دستگاه فعل در گویش بشاکردی و معادل آن در فارسی معیار
محورهای موضوعی : سایر زبان ها، گویش ها و ادبیات حاضر در ایرانخدابخش اسداللهی 1 , عباس سالاری 2
1 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
2 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
کلید واژه: فعل, گویش, هرمزگان, کرمان, بشاکردی,
چکیده مقاله :
بشاکردی(بشکردی)نام گویش رایج در منطقۀ جنوب استان کرمان و شرق هرمزگان است که شهرستانهای رودبار جنوب، عنبرآباد، کهنوج، منوجان، قلعه گنج، فاریاب، میناب، سندرک، هشتبندی، بشاکرد و مارز را در بر میگیرد. گویش بشاکردی، یکی از گویشهای گروه زبانها و گویشهای ایرانی جنوب غربی است. اگرچه از نظر ردهشناسی، گویش بشاکردی و زبان فارسی همگروه هستند، درک متقابل بین گویشوران آنها امکان پذیر نیست. موضوع این مقاله، بررسی دستگاه آوایی و صرف فعل در گویش بشاکردی است و هدف از آن، شناخت ویژگیهای آوایی و صرفی آن است. ویژگی این گویش از نظر نظام آوایی، کاربرد مصوّتهای مرکّب ie وue و صامتهای لبیشدۀ xw وgw است. نگارندگان کوشیدهاند با بیان ویژگیهای مهم این گویش، بهویژه در مقایسه با فارسی معیار، توصیف کوتاه و دقیقی از آن ارایه دهند و وجوه اشتراک و افتراق دستگاه فعل در این گویش را با فارسی معیار بررسی نمایند. براساس یافتههای این تحقیق، بارزترین ویژگی این گویش، از نظر دستوری، کاربرد ساخت ارگاتیو در صرف ماضی افعال متعدی است.
Bashakardi is a common dialect in the southern of Kerman province and eastern Hormozgan which includes the towns: South Rudbar, Anbarabad, Kahnouj, Manojan, Qaleganj, Fareyab, Minab, Senderk, Hashtbandi, Bashakard and Marz. Beshkardi dialect is one of the vernaculars belonging to the group of southwestern Iranian languages and dialects. Although in terms of taxonomy, Bashkardian dialect and Persian language are in the same group, but, mutual understanding between their speakers is not possible. The subject of this article is the investigation of the verb structure in "Bashkardi dialect", and its purpose is to know its phonetic and morphological features. The author tried to give a short but accurate description of this dialect by expressing the important features of it, especially compared to standard Persian, and representing the similarities and differences of the verb system in this dialect with standard Farsi. Based on the findings of this research, the most obvious characteristic of this dialect, in terms of grammar, is the use of ergative construction in the past tense of transitive verbs.
- آزادی، سکینه(1401). مقایسۀ وجه فعل در گویشهای «کُردی فیلی» و «کُردی کَلهُری» از گویشهای کردی جنوبی. ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین،12(2)، 28-1.
doi: 10.30495/IRLL.2021.1935404.1457
- ابوالقاسمی، محسن (1373). مادّههای فعل فارسی دری. چاپ دوم. تهران: ققنوس.
- اشمیت، رودیگر (1382). «زبانهای ایرانی میانه در یک نگاه». راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمۀ آرمان بختیاری و دیگران. جلد اوّل. تهران: ققنوس.
- باطنی، محمدرضا(1348). توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- باقری، مهری(1383). تاریخ زبان فارسی. تهران: نشر قطره.
- حسندوست، محمّد(1383). فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی. تهران: نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
- دوراندیش، علیرضا(1394). مینوجهان(تاریخ فرهنگی اجتماعی منوجان). کرمان: انتشارت فرهنگ عامه.
- دهخدا، علی اکبر(1345). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران.
- راسخ مهند، محمّد (1400). درآمدی بر زبان شناسی شناختی نظریهها و مفاهیم. تهران: انتشارات سمت.
- رحیمیان، جلال (1389). ساخت زبان فارسی. شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
- کردستانی، سارا(1389الف). بررسی زبان شناسانۀ گویش مُحمِدی (mohmedi) جبالبارز جنوبی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد. با راهنمایی مُحمد مُطلبّی. کرمان: دانشگاه شهید باهنر.
ـ کردستانی، سارا.(1389ب). «فرآیندهای آوایی گویش مُحمِدی(mohmedi)». مجموعۀ مقالات همایش بین المللی گویشهای کویری ایران، صص1739ـ 1753.
- مطلّبی، محمّد(1385). بررسی گویش رودباری(کرمان). رسالۀ دکتری. با راهنمایی زهره زرشناس. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- معین، محمد(1371). فرهنگ فارسی.چاپ هشتم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
- مقدّم، محمّد(1342). راهنمای ریشۀ فعلهای ایرانی در زبان اوستا و فارسی باستان و فارسی کنونی. تهران: موسسۀ مطبوعاتی علمی.
- ناتل خانلری، پرویز(1365). تاریخ زبان فارسی. تهران: نشر نو.
- نیکنفس، اسلام(1377). بررسی گویش جیرفت و کهنوج. کرمان: انتشارات مرکز کرمان شناسی.
- Skjaerv, P. (1988). bashkardi, Encyclopedia51Iranica.
_||_