نظم گفتمانی حاکم بر سیاستگذاری عمومی پس از انقلاب اسلامی در ایران
محورهای موضوعی : فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی
1 - گروه علوم سیاسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران.
کلید واژه: انقلاب اسلامی, سیاست گذاری عمومی, اسلام فقاهتی, خرده گفتمان ولایت انتصابی فقیه, خرده گفتمان ولایت انتخابی,
چکیده مقاله :
پس از انقلاب و از همان روزهای نخست پیش از سیطره ی کامل گفتمان اسلام فقاهتی ساختارهای جدیدی با اهداف متفاوت از رژیم گذشته در ایران بوجود آمد. از این رو این برهه ی زمانی را می توان به عنوان نقطه ی عطف مهمی در فرآیند سیاست گذاری عمومی در ایران معاصر تلقی کرد.پرسش اصلی ما در این مقاله این است که گفتمان اسلام فقاهتی چه نقشی در سیاست گذاری عمومی در جمهوری اسلامی ایران دارد؟ در همین راستا پرسش های فرعی دیگری نیز مطرح شده است. نخست این که اسلام فقاهتی چگونه و طی چه مسیری به گفتمان مسلط در ایران پس از انقلاب تبدیل شده است؟ دوم این که چه خرده گفتمان هایی ذیل گفتمان اسلام فقاهتی در چارچوب جمهوری اسلامی وجود دارند؟ سوم این که بر مبنای قانون اساسی چه نهادهایی نقش موثرتری در سیاست گذاری عمومی در جمهوری اسلامی دارند؟ و چهارم این که با توجه به سیر تحول قانون اساسی از پیش از بازنگری تا پس از آن، کدام یک از خرده گفتمان های اسلام فقاهتی منجر به گفتمان هژمون تبدیل شده است؟با توجه به این که رویکرد این پژوهش توصیفی و پسینی است رویکرد ون دایک به گفتمان با توجه به مفاهیم مدنظر لاکلائو و موفه مناسب ترین روش برای این پژوهش می باشد.
After the revolution and from the very first days before the complete domination of the Faqahati Islamic discourse, new structures with different goals from the previous regime emerged in Iran. Therefore, this period of time can be considered as an important turning point in the process of public policy making in contemporary Iran.Our main question in this article is, what is the role of Faqahati Islam discourse in public policy making in the Islamic Republic of Iran? In this regard, other sub-questions have been raised. First of all, how and by what path has jurisprudential Islam become the dominant discourse in Iran after the revolution? Second, what sub-discourses exist under the Faqahati Islam discourse within the framework of the Islamic Republic? Third, based on the constitution, which institutions have a more effective role in public policy making in the Islamic Republic? And fourthly, according to the evolution of the constitution from before the revision to after, which of the sub-discourses of Jurisprudence Islam has become the hegemonic discourse?Considering that the approach of this research is descriptive and a posteriori, Van Dyck's approach to discourse is the most suitable method for this research according to the concepts considered by Laclau and Mouffe.
_||_