بررسی تفسیر آیات «اکمال دین» و «ابلاغ» سوره مائده در تفسیر «بیان معانی در کلام ربّانی»
محورهای موضوعی : نشریه پژوهشنامه معارف اهل بیت علیه السلام
1 - دانش آموخته دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد علوم و تحقیقات آذربایجان شرقی، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
کلید واژه: امامت, غدیرخم, آیه تبلیغ, مصطفی طباطبائی, قرآنیون,
چکیده مقاله :
مصطفی حسینی طباطبائی مؤلف تفسیر چهارده جلدی با نام «بیان معانی در کلام ربّانی» و از عناصر جریان شیعه¬نمای «قرآنیان»، در تفسیر آیه سوم مبارکه مائده معروف به آیه «اکمال دین» و آیه ی 67 این سوره، مشهور به آیه تبلیغ (ابلاغ)، با ردّ نظرات مفسّران شیعه مبنی بر دلالت این آیات بر امامت امام علی (ع) ، با ادعای اینکه بر اساس تفسیر قرآن به قرآن و سیاق آیات، این دو آیه ربطی به امامت امام علی ع ندارد، مدعی شده سوره مائده به یکباره نازل شده و آیه «اکمال دین» بر اساس روایاتی که سیوطی در کتاب خود آورده، نه در روز «غدیرخم»، بلکه در روز عرفات نازل شده است. بطور کلی او در تفسیر خود سعی نموده آیاتی که دلالت بر نصب الهی امامت را دارد، انکار نماید. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، اثبات شده با فرض اعتبار و اصالت سیاق و چینش توقیفی آیات قرآن، نه تنها این آیات در موضوع امامت با سیاق آیات همخوانی دارد بلکه ارتباط مستقیمی با «آیه¬ی ولایت» (57 مائده) دارند و روایات متعددی در حدّ تواتر در شأن نزول این آیات بر امامت امام علی (ع) دلالت دارد و بررسی روایات دیگر در کتب سیوطی نشان می¬دهد، سوره مائده به یکباره نازل نشده و قرائن متعددی مبنی بر نزول آیه «اکمال دین» در روز غدیرخم دلالت دارد.
Mustafa Hosseini Tabatabaie, the author of a fourteen-volume commentary Bayān Ma’ānī dar Kalām Rabbānī and one of the elements of the Shia trend of Qur'aniāns, in the commentary of the third verse ikmāl dīn, known as vers tablīgh by rejecting the opinions of Shia commentators that these verses imply the Imamate of Imam Ali (as) , claiming that based on the interpretation of the Qur'an by the Qur'an and the context of the verses, these two verses have nothing to do with the Imamate of Imam Ali (as). It is claimed that Surah Mā'īdah was revealed all at once and the verse Ikmāl Dīn was revealed not on the day of Ghadīr Khom, but on the day of ‘Arafah based on the narratives that Siyuti presented in his book. In general, in his tafsīr, he tried to deny the verses that indicate the divine installation of Imamate. In this research, using a descriptive- analytical method, proven by assuming the validity and authenticity of the context and the order of the Qur'anic verses, not only these verses are consistent with the context of the verses on the subject of Imamate, but they are also directly related to the verse vilāyah and several aḥādīth regarding the frequency of the revelation of these verses indicate the Imamate of Imam Ali (as), and the examination of other narratives in Siyuti's books shows that Surah Mā'īdah was not revealed at once.
1. ابن ابی عاصم، ابوبکر، (1400ق)، السنّه، المکتب الاسلامی.
2. ابن البطريق، حافظ ،(بی¬¬تا)، خصائص الوحى المبين، محقق: الشيخ مالك المحمودي، بی¬جا: دار القرآن الكريم، چاپ نگین.
3. ابن المغازلی شافعی، علی بن محمد، (بی¬تا)، مناقب، مجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية.
4. ابن حنبل، احمد (1421ق)، مسند امام احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الارنووط، عادل مرشد، چ اول، بی جا، موسسه الرساله.
5. ابن حنبل، احمد، (1403ق)، فضائل الصحابة، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اول.
6. ابن سعد، محمد بن سعد، (1968م)، الطبقات الكبرى، بیروت: دار صادر.
7. ابن عساکر، علي بن الحسن، (بی¬تا)، تاريخ مدينة دمشق،محقق: علي شيري، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع.
8. ابن مردويه، أبي بكر أحمد بن موسى، (1424ق)، مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع)، قم: دارالحدیث.
9. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱4۱4ق)، لسان العرب، با تحقیق جمال الدین میردامادی، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ، چ ۳.
10. ابن¬جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي، (1422ق)، زاد المسير في علم التفسير، بیروت: دار الكتاب العربی.
11. ابن¬کثیر، اسماعیل (1419ق)، تفسير القرآن العظيم، محقق: محمد حسين شمس الدين، بیروت:دار الكتب العلمية، چ اول.
12. آلبانی، ناصر الدين،(1412ق)، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة،، دار المعارف.
13. امینی، عبدالحسین، (1414ق)، الغدیر، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.
14. بابایی، علی اکبر، (1388ش)، روش شناسی تفسیر قرآن، قم: زیتون، چاپ چهارم.
15. بحرانی، سید هاشم، (1374ق)، تفسیر البرهان ، بیجا: موسسه البعثه.
16. بخاری، محمد بن اسماعیل (1422ق)، صحیح البخاری ، تحقیق: محمد زهير بن ناصر الناصر ، دار طوق النجاة.
17. جرجانی، سید شریف،(1325ق) ، شرح المواقف، مصر: مطبعة السعاده.
18. جوادی آملی، عبدالله، (1367ش)، ولایت فقیه؛ رهبری در اسلام، قم: مرکز نشر فرهنگی رجاء .
19. جوادی آملی، عبدالله، (1389ش)، تفسیر تسنیم، قم: اسراء.
20. حسکانی، حاکم، (بی¬تا)، شواهد التنزیل، موسسة الطبع و النشر.
21. حسینی طباطبائی، مصطفی (بی تا) ، بیان معانی در کلام ربّانی، https://archive.org/details.
22. حمویی جوینی، ابراهیم، (بی¬تا)، فرائد السمطین، موسسه المحمودی.
23. خطیب بغدادی، احمد بن علی (1417ق)، تاریخ بغداد، بیروت: دار الکتب العلمیه.
24. خوارزمي، الموفق بن احمد، (1411ق)، المناقب، مؤسسة النشر الإسلامي.
25. زمخشری، محمودبن عمر، (1407ق)، الکشاف عن حقائق التنزیل، بیروت، دار الكتاب العربي، چاپ سوم.
26. سبحانی، جعفر(1397ش)، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، قم: انتشارات توحید، چاپ دوم.
27. سبحانی، جعفر، (1398ش)، منشور عقائد امامیه، قم: موسسه امام صادق، چاپ نهم.
28. سبط ابن الجوزی، شمس الدین، (بی¬تا)، تذكرة الخواص، بی¬جا.
29. سنگلجی، شریعت، (بی¬تا)، کلید فهم قرآن، موسسه انتشاراتی دانش.
30. سیوطی، جلال الدین (1404ق)، الدراالمنثور، بیروت: دار الفكر.
31. سیوطی، جلال الدین، (1384ش)، الاتقان فی علوم القرآن، مترجم: مهدی حائری، تهران، موسسه امیر کبیر.
32. سیوطی، جلال الدین، (بی¬تا)، جامع الاحادیث. بیروت: دارالفکر.
33. شعار، یوسف (۱۳۶۹ش)،تفسیر آیات مشکلات، بی جا.
34. طباطبائی، محمد حسین، 1374ش، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی،قم: دفتر انتشارات اسلامي.
35. طبرانی، سليمان¬بن أحمد،(بی¬تا)، المعجم الكبير ، محقق: حمدي¬بن عبد المجيد ، القاهرة: مكتبة ابن¬تيمية .
36. طبري، أبو جعفر، (1387ق)، تاريخ الطبري، بیروت: دار التراث
37. طوسی، محمد بن حسن(1414ق)، امالی، قم:دارالثقافه،چاپ اول.
38. فخر رازی، محمدبن عمر، (1420ق)،التفسیر الکبیر(مفاتیح الغیب)، دارالفکر
39. القشيري النيشابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن (بی¬تا)، صحیح مسلم،محقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث .
40. قلمداران، حیدرعلی (1339ش)، ارمغان آسمان، چاپخانه قم.
41. قندوزي، سليمان بن ابراهيم، (بی¬تا)، ينابيع المودة لذو القربى، دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة
42. متقی هندی، علاء الدین (1401ق) ، کنز العمال، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم.
43. مجلسی، محمدباقر، (1403ق)، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفا، چ 2.
44. مجلسی، محمدباقر،(1404ق)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تصحیح سیدهاشم رسولی، مروی: دارالکتب الاسلامیه.
45. مصباح یزدی، محمد¬تقی،(1389ش)، آموزش عقائد، تهران: سازمان تبلیغات، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
46. نجارزادگان، (1383ش)، تفسیر تطبیقی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
47. نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد(1421ق)، سنن کبری ، بيروت: مؤسسة الرسالة .
48. واحدی نیشابوری، علي بن أحمد، (1411ق)، أسباب نزول القرآن، بیروت: دار الكتب العلمية، چاپ اول.
بررسی تفسیر آیات «اکمال دین» و «ابلاغ» سوره مائده در تفسیر «بیان معانی در کلام ربّانی»
بررسی تفسیر آیات «اکمال دین» و «ابلاغ» سوره مائده
در تفسیر «بیان معانی در کلام ربّانی»
مجید بابالیان1
تاریخ دریافت: 04/08/140۳ تاریخ پذیرش: 28/08/140۳، صفحۀ 64 تا 81 صمقالۀ پژوهشی)
چکیده
مصطفی حسینی طباطبائی مؤلف تفسیر چهارده جلدی با نام «بیان معانی در کلام ربّانی» و از عناصر جریان شیعهنمای «قرآنیان»، در تفسیر آیه سوم مبارکه مائده معروف به آیه «اکمال دین» و آیهی 67 این سوره، مشهور به آیه تبلیغ (ابلاغ)، با ردّ نظرات مفسّران شیعه مبنی بر دلالت این آیات بر امامت امام علی (ع)، با ادعای اینکه بر اساس تفسیر قرآن به قرآن و سیاق آیات، این دو آیه ربطی به امامت امام علی (ع) ندارد، مدعی شده سوره مائده به یکباره نازل شده و آیه «اکمال دین» بر اساس روایاتی که سیوطی در کتاب خود آورده، نه در روز «غدیرخم»، بلکه در روز عرفات نازل شده است. بطور کلی او در تفسیر خود سعی نموده آیاتی که دلالت بر نصب الهی امامت را دارد، انکار نماید. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، اثبات شده با فرض اعتبار و اصالت سیاق و چینش توقیفی آیات قرآن، نه تنها این آیات در موضوع امامت با سیاق آیات همخوانی دارد بلکه ارتباط مستقیمی با «آیهی ولایت» (57 مائده) دارند و روایات متعددی در حدّ تواتر در شأن نزول این آیات بر امامت امام علی (ع) دلالت دارد و بررسی روایات دیگر در کتب سیوطی نشان میدهد، سوره مائده به یکباره نازل نشده و قرائن متعددی مبنی بر نزول آیه «اکمال دین» در روز غدیرخم دلالت دارد.
کلیدواژهها: امامت، غدیرخم، آیه تبلیغ، مصطفی طباطبائی، قرآنیون.
درآمد
در اندیشه اهل سنت از آنجا که نصب امام وظیفه مکلفین است امامت از فروع به حساب میآید (جرجانی، 135ق، 344). اما بر اساس اعتقاد شیعه هیچ عصری بدون وجود امام معصوم نیست و در روایت صحیحی هرکس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است (مجلسی، 1404ق، 7/113). شیعیان معتقدند که حضرت پیامبرص جامعهی اسلامی را به حال خود رها نکرده و به دستور خداوند، جانشین خود را تعیین فرموده است. درحقیقت امامت عامل قوام نظام اجتماعی و حفظ اساس شریعت است. بهویژه اینکه دینی که ادعای رهبری همهی جوامع بشری تا پایان جهان را دارد، نمیتواند به این مسئله بیتفاوت باشد و مشروعیت دادن به امامت بدون نصب الهی، نوعی پایهگذاری تفکیک دین از سیاست است.
هر چند برای ضمانت آخرین شریعت آسمانی خداوند قرآن کریم را برای بشریّت تقدیم نموده، ولی تعلیم و تبیین آن را بر عهده پیامبرص گذاشته و برای اینکه بدون تحریف آن، پاسخگوی نیازهای همه انسانها باشد و پس از رحلت او، در معرض تهدید قرار نگیرد، چیزی جز نصب جانشین برای رسول خدا نخواهد بود. جانشینی که دارای علم خدادادی و دارای ملکهی عصمت باشد و نیز بتواند نقش تربیتی پیامبرص را بر عهده بگیرد (مصباح یزدی، 1389ش، 305-306).
رسول خدا صص) سيرهاش بر اين بود كه هر وقت به قصد جنگ از شهر بيرون مىرفتند كسى را به جانشينى خود مىگذاشتند، كما اينكه امام علی ع را در جنگ تبوك جانشين خود در مدينه قرار دادند، على ع هم كه عاشق شهادت بود، عرض كرد: آيا مرا خليفه و جانشين خود در مدينه قرار مىدهى؟ با اينكه در شهر جز زنان و كودكان كسى باقى نمانده است؟! پيامبرص فرمود: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي (طبری، 1387ش، 3/104؛ ابن سعد، 1968م، 3/3؛ بخاری، 1422ق، 5/19؛ مسلم، بیتا، 4/1870-1871). همچنين آن حضرت در ساير شهرهايى كه آن روز بدست مسلمين فتح شده بود مانند مكه و طائف و يمن و امثال آنها جانشينان و حكامى انتخاب میکرد، رفتار پیامبر اکرم ص در ايام حيات خود اینچنین بود حال چگونه است که برای زمان غيبت خود و براى اداره امور امت که احتياج مردم به والى در زمان غيبت آن جناب بيشتر است از زمان حضورش، هيچ فكرى نكرده است؟! (طباطبائی، 1374ش، 6/70). شیوهی قرآن در طرح بحث امامت، توصیفی است؛ بدین معنا که آیات قرآن به جای ذکر مشخصات فردی امامان، اوصاف امام و ویژگیهای مقام امامت را ذکر کرده و تطبیق این اوصاف بر مصادیق آن را بر عهدهی پیامبرص گذاشته است. گویا در موضوع مهم ولایت و امامت رازی است که آیات بیانگر آن، در پوشش آیات دیگر آمده است؛ مانند آیه ولایت و آیه اکمال و تبلیغ که هر سه در سوره مائده آمده است.
طرح مسأله
با این حال مصطفی طباطبائی از عناصر شاخص جریان شیعهنما و شبه وهابی «قرآنیان» در کتاب تفسیر خود با نام بیان معانی در کلام ربّانی هم سو با عقائد اهل سنّت، آیه «ابلاغ، تبلیغ»، آیه «اکمال دین» را با امامت امیرمؤمنان با ادّعای اینکه با سیاق آیات تطابق ندارد، منکر شده است. وی در تفسیر آیه سوم مبارکه مائده معروف به آیه «اکمال دین» و آیهی 67 این سوره، مشهور به آیه تبلیغ (ابلاغ)، با ردّ نظرات مفسّران شیعه مبنی بر دلالت این آیات بر امامت امام علی صع) ، با ادعای اینکه بر اساس تفسیر قرآن به قرآن و سیاق آیات، این دو آیه ربطی به امامت امام علی صع) ندارد، مدعی شده سوره مائده به یکباره نازل شده و آیه «اکمال دین» بر اساس روایاتی که سیوطی در کتاب خود آورده، نه در روز «غدیرخم»، بلکه در روز عرفات نازل شده است. وی با این ادّعاها به نوعی نصب الهی در مورد امامان ع را انکار نموده است. در این پژوهش به مناقشهای که مصطفی طباطبائی بر آیات امامت وارد نموده، پاسخ داده شده است.
1- 2- مصطفی طباطبائی و کتاب تفسیر وی
مصطفی حسینی طباطبائی از جمله عناصر شاخص این جریان در سال 1314 به دنیا آمد. وی از دوستان و همفکران قلمداران و برقعی و یوسف و مصطفی شعار است.
تفسیر «بیان معانی در کلام ربانی» نوشته مصطفی طباطبائی نیز که مهمترین تالیف وی است که در 14 جلد در فضای مجازی منتشر یافته و به همراه کتاب تفسیر «تابشی از قرآن» ابوالفضل برقعی از مهمترین تفاسیر جریان فکری قرآنیان بهشمار میرود.
مصطفی حسینی طباطبائی در مقدمه تفسیر خود با نام بیان معانی در کلام ربّانی روش تفسیری خود را قرآن به قرآن ذکر نموده و با ادّعای اینکه بیشتر روایات تفسیری رسول خدا دارای ضعف سند است و روایات تفسیری ائمه شیعه توسط اخباریها تدوین شده و به لحاظ سند و متن غالباً ضعیف و پرداخته غالیان است، فاقد حجیّت دانسته، البته مدّعی شده اخباری را که قرائن صحت به همراه دارند و موافقت با ظاهر قرآن و عقل هستند در تفسیر قرآن بهره برده است.
1-3- پیشینه تحقیق
علیرغم اینکه تاکنون پژوهشهای فراوانی در خصوص آیات امامت و ولایت صورت گرفته، ولی پیرامون نظرات تفسیری مصطفی طباطبائی در حدّ اندکی صورت گرفته و تا این لحظه هیچ کتاب و رسالهای مستقل در نقد تفسیر چهارده جلدی وی بهنام «بیان معانی در کلام ربانی» به ویژه تفسیر آیات امامت، تالیف نشده است.
در نقد دیگر آثار مصطفی طباطبایی کتاب «بررسی و نقد مبانی فکری و اعتقادی جریان شبه سلفی در ایران با تأکید بر آرا و عقاید مصطفی طباطبایی» اثر محمد ملکزاده تألیف شده است. رسالهی دکترای سید محمد یزدانی با عنوان «واکاوی اندیشه های سید مصطفی حسینی طباطبائی» نیز در نقد فایلهای صوتی موجود از مصطفی طباطبائی در فضای مجازی، تدوین شده است. یکی از همفکران قبلی وی بهنام محمد تقی حسینی ورجانی کتابی تحت عنوان «موحدان سلفی و کتاب خدا» در نقد تفسیر وی تألیف نموده که بحث بررسی آیات امامت در آن نیامده است.
2- نظرات مصطفی طباطبائی در مورد آیات امامت
1-2- آیه تبلیغ (ابلاغ)
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (مائده: 67)
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. روایات شیعه در این زمینه به قدری است که نزول آن در بارهی غدیر از مسلمات شیعه است. در عين حال در كتابهاى مختلفى كه دانشمندان اهل تسنن، اعم از تفسير و حديث و تاريخ نوشتهاند، روايات زيادى ديده مىشود كه با صراحت مىگويد: آيه تبلیغ درباره على ع نازل شده است، که در ادامه مطلب خواهد آمد.
مصطفی طباطبائی با توجه به مفاد آیات پیشین و سیاق آیات، فرمان به ابلاغش را همان تذکرات به اهلکتاب میداند و معتقد است مسلمانان در آن زمان از جانب مسیحیان مورد تهدید بودند، لذا خداوند پیامبرص و رسالت او را از شرّ حملات اهل کتاب حفظ خواهد کرد. سپس بدون کوچکترین اشارهای به روایات شأن نزول این آیه، اظهار میکند: «این آیات توسط مفسّران شیعه، تفسیر خاص یافته و به جانشینی امام ع بعد از پیامبرص تعبیر شده است. البته بحث تاریخی از حوزهی کار ما در این مجموعه خارج است، ولی چنین برداشتی ارتباط آیات را مختل و با سیاق آیات هماهنگی ندارد» (مصطفی طباطبائی، بیتا، 3/55).
الف) بررسی روایی
علامه امینی در کتاب گرانقدر خود «الغدیر» 30 نفر از مفسران و محدثان اهل سنت همچون طبری، ثعلبی، ابن ابی حاتم، ابن مردویه، واحدی نیشابوری، ابن عساکر، سیوطی، فخر رازی و سیوطی را که در کتابهایشان از طرق مختلف مانند ابیسعید خدری، زیدابن ارقم، ابن عباس، ابن مسعود، عطیه، جابر انصاری، ابیهریره، امام باقر ع، امام صادق ع، روایات شأن نزول آیه بلیغ را در خصوص علی ع باذکر جزئیات آورده است (امینی، 1414ق، 1/214-223).
همچنین در کنکاش و جستجویی که در کتابهای علمای اهل سنت فوق صورت گرفت؛ علاوه بر اینکه ذکر شده این آیه دربارهی امام علی ع نازل شده، روایت های دیگری مبنی بر اینکه این آیه در غدیر خم نازل شده وجود دارد (ابن عساکر، بیتا، 42/238؛ سیوطی، 1404، 3/117؛ قندوزی، بیتا، 1/119 ) و سپس قسمتهای مهم خطبه پیامبرص در روز غدیرخم مانند «ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم، فلما نزلت الآية أخذ بيد علي ع، فقال: صمن كنت مولاه فعلي مولاه)». در آنها ذکر شده است (ابن مردویه، 1424ق، 239-240؛ حسکانی، شواهدالتنزیل، 249-256؛ ثعلبی، 4/92). یا در برخی تبریک عمربن خطاب به امام علی ع آمده که به ایشان گفت: «أصبحت مولى كل مؤمن: یا علی مولای هر مومنی شدی» (فخر رازی، ت142ق، 12/50؛ ابن عساکر، بیتا، 42/238). این سه جمله اخیر در کنار هم دلالت میکند منظور از مولی در خطبهی غدیر ولایت تصرّف و جانشینی آن حضرت است و سایر معانی مولا مدّ نظر نیست.
در کتاب واحدی نیشابوری از علمای قرن پنجم اهل سنت که روایات اسباب نزول آیات مختلف را گردآوری نموده نیز به نزول این آیه در روز غدیر از قول ابو سعید خدری اشاره شده است: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ يَوْمَ «غَدِيرِ خُمٍّ» فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْه (واحدی نیشابوری، 1411ق، 1/204).
جالب این است که در کتاب سیوطی مفسر اهل سنت از قول ابنمسعود آمده: در زمان پیامبر ص این آیه را اینگونه قرائت میکردیم: {يَا أَيهَا الرَّسُول بلغ مَا أنزل إِلَيْك من رَبك} أَن عليا مولى الْمُؤمنِينَ {وَإِن لم تفعل فَمَا بلغت رسَالَته وَالله يَعْصِمك من النَّاس} (سیوطی، 1404ق، 3/117). شاید شأن نزول این آیه در زمان پیامبر ص آن چنان برای اصحاب پیامبر، مبرهن بود که این آیه را همراه شأن نزول آیه قرائت مینمودند.
ب) بررسی سیاق آیات
با توجه با اینکه روش تفسیری مصطفی طباطبائی قرآن به قرآن ادعا شده، حال اگر مبنای روش تفسیری وی را قبول کنیم و توقیفی بودن ترتیب آیات را بپذیریم؛ برخلاف ادعای وی سیاق آیات خود نیز نشان میدهد دسیسههای اهل کتاب مرتبط با جانشینی پس از رحلت پیامبر ص بوده و آیه تبلیغ که به دستور پیامبرص پس از آیات مربوط به ولایت علی ع گنجانده شده، هر چند بصورت مستقل نازل شده و با آیات پیش و پس همسیاق نیست ولی انسجام معنایی آیات سوره مائده نشان میدهد آیه «ولایت» با آیه «تبلیغ» ارتباط دارد و بیپیوند نیست و مصطفی طباطبائی فقط به آیه قبل از آیه ابلاغ توجه نموده و به آیات پیشین آن توجه ننموده است؛
بدین ترتیب که از آیه 51 مائده، ولایتی با یهود و نصارا را نفی میکند و انسان را در شمار یهودیان و مسیحیان قرار میدهد (وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ) و در زمره ظالمان بهحساب میآورد که صرف دوستی بدون پذیرفتن مولویت آنها و تن دادن به ذلت موجب شمولیت این آیه به مسلمانان نمیشود. سپس در آیات 52 و 53 سرانجام بیماردلانیصمنافقانی)که از بین مسلمانانی که این نهی را نافرمانی کرده ذکر میکند. بعد در آیه 54 مائده هشدار جدی میدهد که اگر این ولایت پذیری دشمنان به حدّی برسد که از دین اسلام بهسوی آنها برگردند، به زودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند جایگزین خواهد نمود. مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونه؛ این آیه مشخص میکند که منظور از این ولایت، صرف دوستی و یا ولایت نصرت نیست بلکه فراتر از آن است زیرا در این صورت مرتدّ نمی شدند، همچنانکه در آیات دیگری خط قرمز ارتباط با کافران را تسلط آنها بر مسلمانان بیان میکند: (وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء: 141). مصطفی طباطبائی نیز با اذعان به اینکه چون این سوره از سورههای اواخر عمر پیامبرص است خداوند در این آیه اتمام حجت کرده یعنی اگر بعد از وفات پیامبر، مسلمانان از دین خدا برگردند، گروهی را که مطلوب اوست جایگزین خواهد ساخت (حسینی طباطبائی، بیتا، 3/47).
سپس در آیه 55 و 56 (آیات ولایت) خداوند مرز ولایتپذیری را به مؤمنان ترسیم مینماید و سرانجام مؤمنینی که این نوع ولایت را بپذیرند ذکر میکند. در آیه 57 مائده اولیاء قرار دادن اهل کتاب و کفاری نهی میکند که دین خدا را به سخریه و بازی میگیرند: لاتَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء. در ادامه در آیه 58 منظور از سخریه گرفتن آنها را توضیح میدهد: وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا، بعد در آیه 59 مائده بر فاسق بودن اکثر اهل کتاب و کینه آنها به مسلمانان علیرغم ایمان مسلمانان به کتاب خود و کتاب آنها اشاره میکند: هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ.
از آیه 60 تا 64 به فساد قوم یهود اشاره میکند و از آیه 65 تا 66 مائده گوشزد میکند اگر به دستورات تورات و انجیل و قرآن گوش بدهید خداوند از گناهانتان گذشته و برکات آسمان و زمین را خواهند خورد، ولی با این وجود در آخر به مسلمانان میگوید: مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ و بسیاری از آنها بدکردارند. لذا در آیه 67 مائده (آیه بلیغ) دستور میدهد تا پیامبر (ص) ابلاغ کند انحصار ولایت به خدا و پیامبر و بعد از او ادامه دهنده ولایت علی ع است و دست علی ع را بلند کرده و بگوید: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ، تا تنها دریچهی امید به بازگشت دین و ولایت بعد از مرگ پیامبرصص) بهسوی یهود و نصاری بسته شود و آنها از رویآوری مجدد مسلمانان به آنها مأیوس شوند: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ و...
ج) بررسی تاریخی
اما این چه اتفاق مهمی است که در صورت عدم ابلاغ آن گویی رسالتی صورت نگرفته است، در حالی که بخش عمدهای از قرآن تا آن روز نازل شده بود.
آیه بلیغ را نمیتوان ناظر به مسائل اهل کتاب تلقی کرد، زیرا بسیاری از هشدارهای جدّی و توبیخها و انحرافات آنها پیش از نزول این آیه در سورههای مدنی به اهل کتاب گوشزد شده و با لحنی عتابآمیز همچون... فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (بقره: 65) و... وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ.. صبقره: 61). همچنین زمانی خداوند وعدهی محافظت از خطر به پیامبر ص میدهد که یهود با میل خود با پیامبر ص صلح کرده و نصاری با دادن جزیه به حکومت اسلامی در کنار مسلمانان زندگی میکند اگر قرار بود وعده حفظ جان به ایشان داده شود، همان سالهای اول هجرت که عدهی مسلمانان کم و اطرافش را یهودیان محصور کرده بودند و کمککار و پشتیبان مشرکان بودند صاحزاب: 26) و با کینهی تمام جنگ خیبر را بهراه انداختند، این وعده داده میشد (طباطبائی، 1374ش، 60-61).
از سویی دیگر پیامبر ص ماموریتهای سخت و خطرناکتری از مسئله اهل کتاب در بیست و سه سال مواجه بود همانند شب لیله المبیت که احتمال قتل پیامبرص زیاد بود ولی برای شخص خود نترسید، از اینرو نشان میدهد رسول خدا برای خود نمیترسید بلکه از توطئه و فتنه انگیزی برخی منافق صفت میترسید (جوادی آملی، 1389ش، 22/282). ترس از متهم نمودن پیامبر ص بر ظاهرسازی و مسلط نمودن خاندان خود همانند پادشاهان، چنانکه علامه مجلسی اتفاقات بعد از این انتصاب الهی در غدیرخم و اتهامزنی منافقان بر پیامبر اکرم ص را تجمیع نموده است (مجلسی، 1403ق، 37/172-175). آن حضرت پسر عمو و وداماد پیامبر ص بود، بنابراین زمینه اتهام فراهم بود که عدهای بگویند پیامبر بهخاطر نسبت خویشاوندی او را به جانشینی خود منصوب نموده است و امر خدا نیست. البته جریان شخصی کردن دستورات رسول اکرم ص جریانی نبود که تازگی داشته باشد، این موضوع در گفتمان قرآن کریم هویدا است: وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى اِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَی (نجم: 3-4).
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا (مائده: 3)؛
امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین صجاودان) شما پذیرفتم.
مصطفی طباطبائی در بارهی این آیه بدون اشاره به روایات شأن نزول آن با دو روش بررسی سیاق آیات و استناد به روایات و گزارشات تاریخی که به نفع عقائد خود است دیدگاه تشیع را ردّ نموده و اظهار میکند: «در غالب تفاسیر شیعه این آیهی شریفه را به ولایت امام علی ع مربوط دانستهاند و گفتهاند که وقتی پیامبر ص هنگام بازگشت از حجه الوداع در غدیر خم علی ع را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، آیهی فوق نازل شد». سپس وی به سه دلیل این شأن نزول را دارای اشکال میداند.
اولاً منطقی نیست که ادعا کنیم خداوند به دنبال ذکر پارهای محرمات به یکباره از ولایت علی ع سخن گوید و این قول ارتباط عبارات درون آیه را برهم میزند. یوسف شعار از همفکران وی نیز چنین گفته است (شعار، 1369ش، 138).
ثانیاً، گفتهی فوق با حدیثی که در مجمع البیان آمده که سورهی مائده به یکباره بر پیغمبر نازل شد، نمیخواند.
ثالثاً آیهی شریفه ضمن حجه الوداع در عرفات نازل شد، چنانچه سیوطی در تفسیر الدرالمنثور گزارش نموده است.
الف) بررسی سیاق آیه
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَالِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (مائده: 3)
در این آیه طعامهای حرام بیشتر از آنچه در آیه 173سوره بقره، آیه 145 انعام و آیه 115نحل است ذکر نشده و مردار در گذشته حرام شده بود و در این آیه فقط مصادیق مردار ذکر شده است، پس نمیتوان مراد از اکمال دین را بیان تفصیلی محرّمات و مأیوس شدن کفار از آن دانست. همچنین بین جمله مستثنی منه صذکر محرمات) و مستثنی (موارد اضطرار) در سه آیه فوق هیچ فاصلهای نیست، در حالی که در وسط آیه سه سوره مائده با فرض قبول توقیفی بودن ترتیب آیات به دستور پیامبرص، این جملهی معترضه صآیه اکمال دین) قرار گرفته است و اگر قسمت میانی آیه (آیه اکمال) را برداریم کوچکترین لطمهای به ارتباط قسمت اول با سوم نمیزند.
همچنین برای تحقق سیاق آیات حداقل دو شرط ارتباط صدوری یا پیوستگی در نزول و نیز ارتباط موضوعی لازم است. از سویی دیگر توقیفی بودن آیات در بین دانشمندان علوم قرآن مورد اختلاف است ولی با فرض اعتبار و اصالت سیاق و چینش توقیفی، در صورتی دلیل وجود سیاق میشود که تنها علت آن، ارتباط سیاقی آیات باشد که باز دلیل متقنی بر این مدعا وجود ندارد و شرط پیوستگی در نزول برای تحقق سیاق آیات لازم است. البته حتی اگر بین آیات یک سوره ارتباط صدوری هم وجود نداشته باشد در مدلول و مفاد یکدیگر تأثیر دارند ولی این تأثیر غیر از سیاق که از نوع قراین پیوسته است، بلکه از قراین ناپیوسته است. همچنین ملاک قرینه بودن سیاق، زمانی است که جملههای نامتناسب از خداوند حکیم و دانا در موضوع واحد باشد. لذا اگر یک یا چند جمله معترضه بین جملهها قرار گیرد، نمیتوان به لحاظ سیاق، در معنای ظاهر جملههای متعرضه تصرف کرد (بابایی، 1388ش، 128-136).
البته اگر مبنای روش تفسیری مصطفی طباطبائی را بپذیریم و قبول کنیم این چینش بهدستور پیامبر اکرم ص بوده است باید انسجام معنایی آیات با یکدیگر و وحدت موضوعی سوره به عنوان قرینه ناپیوسته حفظ گردد و حتماً مصلحتی بوده که پیامبرص فرمان داده آیه اکمال در قسمت میانی آیه سه مائده باشد. لذا با فرض توقیفی بودن آن، علیرغم مستقل بودن نزول آیه اکمال دین، با این وجود وحدت موضوعی در بین آیات پسین و پیشین آیه اکمال وجود دارد. با تأمل در این آیات این برداشت میشود که خداوند در این آیات، نعمتها را از حسّی به معنوی ذکر میکند و در این میان آیه اکمال را برای توجه دادن مردم به نعمت بزرگ ولایت (وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي) جلب میکند. از همین رو است که در روایات نیز وقتی از امامان ع در مورد آیه ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ پرسیده میشود ایشان نعمت ولایت را به عنوان ارزندهترین مصادیق نعمت که در قیامت پرسیده میشود، بیان میکنند (بحرانی، 1374ق، 5/746-750). در ادامه آیه اکمال دین نیز خداوند میفرماید: «فلا تخشوهم واخشون» یعنی از این به بعد از کفار نترسید از من بترسید که دین شما را اخذ نکنم و دین و نعمت موهوبه ولایت را از شما به کفران اخذ نکنم. از کفار نترسید زیرا با چارهاندیشی، راه نفوذ آنها را بستم و از شرارت آنها دربارهی دینتان ایمنی بخشیدم.
مصطفی طباطبائی با ردّ دیدگاه تشیع و بیتوجهی به روایات شأن نزول، اشاره به این مطلب نکرده که اگر این آیه در واقعهی عظیم غدیر خم نیفتاده، پس این آیه در روزعرفه در پی چه واقعهی مهمی نازل شده است و چه رابطهای بین مأیوس شدن کفار از دین اسلام با نزول این قسمت از آیه وجود دارد؟
ب) بررسی نقلی و تاریخی
نکتهای که در تحلیل آیه اکمال باید نظر گرفت این است که در این آیه یأس از دین مطرح شده و نه یأس از مسلمانان، از اینرو کافران پیش از نزول این آیه، برای نفوذ و رخنه در دین و نابودی آن امید داشتهاند وگرنه قرآن از این یأس سخن نمیگفت (نجارزادگان، 1383ش، 337). برخی آیات سورههای مدنی پرده از نیّت شوم و هدف دشمنان خدا بر میدارد و یأس آنها را نه برای کاملتر شدن احکام حلال و حرام؛ بلکه آنها بهغیر از تابع شدن به آیین آنها به چیزی نمیاندیشند: وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ... (بقره: 120) و آرزوی برگشت مسلمانان از دین خود را دارند: وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا... (بقره: 109) آنها یک نقطه امید مهمّی داشتند و آن انتظار مرگ پیامبر ص و نداشتن فرزند پسر بود که با شنیدن جانشینی بعد از پیامبر ص از هدف خود مأیوس شدند.
سورهی کوثر نشان میدهد دشمنان پیامبر ص از اینکه وی فرزندی نداشت به او طعنه زده و امیدوار بودند پس از رحلت پیامبر ص جانشینی نداشته باشد امّا نمیدانستند که خداوند به او دختری خواهد داد که کوثر است و او و همسرش علی ع نسلی خواهند داشت که حافظ دین محمدی خواهد شد.
یکی از قرائنی که تبیینکنندهی وضعیت و موقعیت نزول آیهی اکمال است، نزول این آیه در آخرین حج رسول خدا معروف به حجه الوداع است. پس از انجام مناسک حج رسول خدا ص خطبهای خواندند که قسمتهای مهم این خطبه در منابع شیعه و سنی آمده است. برخی از جملات این خطبه نشان میدهد عبارت «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» در رابطه با جانشینی بعد از رسول خدا است. از جمله این سخنان وجود حدیث ثقلین (إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَعِتْرَتِي...) در این خطبه است که از طرق مختلف و با الفاظ نزدیک به هم نقل شده است (ابن حنبل، 1403ق، 2/585؛ ابنمنظور، 1414ق، 11/88؛ طبراني، بیتا، 5/166؛ متقی هندی، 1401ق، 1/187؛ سیوطی، بیتا، 15/241؛ ابن ابی عاصم، 1400ق، 2/644؛ نسائی، 1421ق، 7/310؛ ابن المغازلي، مناقب أمير المؤمنين علي، 1/170) و این حدیث به متواتر و صحیح السند است و صحیح بودن آن در کتب اهل سنت نیز اشاره شده است (ابنحنبل، 1421ق، 17/170؛ آلبانی، 1412ق، 4/356). این موضوع نشانگر این است که رسول اکرم ص از رحلت قریب الوقوع خود مطلع بوده و به نوعی این سخنان به عنوان وصیّت آخر پیامبر ص به مردم است.
همچنین در کتب قدیمی اهل سنت نیز آمده که مردی یهودی به عمر بن خطاب گفته که در کتابتان آیهای نازل که اگر بر ما یهودیان نازل میشد آن روز را عید میگرفتیم. سپس عمر میپرسد آن کدام آیه است؟ در جواب میگوید: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي (ابن حنبل، 1421ق، 1/320؛ بخاری، 1422ق، 1/18). این روایت خود قرینهای است که اهمیت آن روز را نشان میدهد و هم محتوای این خبر نشان میدهد آیه اکمال خود آیهای مستقل نازل شده است.
نتیجه اینکه مقصود از اکمال دین، تکمیل اساس دین است نه فروع آن لذا میبینیم خداوند به پیامبر ص میفرماید: «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»، یعنی اگر امامت وجانشینی پس از خود را اعلام نکنی گویا رسالت را تمام نکردهای.
در پاسخ یه شبهه دوم نیز باید گفت مصطفی طباطبائی از این همه روایات شأن نزول آیهی اکمال دین چشمپوشی نموده ولی روایتی که در مجمع البیان آمده و در آن به نازل شدن یکبارهی سوره مائده بر پیامبر اشاره شده است، بدون بررسی سند آن - چون به نفع عقائد خود است- به آن استناد نموده است. این در حالی است که در یکی از معروفترین کتب علوم قرآنی یعنی الاتقان فی علوم القرآن سیوطی که بخشی از آن به شرح سورههایی که به یکباره بر پیامبر ص نازل شده، اختصاص داده شده؛ ردّپایی از سوره مائده دیده نمیشود (سیوطی، 1384ش، 1/143).
در پاسخ به شبهه سوم نیز باید گفت، مصطفی طباطبائی برای اینکه ثابت کند این آیه در عرفات نازل شده به حدیثی که به نفع نظرات خود است، از کتاب الدرالمنثور سیوطی نقل میکند ولی به چندین حدیثی که در همین کتاب به نزول این آیه در 18 ذی الحجه و روز غدیرخم به نقل از ابن مردویه و ابن عساکر و خطیب بغدادی نقل کرده، اشاره نمیکند:
عَن أبي سعيد الْخُدْرِيّ قَالَ لما نصب رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم عليا يَوْم غَدِير خم فَنَادَى لَهُ بِالْولَايَةِ هَبَط جِبْرِيل عَلَيْهِ بِهَذِهِ الْآيَة {الْيَوْم أكملت لكم دينكُمْ}
عنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ ثَمَانِ عَشْرَةَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ كُتِبَ لَهُ صِيَامُ سِتِّينَ شَهْرًا، وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؟ "، قَالُوا: بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ} (سیوطی، 1404ق، 3/19؛ خطيب البغدادي؛ 1417ق، 9/221 ؛ ابن عساکر، بیتا، 42/234 و 233).
سیوطی در تفسیر خود از ابنجریج آورده: پیامبر ص پس از نزول این آیه بیش از هشتاد و یک روز عمر نکردند (سیوطی، 1404ق، 3/16 و 20). با این حساب اگر فرض شود بنا به ادّعای مصطفی طباطبائی به نقل از سیوطی این آیه در روز عرفه نازل شده، فاصله بین نزول آیه و رحلت پیامبر نود یا نود و یک روز خواهد شد که بر خلاف تصریح خود اهل سنت است واین گفتهی سیوطی، به هیجده ذی الحجه (روز غدیرخم) منطبق است تا روز عرفه.
از سویی دیگر برخی از احکام مانند ارث «کلاله» پس از روز عرفه نازل شده است لذا کامل شدن دین در آیه اکمال ربطی به تمام شدن احکام الهی ندارد. چنانچه خود سیوطی نقل کرده: وَأخرج ابْن أبي شيبَة وَالْبُخَارِيّ وَمُسلم وَالتِّرْمِذِيّ وَالنَّسَائِيّ وَابْن الضريس وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر وَالْبَيْهَقِيّ فِي الدَّلَائِل عَن الْبَراء قَالَ: آخر سُورَة نزلت كَامِلَة صبَرَاءَة) وَآخر آيَة نزلت خَاتِمَة سُورَة النِّسَاء{يستفتونك قل الله يفتيكم فِي الْكَلَالَة} (سیوطی، 1404ق، 2/759). یا احکام ربا نیز پس از روز عرفه نازل شده است صسبحانی، 1397ش، 63).
ابن مردویه علاوه بر حدیثی که سیوطی گفته حدیث دیگری را از طریق دیگر، نقل نموده است: عن مجاهد، قال: نزلت هذه الآية بغدير خم، فقال رسول الله ص: «الله أكبر على إكمال الدين، وإتمام النعمة، ورضا الرب برسالتي، والولاية لعلي ". سپس از قول شاعر معروف حسان بن ثابت آورده: ائذن لي يا رسول الله أن أقول أبياتا.قال: " قل ببركة الله تعالى "، فقال حسان بن ثابت: يا معشر مشيخة قريش، اسمعوا شهادة رسول الله ص ثم قال:يناديهم يوم الغدير نبيهم * بخمّ وأسمع مناديا بأني مولاكم نعم ونبيكم * فقالوا ولم يبدوا هناك التعاميا إلهك مولانا وأنت ولينا * ولا تجدن في الخلق للأمر عاصيا فقال له: قم يا علي، فإنني * رضيتك من بعدي إماما وهاديا (ابن مردويه، مناقب علی بن ابیطالب، 231-233؛ ابن البطريق، بیتا، 1/94؛ خوارزمي، 1411ق، 136)
حسکانی مفسر قرن پنجم اهل سنت بیش از 5 روایت باطرق مختلف از جمله این روایت را نقل میکند: عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِ أَنَّ النَّبِيَّ ص دَعَا النَّاسَ إِلَى عَلِيٍّ فَأَخَذَ بِضَبْعَيْهِ فَرَفَعَهُمَا- ثُمَّ لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ- وَ رِضَا الرَّبِّ بِرِسَالَتِي وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ ثُمَّ قَالَ لِلْقَوْمِ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ (حسکانی، شواهد التنزیل، 200-208؛ ابن البطريق، بیتا، 1/93؛ حمویي الجویني، بیتا، 1/73).
لذا میبینیم گروهی از صحابه و تابعینی مانند ابو سعید خدری، ابوهریره، مجاهد مکی، جابربن عبدالله انصاری و زیدبن ارقم آیه اکمال دین را به واقعه غدیرخم مربوط دانستهاند (سبحانی، 1398ش، 163).
علمای تشیّع دلایل مختلفی را بهدلیل قرار گرفتن آیه اکمال دین، در لابهلای احکام مربوط به گوشتهای حلال و حرام ذکر نمودهاند، برخی علت آن را پنهان نگه داشتن آیه بهدلیل حساسیت افرادی دربارهی خلافت و جانشینی رسول خدا به حدّی که هنگام نوشتن وصیتنامه توسط پیامبر اسلام، وی متهم به هذیانگویی کردند (سبحانی، 1398ش ، 68). برخی نیز علّت آن را استفاده از قاعده استطراد برای برجسته نمودن آیهی اکمال دین و جلب توجه بیشتر دانستهاند. امّا جدا از اینکه پیامبر ص چرا دستور داده این آیه را در لابهلای احکام مربوط به طعامهای حلال و حرام قرار گیرد، مطلب مهم این است که روایاتی که بیانگر شأن نزول آیه سوم مائده است، همه آنها بر نازل شدن فقط قسمت میانی آیه در روز غدیر یا عرفه تأکید دارد که این خود دلیل بر استقلال نزول این قسمت از آیه سوم مائده است.
علامه طباطبائی با بررسی سیاق آیه ابلاغ در خصوص این احتمال میگوید: «در آيه ابلاغ (یاایها الرسول بلغ..) از خود آن مطلبى كه بايد تبليغ شود اسم نبرده، تا هم به عظمت آن اشاره كرده باشد و هم به آن چيزى كه لقب رسالت به آن اشاره داشت، اشاره كند، يعنى بفهماند كه اين مطلب امرى است كه پیامبر خدا ص در آن هيچگونه اختيارى ندارد، بنابراين، در آيه شريفه دو برهان بر سلب اختيار از ایشان در تبليغ كردن و يا تأخير در علنى كردن آن براى عموم اقامه شده است... بنابراین احتمال دارد تشریع امر ولایت چند روز قبل از غدیر یعنی روز عرفه بوده، ولی پیامبرص به خاطر نگرانی از اظهار عمومی آن، تبلیغ آن را به تأخیر میانداخت، تا اینکه آیه ابلاغ نازل شد و پیامبرص آن را علنی نمود. در این صورت برخی از روایات که نزول آیه اکمال را همزمان با تبلیغ ولایت در روز غدیر آمده شاید مراد از نزول، تلاوت آن باشد و یا دو بار نازل شده است.» (طباطبائی، تفسیر 1374ش، 6/71). سبط ابن الجوزي نیز با ذکر روایتی از حبشون احتمال نازل شدن این آیه در دو روز غدیر و عرفه خبر داده است (سبط ابن الجوزي، بیتا، 1/265).
آیه «لا ینال» سندی دیگر برای اثبات نصب الهی امامت
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (بقره/ 1۲۴)
«هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من صنیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد!»
این آیه به صراحت نشان میدهد امامت جعل الهی است. در این آیه علاوه بر بهکار رفتن ماده «جعل» تعبیر از امامت به «عهدی» شاهد دیگری است در این آیه که امامت، امری الهی است و نصب امام در حوزه اختیارات خداوند است. مقصود از عهد الهی آن دسته از دستورهای مهم است که مراقبت آنها در خور اهمیت است، مانند: َالَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ (یس: 60). لذا این آیه نشان میدهد امامت عهد خداست نه عهد و حق مردم (جوادی آملی، 1367ش، 174).
این آیه به صراحت بیان میکند مقام امامت به ظالمان نمیرسد. به کار رفتن الف لام در ظالمین، هرنوع ظلم را بیان میکند. در آیه ای دیگر شرک به عنوان یکی از مصادیق اصلی ظلم شناخته شده است: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان: 13). از اینرو است که در روایات دیده میشود یکی از دلایل رسیدن به مقام امامت و وصایت حضرت پیامبرص و امام ع خداپرست بودن ایشان است: قَالَ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): فَانْتَهَتِ الدَّعْوَةُ إِلَيَّ وَ إِلَى أَخِي عَلِيٍّ لَمْ يَسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ، فَاتَّخَذِنيَ اللَّهُ نَبِيّاً، وَ عَلِيّاً وَصِيّاً (طوسی، 1414ق، 1/379؛ حاکم حسکانی، بیتا، 1/412؛ ابن المغازلی شافعی، بیتا، 343). اين دعا به من و برادرم على رسيد، هيچ يك از ما هرگز به بتى عبادت نكرديم، پس خدا مرا پيامبر و على را وصى قرار داد.
البته مصطفی طباطبائی ذیل این آیه اعتقاد صریح خویش را در مورد امامت چنین آورده است: «مقام پیشوائی که در آیه گفته شده همان مقام نبوت است» (حسینی طباطبائی، بیتا، ۱/ 87). وی در حقیقت با این استدلال، همانند آیات امامت که ذکر شد، نصب الهی را در مورد مقام امامت ردّ نموده است. این در حالی است که این آیه دلالت دارد بر اینکه امامتی که خدا به او بخشید، بعد از امتحانهایی بوده که خدا از او کرد (وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ) و این امتحانات همان انواع بلاهایی بوده که در زندگی بدان مبتلا شده و قرآن کریم به آنها تصریح کرده که روشنترین آنها ، داستان سر بریدن فرزندش اسماعیل به امر خدا بوده است. همچنین عبارت وَمِنْ ذُرِّيَّتِي بعد از عبارت قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا نشان میدهد اگر داستان امامت قبل از بشارت فرشتگان به تولد اسماعیل و اسحاق بود ابراهیم علمی به اینکه صاحب ذریه میشود، نمیداشت. قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ: «ابراهیم گفت: آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند میدهید؟» (حجر: 54)؛ از اینرو خدای تعالی مقام امامت را در اواخر عمر حضرت ابراهیم و بعد از تولد حضرت اسماعیل و بعد از نبوت ایشان اعطاء نموده است. این مقام نصب الهی است و به هر کسی اعطاء نمیشود. قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِين (طباطبائی، 1374ش، 1/402- 404).
گروهی از مفسّران اهل سنّت نیز با ذکر نظر برخی بزرگان سلف اهل سنت، مراد از «عَهْدِ» در این آیه را نه نبوّت بلکه امامت دانستهاند (زمخشری، 1407ق، 1/184؛ ابنجوزی، 1422ق، 1/108؛ ابن کثیر، 1419ق، 1/288).
واپسین نکته اینکه گرایش مصطفی طباطبائی به قرآن بسندگی حتی از استادش شریعت سنگلجی نیز افراطیتر است. این در حالی است که شریعت سنگلجی استنباط از قرآن بدون سنت را جایز نمیداند و معتقد است باید در فهم قرآن به سنت مراجعه کرد. سپس با ذکر حدیث ثقلین، مراد از عترت را ائمه از اهل بیت ع میداند و ایشان را بیان کننده سنت و عین سنّت میداند (سنگلجی، بیتا، 40). همین گرایش به آموزههای وهابیت و گرایش به قرآنبسندگی مصطفی طباطبائی را به جایی میرساند که همانند اهل سنت آیات امامت و ولایت را نفی میکند، این در حالی است که حیدر علی قلمداران از دوستان و همفکران او مسئله امامت و تواتر و اشتهار یوم الغدیر را کاالشمس فی رابعه النهار میداند و معتقد است: «نیازی به شور و اجماع نبود زیرا علیبن ابیطالب به نصّ قرآن نفس پیغمبر بوده و اعلم و اتقی و اشجع ملت بر دیگران عقلاً و نقلاً است و نباید آن حضرت را گذاشته و دیگری را بر خلافت برمیگزیدند (قلمداران، 1339ش، 63). به راستی باید پرسید در ماجرای غدیر پیامبر گرامی اسلام کاروان زائران خانهی خدا را در سرزمینی بیآب و علف، آن هم در نیمروزی گرم، متوقف ساخت تا فقط دوستی امیرمومنان را بگوید؟! ». قرآن نیز تقدیم مفضول بر فاضل را عمل قبیحی میداند: أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى (یونس: 35): آیا آن که به راه حق رهبری میکند سزاوارتر به پیروی است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ لذا اختلاف شیعه با اهل تسنن و افرادی مانند مصطفی طباطبائی در مسئله امامت منحصر به مسائل تاریخی نیست بلکه ریشه آن به نوع معرفت توحیدی و اقتضائات آن بر میگردد.
نتیجه
مصطفی طباطبائی حتی در تفسیر آیه ابلاغ به روش سیاق آیات نیز ، نگاه جامع به آیات پیشین آن و ارتباط آن با آیه ولایت نداشته و اگر در تفسیر این آیه نگاه تاریخی و نقلی به وضعیت اهل کتاب در آخرین سالهای زندگی پیامبر ص مینمود، آیه ابلاغ را به ذکر مسائل اهل کتاب و آیه اکمال دین و ناامیدی و یأس معاندان از نزول این آیه را به پارهای از طعامهای حرام تقلیل نمیداد. برای تفسیر قرآن با استفاده از سیاق آیات که مصطفی طباطبائی در تفسیر آیات امامت از آن استفاده نموده، شروطی از جمله ارتباط صدوری یا پیوستگی در نزول و نیز ارتباط موضوعی لازم است. با فرض اعتبار و اصالت سیاق، چینش توقیفی در صورتی دلیل وجود سیاق میشود که تنها علت آن، ارتباط سیاقی آیات باشد که باز دلیل متقنی بر این مدعا وجود ندارد. البته حتی اگر بین آیات یک سوره ارتباط صدوری هم وجود نداشته باشد در مدلول و مفاد یکدیگر تأثیر دارند ولی این تأثیر غیر از سیاق که از نوع قراین پیوسته است، بلکه از قراین ناپیوسته است. لذا علیرغم نزول مستقل آیات تبلیغ و ولایت و آیه اکمال دین با توجه به شواهد عقلی و نقلی، انسجام معنایی آیات پیشین و پسین آیه تبلیغ و آیه ولایت و آیه اکمال، نه تنها تضادی با ارتباط این آیات با ماجرای غدیرخم و ولایت و امامت امام ع ندارد، بلکه خود دلیلی محکم بر وجود چنین ارتباطی بر اساس سیاق آیات است. لذا حتی با فرض اعتبار و اصالت سیاق و چینش توقیفی آیات قرآن، نه تنها این آیات در موضوع امامت با سیاق آیات همخوانی دارد بلکه ارتباط مستقیمی با «آیهی ولایت» ص57 مائده) دارند و روایات در حدّ تواتر در شأن نزول این آیات بر امامت امام علی ع دلالت دارد و بررسی روایات دیگر در کتب سیوطی نشان میدهد، سوره مائده به یکباره نازل نشده و آیه «اکمال دین» در روز غدیرخم نازل شده است.
منابع
علاوه بر قرآن کریم،
1. ابن ابی عاصم، ابوبکر ص1400ق)، السنّه، المکتب الاسلامی.
2. ابن البطريق، حافظ (بیتا)، خصائص الوحى المبين، محقق: الشيخ مالك المحمودي، بیجا: دار القرآن الكريم، چاپ نگین.
3. ابن المغازلی شافعی، علی بن محمد (بیتا)، مناقب، مجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية.
4. ابن حنبل، احمد (1421ق)، مسند احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الارنووط، عادل مرشد، چ اول، بی جا، موسسه الرساله.
5. ابن حنبل، احمد (1403ق)، فضائل الصحابة، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اول.
6. ابن سعد، محمد بن سعد (1968م)، الطبقات الكبرى، بیروت: دار صادر.
7. ابن عساکر، علي بن الحسن (بیتا)، تاريخ مدينة دمشق، محقق: علي شيري، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع.
8. ابن مردويه، أبي بكر أحمد بن موسى (1424ق)، مناقب علي بن أبي طالب صع) و ما نزل من القرآن في علي صع)، قم: دارالحدیث.
9. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱4۱4ق)، لسان العرب، با تحقیق جمال الدین میردامادی، بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع ، چ ۳.
10. ابنجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي (1422ق)، زاد المسير في علم التفسير، بیروت: دار الكتاب العربی.
11. ابنکثیر، اسماعیل (1419ق)، تفسير القرآن العظيم، محقق: محمد حسين شمس الدين، بیروت:دار الكتب العلمية، چ اول.
12. آلبانی، ناصر الدين (1412ق)، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، دار المعارف.
13. امینی، عبدالحسین (1414ق)، الغدیر، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.
14. بابایی، علی اکبر (1388ش)، روش شناسی تفسیر قرآن، قم: زیتون، چاپ چهارم.
15. بحرانی، سید هاشم (1374ق)، تفسیر البرهان، بیجا: موسسه البعثه.
16. بخاری، محمد بن اسماعیل (1422ق)، صحیح البخاری، تحقیق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة.
17. جرجانی، سید شریف (1325ق) ، شرح المواقف، مصر: مطبعة السعاده.
18. جوادی آملی، عبدالله (1367ش)، ولایت فقیه؛ رهبری در اسلام، قم: مرکز نشر فرهنگی رجاء.
19. جوادی آملی، عبدالله (1389ش)، تفسیر تسنیم، قم: اسراء.
20. حسکانی، حاکم (بیتا)، شواهد التنزیل، موسسة الطبع و النشر.
21. حسینی طباطبائی، مصطفی (بی تا)، بیان معانی در کلام ربّانی، https://archive.org/details.
22. حمویی جوینی، ابراهیم (بیتا)، فرائد السمطین، موسسه المحمودی.
23. خطیب بغدادی، احمد بن علی (1417ق)، تاریخ بغداد، بیروت: دار الکتب العلمیه.
24. خوارزمي، الموفق بن احمد (1411ق)، المناقب، مؤسسة النشر الإسلامي.
25. زمخشری، محمودبن عمر (1407ق)، الکشاف عن حقائق التنزیل، بیروت، دار الكتاب العربي، چاپ سوم.
26. سبحانی، جعفر (1397ش)، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، قم: انتشارات توحید، چاپ دوم.
27. سبحانی، جعفر (1398ش)، منشور عقائد امامیه، قم: موسسه امام صادق، چاپ نهم.
28. سبط ابن الجوزی، شمس الدین (بیتا)، تذكرة الخواص، بیجا.
29. سنگلجی، شریعت (بیتا)، کلید فهم قرآن، موسسه انتشاراتی دانش.
30. سیوطی، جلال الدین (1404ق)، الدراالمنثور، بیروت: دار الفكر.
31. سیوطی، جلال الدین (1384ش)، الاتقان فی علوم القرآن، مترجم: مهدی حائری، تهران، موسسه امیر کبیر.
32. سیوطی، جلال الدین (بیتا)، جامع الاحادیث، بیروت: دارالفکر.
33. شعار، یوسف (۱۳۶۹ش)، تفسیر آیات مشکلات، بی جا.
34. طباطبائی، محمد حسین (1374ش)، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی،قم: دفتر انتشارات اسلامي.
35. طبرانی، سليمانبن أحمد (بیتا)، المعجم الكبير، محقق: حمديبن عبد المجيد ، القاهرة: مكتبة ابنتيمية .
36. طبري، أبو جعفر (1387ق)، تاريخ الطبري، بیروت: دار التراث
37. طوسی، محمد بن حسن (1414ق)، امالی، قم:دارالثقافه،چاپ اول.
38. فخر رازی، محمدبن عمر (1420ق)، التفسیر الکبیرصمفاتیح الغیب)، دارالفکر
39. القشيري النيشابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن (بیتا)، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث .
40. قلمداران، حیدرعلی (1339ش)، ارمغان آسمان، چاپخانه قم.
41. قندوزي، سليمان بن ابراهيم (بیتا)، ينابيع المودة لذو القربى، دارالاسوة للطباعة والنشر المطبعة
42. متقی هندی، علاء الدین (1401ق)، کنز العمال، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم.
43. مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفا، چ 2.
44. مجلسی، محمدباقر (1404ق)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تصحیح سیدهاشم رسولی، مروی: دارالکتب الاسلامیه.
45. مصباح یزدی، محمدتقی (1389ش)، آموزش عقائد، تهران: سازمان تبلیغات، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
46. نجارزادگان، (1383ش)، تفسیر تطبیقی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
47. نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد (1421ق)، سنن کبری، بيروت: مؤسسة الرسالة .
48. واحدی نیشابوری، علي بن أحمد (1411ق)، أسباب نزول القرآن، بیروت: دار الكتب العلمية، چاپ اول.
[1] . دانش آموخته دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد علوم و تحقیقات آذربایجان شرقی، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران: majbaybayi@gmail.com