نگاه کل نگر در فرآیند خلق اثر معماری و آموزش معماری پایدار
محورهای موضوعی : هنرسو
1 - gh
کلید واژه: کل نگری, پایداری, آموزش, طراحی, جزءنگری,
چکیده مقاله :
در طول تاریخ شاهد تعریفهای متفاوتی از معماری میباشید که تمامی آن تعریفهای برگرفته از جهانبینی انسانها و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و... در هر دوره میباشد. حتی در هر دوره از طول تاریخ معیارهای زیباییشناسی انسانها نیز تغییر کرده است. تکنولوژی، پیشرفت دانش بشری در تمامی حوزهها بر این رشته بیتأثیر نبوده است. اما یکی از دلایل تغییرات بنیادین در طراحی و خلق اثر معماری و حتی تعریف معماری، نظرات فلسفی دکارت. فیلسوف مشهور قرن 17- 16 مخصوصاً جمله مشهور وی که عبارتست از من میاندیشم، پس هستم بود. به عبارتی تأثیر جمله مشهور این فیلسوف و فلسفه وی بنیان معماری را دگرگون ساخته و جدایی احساس و اندیشه را در زندگی انسانها و به دنبال آن در خلق اثر معماری موجب گشت. اینجا بود که بسیاری از متفکرین به بررسی جهانبینی حاکم بر معماران پرداخته و آن را از اهم مسائل در خلق اثر هنری شناختند. و پس از آن است که بسیاری از معماران کوشیدند تا گسست حاصل را از بین ببرند و مجدداً اندیشه و احساس را در یک کل در اختیار داشته باشند. از این روست که در طول تاریخ معماری تلاشهای بسیاری را چه توسط مدارس و چه توسط طراحان و معماران برای ایجاد جهانبینی کلنگر به مقوله طراحی از جمله در رشته معماری شاهد میباشید. این مقاله پس از بررسی جریان اندیشه و جهانبینی حاکم بر مدارس معماری و معماران از زمان ویترویوس تا عصر حاضر، و با تمرکز بر نگاه کلنگر که خود ویترویوس از سردمداران آن قبل از رنسانس و مدرسه معماری باوهاس اولین نمود آن بعد از رنسانس میباشد، به بررسی بحرانهای زیست محیطی نیمه دوم قرن 20 و پیدایش ادبیات توسعه پایدار و معماری پایدار و سپس آموزش آنها میپردازند. و سعی دارد جریان توسعه پایدار هزاره سوم را به عنوان یک جهانبینی نه یک الزام تکنیکی عنوان کرده و همچنین نمود دیگری از نگاه کلنگر به خلق اثر معماری را با توجه به جهانبینی و معیارهای پایداری معرفی کند. و علاوه بر آن به بررسی مقوله آموزش معماری پایدار نیز پرداخته و با توجه به کلنگری معماری پایدار و تجمع مهارتها و دانشهای فراوان زیر این چتر لزوم تغییر ساختارهای آموزشی سنتی، غیرمنعطف و ایستای مدارس معماری حاضر را اعلام کند.