرد و نیروهای این ائتلاف همچنان اصرار بر حضور در این کشور دارند. این در حالی است که اساسا عراق بههمت گروههای مقاومت توانست بر گروه تکفیری داعش پیروز شود. (مظاهری، 1400: 2004582)
آنچه در این چند سال آمریکا را در این مسیر قرار داده است که همراه با متحدان راهبردیاش گسترش نفوذ نرم در عراق با تکیهبر قدرت نرم را با هدف تأمین منافع و تقویت ارزشها و هویت آمریکایی در دستور کار قرار داده و آن را دنبال کند، به بنبست رسیدن راهبردهای نظامی در دوره پسااشغال بوده است. دور کردن عراق از ایران و لیبرالیزه کردن عراق با ارزشهای آمریکایی جزو اهداف اساسی آمریکا در این زمینه است. برای نیل به این اهداف مهم آمریکا اقدامات مهمی را در سالهای اخیر در دستور کار قرار داده است که تغییر سبک زندگی مردم از قبیلهای به مدنی، مدیریت نخبگان و جوانان عراقی و تربیت نسل آینده رهبران در قالب طرحهای بورسیهای جزو راهبردهای سهگانه کاخ سفید در این زمینه است (خوش آیند، 1400).
1-3-3- راهبرد بیثبات سازی عراق
اشتباه محاسباتی بزرگی که گذشت زمان نه تنها غیر واقعی بودن پروژه دولتسازی آمریکایی را نشان داد، بلکه کنترل اوضاع سیاسی اجتماعی را از اختیار آمریکا خارج کرد. میلر با اشاره به تلقی اشتباه آمریکا از معادلات عراق بر این باور است که دولت آمریکا در قضیه حمله به عراق با تکیه بر روندی که در قالب یکجانبه گرایی و برتری خواهی بود، پیامدهای منفی در صحنه عراق گذاشت و به وحدت مخالفین علیه خود منجر شد. (میلر و دیگران، 1381: 3-91).
در همین راستا میتوان به بحث تقویت جریان مقاومت طی سالهای اخیر و نقش عراق در تکمیل پیوندهای گسترده جبهه مقاومت و اتصال ژئوپلتیک از تهران تا بیروت اشاره نمود که بغداد و دمشق را در برگرفته و جایگاه استراتژیک جبهه مقاومت را بیش از پیش ارتقاء داده است. موضوعی که با دیدگاههای مبتنی بر افزایش جایگاه و قدرت ایران تطبیق داشته و با تعمیق حساسیت شدید آمریکا، عامل بسیار مهمی در اتخاذ سیاست بیثبات سازی عراق شده است. بطوریکه هنری کسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبهای، ضمن اشاره به جایگاه تاریخی ایران و نفوذ این کشور در خاورمیانه، ایران را مستعدترین کشور برای ایجاد برتری در منطقه و تهدیدی برای غرب شناخته است. بر همین اساس بخش مهمی از بحرانسازی داعش و دخالت غرب در عراق و سوریه، برای رفع تهدید ایران و تضعیف جبهه مقاومت بوده است (سهرابی، 1396: 5-44).
2-3-3- راهبرد اختلافات میان هویتی تارقابتهای درون مذهبی
بخش مهمی از چالشهای هویتی در عراق تحت تاثیر بسترهای تاریخی و استمرار مولفههای قومیتی در قالب قبیله و عشیره شکل گرفته و امکان بازتولید شکافهای درونی و تسری آنها به عرصههای کلان دولت ملت و حتی تهدید پایههای ساختاری حاکمیت در بغداد را فراهم میسازد (کاظمی، 1396: 148).
بسط و گسترش فعالیت گروههای افراطی مانند داعش در عراق و سوریه از یکسو باعث تضعیف حاکمیت دولتی شده و از سوی دیگر موجب افزایش نقشیابی و همکاری این جریانات در عرصه جنگهای داخلی گردیده است. در زمانهایی مانند تهدیدات تروریستی فراگیر دوره حملات 2016 داعش، این نقشیابیها به همگرایی جریانهای هویتی کمک کرده و گاهی نیز این نقشیابیها به درگیریهای فرقهای منجر شده است. در چنین شرایطی زمینه برای بهرهگیری قدرتهای خارجی از الگوهای پیچیده و متنوع هویتی در حوزه ژئوپلیتیکی عراق تشدید شده است. بگونهای که برای نمونه برخی جریانهای هویتی در مقاطع مختلف به منزله ابزار مهمی از سوی قدرتهای بیگانه به ویژه آمریکا در مقابل دولت بدل شده و حتی منجر به درهم شکستن اقتدار حاکمیت و وقوع جنگهای داخلی و شکلگیری دولت شکننده بودهاند. درهمین چشم انداز انواع تاثیرگذاری آمریکا بر جریانهای هویتی را میتوان در قالبهای زیر ملاحظه نمود. بطوریکه میتوان مجموعه سیاستها و برنامههای آمریکا در عرصه چالشسازی میان جریانهای هویتی در عراق در یک طیف وسیعی از اختلافات درون مذهبی تا تنشهای میان هویتی بررسی نمود.
1- اختلاق سازی درون مذهبی میان جریانات شیعه؛
2- واگرایی میان جریانهای شیعه، اهل سنت و کردها؛
3- تخریب هویت ملی از طریق ترویج اقلیم سازی؛
4- آشوبهای خیابانی و ناکارآمد سازی نرم دولت عراق.
3-3-3- راهبرد تفرقه افکنی
با وجود سوابق مناسبات نزدیک میان جریانهای اهل سنت و شیعیان به ویژه در خلال حملات داعش و تجربیات ناشی از همکاریهای مختلف میانهویتی، آمریکا تلاش دارد در سایه فاصلهسازی هویتی نقش خود را در میان اهل سنت برجسته کند و واشنگتن را حامی آنها و عامل تثبیت عراق معرفی نماید. (https://www.aljazeera.com/opinions/2020/2/18)
سیاست تفرقه افکنی آمریکا به هویت کردی نیز نظر داشته و تلاش دارد تا بخش دیگر جامعه عراق یعنی کردها را نیز همسو با آمریکا تلقی نموده و عملا آنها را در تقابل با سایرین قرار دهد. «کردهای عراقی هم نگران از دست دادن خودمختاری هستند و حضور آمریکا را برای تضمین خودمختاری و ایجاد بازدارندگی در برابر حملات و مخالفت دولت مرکزی با خود ضروری میدانند». البته به موازات این سیاست تلاش شده ایران را عاملی برای افزایش نارضایتی سنیها و احیای داعش تلقی کنند که موجب تشدید درگیری میان بغداد و اربیل و فلج شدن حکومت مرکزی خواهد شد. (https://www.washingtoninstitute.org)
ولی با افزایش حضور آمریکا در شمال عراق و ارائه برخی پیشنهادات در راستای جدایی اقلیم، این مناسبات تا حدودی کمرنگ شده؛ لذا امکان تضعیف کفه شیعیان در ساختار قدرت سیاسی را مطرح میکند. موضوعی که به نفع آمریکا، عربستان و اسرائیل است.
4-3-3- راهبرد تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی
یکی از مهمترین چالشها در عرصه تقابل دولت ملت با موضوع اقلیم سازی مربوط به اعلام همهپرسی استقلال اقلیم کردستان 2017 بود که با مخالفت دولت عراق و بازیگران منطقه مواجه شد و رژیم اسرائیل تنها دولتی بود که پیش از برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان، از تشکیل کشور مستقل کرد بر اساس اهداف ژئوپولیتیک و به امید برخورداری از یک متحد غیرعرب، آشکارا پشتیبانی نمود. در مورد شرایط این اقلیم باید گفت هویت قومی کردها که در دهه نود زمینههای نوعی شبه دولت را فراهم کرده بود، پس از سقوط صدام امکان جدیدی در عرصه دولتسازی برای خود یافت. کردستان عراق با حدود 22 درصد از مساحت و بیش از 28 درصد از جمعیت این کشور، موقعیت ممتازی به لحاظ استراتژیکی به ویژه در شمال این کشور دارد. (محمدی و خالدی، 1391: 135).
وجود ذخایر عظیم نفتی، تسلط بر بخشهای بالادست رودخانههای مهم مانند دجله و فرات، قرار گرفتن میان راههای زمینی و هوایی مرکزی و جنوبی عراق جهت دسترسی به ترکیه و کشورهای اروپایی از جمله عوامل بالا بردن وزن ژئوپلتیکی کردها نزد دولت مرکزی است. کردها در فضای سیاسی و اجتماعی عراق، تمایلی به دسته بندیهای مذهبی نداشته و تلاش دارند بر اساس قومیت نژادی خود مطرح شوند. به باور گروههایی از آنها، قوم کرد باید دارای هویت مستقل در درون جغرافیای سیاسی فراتر از اقلیم مانند یک دولت مجزا قرار گیرند؛ موضوعی که سبب شده در مقاطعی به منزله ابزار برخی قدرتهای داخلی و خارجی شوند. همچنین رویه برخورداری برخی اقوام کرد از حمایت آمریکا در قبال دولت عراق را میتوان در مسأله نفت این کشور ملاحظه نمود. مثلا زمانی که حکومت مرکزی عراق از آمریکا درخواست کرد به شرکت اکسان موبیل فشار وارد سازد تا از پروژههای نفتی اقلیم کردستان کنار برود اما با جواب منفی آمریکا مواجه شد (دهقانی و خدیری، 1392: 18)
به هر تقدیر بنظر میرسد آنچه برای آمریکا از اولویت برخوردار است، موضوع بیثباتسازی هویت ملی از دریچه اقلیم سازی است. اعلام خروج آمریکا از مناطق درگیری کردها با ترکیه در خلال سال 2019 و ایجاد زمینههای حمله ترکیه به مناطق کردنشین نشان دهنده رویکرد آشوبسازی در مقابل حمایت از کردها محسوب میشود. البته تمایل غرب به اقلیمسازی به کردها منحصر نمیشود. در همین راستا ایدههای مختلفی مبتنی بر ایجاد پنج تا نه اقلیم به شکلهای گوناگون در عرصه عراق مطرح میشود. برای نمونه گروههایی از اهل سنت به دنبال ایجاد اقلیم خودمختار به مرکزیت ناصریه هستند که خواستار تشکیل اقلیمی مستقل شامل استان الانبار و صلاح الدین (شهر سامرا در این استان قرار دارد) و استان نینوا و احتمالا دیاله خواهد بود. باید افزود دیاله جمعیت شیعه قابل توجهی نیز داشته که اکثریت اجتماعات خود را به علت مهاجرتهای اجباری از دست داده است. در دیاله علاوه بر اکثریت سنی و سپس شیعیان، ترکمنها هم ساکن هستند. این استان در نزدیکی مرز ایران است و اگر اقلیم خودمختار سنی شکل بگیرد امکان ایجاد انواع مشکلات و حتی چالشهای امنیتی برای ایران وجود خواهد داشت. به هرتقدیر تحقق سیاستهای اقلیمسازی میتواند باعث بروز رقابتهای هویتی تاریخی در عراق شده و تنشهای سرزمینی، منازعات قومی و حتی درگیریهای عراق با همسایگان بر سر مسائلی مانند اختلافات مرزی نظیر بهرهبرداری از اروندرود را بوجود آورد.
5-3-3- راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق
الگوهایی که با تکیه بر جنبههای نرم افزاری و استفاده وسیع از توانمندیهای تکنولوژیکی مانند رسانههای مجازی و اینترنتی این امکان را فراهم نماید تا علاوه بر کاهش هزینههای سخت افزاری (اقتصادی و نظامی)، زمینههای فرسایش ساختار دولت عراق را بوجود آورده و موجب محدودسازی مشروعیت و قدرت بازیگرانی که دارای رویکرد ضدآمریکایی هستند را از طریق بحرانهایی چون آشوبهای اجتماعی 2019 این کشور سبب شوند. تمرکز شدید رسانههای آمریکایی نظیر سیانان، فاکس نیوز و واشینگتن پست و اختصاص انواع برنامههای زنده و ضبطی از گزارشهای اعتراضات پراکنده در شهرهای مختلف این کشور را میتوان در این راستا ملاحظه نمود. ((https://www.washingtoninstitute.org
4- نتیجه گیری
حادثه 11 سپتامبر سرآغاز تحولات زیادی در روابط ميان كشورهاي پيشرفته مخصوصاً آمريكا و سایر ملتهای جهان سوم داشت. کشورهای بزرگ جهان روابط و سیاستهای خود را بعد از این حادثه در سطح بینالملل تغییر دادند.ایالات متحده آمریکا سعی میکرد بر اساس این فرصت پیش آماده، دست به یکسری جنگهای پیشدستانه بزند که شروعاش با حمله به افغانستان بود و بعد از آن نوبت عراق شد که به خاک این کشور حمله کند، زیرا این طور فرض میشد که عراق تحت رهبري صدام به تولید سلاحهاي کشتار جمعی دست یافته و از گروههای بنیادگرای اسلامی نظیر القاعده حمایت میکند. آمریکا با این دو پیش فرض اساسی به جهت از میان برداشتن صدام به عراق حمله کرد و آن کشور را تحت اشغال خود در آورد. در واقع ايالات متحده آمریکا بر مبنای رئالیسم تهاجمي برآورد كرد محل پیدایش تروریسم منطقه غرب آسیاست که باعث تهدیدات امنیتی ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای جهان و همچنین هرج ومرج بینالمللی میباشد. بر همین اساس آمریکاییها تلاش کردند پس حادثه 11 سپتامبر مبانی امنیتی خود را بر اساس شرایط اتفاق افتاده تطبیق دهند و بر اساس وضع موجود، جنگ پیشدستانه و پیشگیرانه مطرح شد. این طرح بر اساس نظر صاحب نظران امنیتی دفاعی بود که ضربه اول یا حملات پیش دستانه زمانی اتفاق میافتد که از وقوع حمله مطمئن و بدانیم حمله در آینده نزدیک و مشخص اتفاق میافتد و دشمن سازوکار نظامی تدارک دیده است؛ ولی در حملات پیشگیرانه احتمال حمله ضعیف و در حد تهدید میباشد و تنها بعنوان تهدید بلند مدت به آن نگاه میشود و احتمال حمله در آینده دور را میدهد. بر همین اساس ایالات متحده آمریکا تهاجم اولیه را حق خود میدانست، و اعتقاد داشت تهدید را سریعاً باید خنثی کرد، قبلاً از اینکه مشکلساز شود. برخی معتقدند سیاستخارجی ایالات متحده آمریکا به سمت واقعگرایی و قدرت پیش میرود اما صاحب نظران نو واقعگرا و واقعگرا معتقدند، سیاستخارجی دولت جرج بوش با مبانی واقعگرایی تناقض دارد و برای تمایز آن با نظریه واقعگرایی نام واقعگرایی نو محافظه کارانه بر آن گذاشتند.
در این پژوهش استراتژی آمریکا در عراق از سال 2003 تا 2023 با استفاده از روش اسنادی و بر مبنای تحلیل محتوی مورد بررسی قرار گرفته است. استراتژيهاي آمریکا در عراق از زمان حمله و اشغال آن از مارس 2003 به دو دوره اساسی تقسیم میشود: دوره اول سال 2003 آغاز و تا سال 2010 خروج نیروهایی آمریکایی از عراق و دوره دوم از سال 2010 تا کنون سعی کرد در چارچوب راهبرد مصالحه به مباحثی از جمله پیشگیری از شکست، افزایش نیرو، و بازگشت موفقیت آمیز را در دستور کار خود گذاشت و در مقاطع زمانی مختلف آن را اجرایی نمود و در طول دوران پس از سال 2010 نیروهای آمریکایی به ندرت از عراق خارج شدند و تنها نیروهای اندکی در این کشور باقی ماندند تا وعده اوباما عملی شده باشد. ولی راهبردهایی نظیر بیثبات سازی عراق، اختلافات میان هویتی تارقابتهای درون مذهبی، تفرقه افکنی، تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی و راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق را با تکیه بر ابزارهای مختلفی نظیر جنبههای نرم افزاری و استفاده وسیع از توانمندیهای تکنولوژیکی مانند رسانههای مجازی و اینترنتی این امکان را فراهم نماید تا علاوه بر کاهش هزینههای سخت افزاری (اقتصادی و نظامی)، زمینههای فرسایش ساختار دولت عراق را بوجود آورده و موجب محدودسازی مشروعیت و قدرت بازیگرانی که دارای رویکرد ضدآمریکایی هستند را از طریق ایجاد بحرانهایی چون آشوبهای اجتماعی سال 2019 ایجاد کنند تا بتوانند ضمن حفظ موقعیت خود، منافع ملی خود را تأمین کنند.
منابع:
- ابوالقاسم راه چمنی و دیگران، جلد اول (تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.
- اسدی، علی اکبر. (1387)؛ رویکرد ایالات متحده آمریکا در عراق و شرایط ایران، (مجموعه مقالات ایران و آمریکا: تعامل در عرصه عراق)، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک.
- استیو اسمیت و جان بیلیس، (1383)؛ جهانی شدن سیاست: روابط بینالملل در عصر نوین.
- امینی، آرمین. (1385)؛ دکترین امنیتی راهبردي آمریکا پس از یازده سپتامبر، (فصلنامه تخصصی علوم سیاسی)، شماره چهارم، سال سوم، زمستان 1385، ص 124.
- امیر عبداللهیان، حسین. (1386)؛ وظایف اشغالگر، همشهری دیپلماتیک، سال دوم، شماره 14، نیمه خرداد 1386، ص 12.
- امام زاده فر، پرویز. (1382)؛ سیاست خاورمیانهاي ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوري بوش، کتاب آمریکا (شماره1) (ویژه دکترین امنیت ملی جورج بوش در خاورمیانه)، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.
- ایروانی، امیر سعید. (1388)؛ مأموریت جدید سازمانملل در عراق؛ واقعیتها و پیامدها (تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
- پیشگاه هادیان، حمید.(1386)؛ تحول سیاست دفاعی و امنیتی ایالات متحده پس از 11 سپتامبر، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- خبیری، کابک. (1385)؛ بحران اطلاعات و اقدام پیشگیرانه در سیاست امنیتی آمریکا، پژوهشنامه امنیت بینالمللی و تروریسم، شماره یکم، اردیبهشت 1385، صص 9-8.
- خوش آیند، حمید. (1400)؛ مهمترین عامل توجه آمریکا به توسعه قدرت نرم در عراق، سایت خبری تاپ.
https://www.scfr.ir/fa/300/30101/132327
- چامسکی، نوام. (1381)؛ 11 سپتامبر و حمله آمريكا؛ به عراق، ترجمهي بهروز جندقي، تهران، عصر رسانه.
- دهقانی فیروزآبادی، سید جلال و خدیری وریک، خضر. (1392)؛ تأثیر ژئوپلیتیک کردستان عراق بر سیاستخارجی آمریکا در عراق (2012 - 2003)، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، دوره 5، شماره 16، پاییز، صص 1– 28.
- دهشیار، حسین. (1386)؛ سیاستخارجی آمریکا؛ خاورمیانه و دموکراسی، تهران: انتشارات خط سوم.
- دهشیار، حسین. (1380)؛ تروریسم و چالش تئوریک سیستم دفاعی موشکی، فصلنامه سیاستخارجی، سال پانزدهم، زمستان، 1380، ص 1188.
- زروندی، محمد؛ فیضی، فاضل. (1390)؛ تجزیه و تحلیل سیاستخارجی آمریکا در عراق پس از 11 سپتامبر 2001، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره 14، بهار 1390
- سجادپور، سید محمد کاظم. (1380)؛ ایران و 11 سپتامبر، فصلنامه سیاستخارجی، سال پانزدهم، شماره 4، زمستان 1380، ص 97.
- سهرابی، محمد. (1396)؛ تهاجم نظامی آمریکا به عراق و تأثیر بر امنیت ملی ایران، فصلنامه مطالعات روابط بینالملل، سال 10، شماره 38، تابستان، صص 68 – 39.
- کاظمی، حجت. (1396)؛ خیزشهای هویتی، دولتهای شکننده و ژئوپلیتیک خاورمیانه، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال 13، شماره 1، بهار، صص 172 – 146
- قربانی، صدیقه. (1386)؛ بررسی سیاست امریکا در قبال عراق و اثر آن بر جایگاه سازمان ملل پس از یازده سپتامبر، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، 1386، صص 87-89.
- مستکین. (1384)؛ جایگاه جمهوري اسلامی ایران در سیاستخارجی امریکا، فصلنامه راهبرد، شماره 38، زمستان 1384، ص 157.
- مشیرزاده، حمیرا. (1386)؛ چرخش در سیاستخارجی آمریکا و حمله به عراق: زمینههای گفتمان داخلی، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، سال 37، شماره 2، تابتسان 1386، ص 190-153.
- مشیرزاده، حمیرا. (1384)؛ تحول در نظریه روابط بینالملل، تهران انتشارات سمت.
- محمدی، حمیدرضا و خالدی، حسین. (1390)؛ ژئوپلتیک کردستان عراق، تهران: نشر انتخاب.
- مظاهری، محمد مهدی. (1400)؛ خروج امریکا از منطقه به معنای کمرنگ شدن نفوذ آن نیست، سایت دیپلماسی ایران. 10 مرداد 1400 کد: 2004582
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2004582/
- منتی، ایوب و هادیان، ناصر. (1398)؛ سیاستخارجی ج.ا.ایران در قبال عراق از منظر موازنه تهدید 2018، جامعه شناسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 15، پاییز، صص 164 – 139.
- میلر، استیون و نویسندگان (1381)؛ جنگ آمریکا و عراق، هزینهها، پیامدها و گزینههای موجود، گروه مترجمین، تهران: موسسه ابرار معاصر.
- واعظی، محمود. (1387)؛ رویکرد گروههاي داخلی به ایران و ایالات متحده آمریکا، در عراق پس از صدام و بازیگران منطقهای، تهران: پژوهشکده تحقیقات استراتژیک.
- Cox, M. 2003 “The Empire’s Back in Town: On America’s Imperial Temptation – Again,” Millennium: Journal of International Studies, 32 (1): 1-27.
- Ikenberry, G. J. 2003 “Is American Multilateralism in Decline?” Foreign Affairs, 82 (3): 533-50.
- Ikenberry, G. J. 2004a “The End of Neo-Conservative Moment,” Survival, 46 (1): 7-22.
- Michel Focault, The Archaeology of Knowledge, London, Penguin, 1972, P. 25
- Snyder, J. 1992 Myths of Empire: Domestic Politics and International Ambitions. Ithaca, NY: Cornell University Press.
- Who Else, Besides Americans, Are Flying Fighter Jets in Iraq?". Slate Magazine. Archived from the original on 12 November 2014. Retrieved 14 November 2014.
Examining the direction of the foreign policy of the United States of America in Iraq from 2003 to 2023
Ali Bagherizadeh*, Abrahim anoosheh, Morteza Shahidi
Abstract:
The incident of September 11, 2001 became the origin of complex developments in the relations between developed countries, especially the United States of America, and third world nations. This incident changed many strategic equations of great powers in the world. America in 2003 under the pretext of the Iraqi government's efforts to produce and deploy weapons of mass destruction, Iraq's contributions to international terrorism, Iraq's opposition to any agreement between Israel and the Arabs to end the violence in the Middle East and the threat to the Arab countries of the Persian Gulf, especially Kuwait. invaded Iraq and occupied it The purpose of this research is to investigate the direction of the US foreign policy in Iraq from 2003 to 2023. The method of this research is qualitative research using the descriptive-analytical method based on the content analysis method. The results of this research show that the American strategies in Iraq from 2003 to 2005 were based on intervention to compromise, and from November 2005 to January 2007, they chose the strategy of victory in Iraq. After the years of 2007 to 2010, they adopted the strategy of compromise, prevention of failure, increase of forces, and successful return. After leaving Iraq and establishing military bases in Iraq; The destabilization strategies of Iraq, from differences between identities to intra-religious rivalries, divisiveness, destruction of national identity through climate change, and the strategy of soft ineffectiveness of the Iraqi government were adopted.
Keyword: 11 September incident, foreign policy, Iraq, strategy, realism.
[1] - دانشجوی دکتری،گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل،واحد رفسنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، رفسنجان، ایران، Shahidimorteza30@gmail.com
[2] - استادیار،گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل،واحد رفسنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، رفسنجان، ایران (مسئول مکاتبات)
Ali_bagherizadeh@yahoo.com
[3] - استادیار،گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل،واحد رفسنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، رفسنجان، ایران
Ib. Anoosheh@gmail.com