بررسی راهکارهای برونرفت از موانع تقوا در قرآن کریم و روایات
محورهای موضوعی : نشریه پژوهشنامه معارف اهل بیت علیه السلامابراهیم قربانی 1 , محمدرضا آرام 2
1 - دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول).
کلید واژه: تقوا, اوامر, نواهی, موانع, راهکارهای قرآنی, روایات. ,
چکیده مقاله :
The subject of piety, maintaining and strengthening it has always been the focus of scholars and thinkers in Islam. Maintaining piety in the first stage, and strengthening it in the next stage, can only be realized by knowing the factors that prevent piety. The Holy Qur'an and the hadiths of the infallible Imams (as) are the most important sources and references for identifying the obstacles to piety, and in addition to introducing the obstacles that prevent piety, solutions to remove the obstacles to piety are also stated in these sources. Considering that the obstacles of piety are factors that prevent the emerging and maintenance of piety in individuals and society, it can be said that the only way out of these obstacles is to set examples of Qur'anic verses and hadiths. In the process of identifying the obstacles of piety, in addition to providing solutions to overcome the obstacles of piety by performing individual and collective acts of worship such as: prayer, fasting, zakāt, ḥajj, and other strategies such as appealing, trust, patience, dhikr, hoping for divine mercy, have also been described, which are very important to know in creating piety and maintaining it.
قرآن كريم.
1. آمدی، عبد الواحد بن محمد، (۱۳۶۶)، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: مصطفی درایتی، قم ، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی.#
2. آملی، حیدر، (۱۴۱۳ق)، تفسیر المُحیطُ الاعْظَم، قم، انتشارات نور علی نور.#
3. آشتیانی، احمد، (۱۳۶۲)، طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، انتشارات کتابفروشي صدوق.#
4. ابن عاشور، محمد الطاهر، (۱۴ق)، التحرير و التنوير، تونس، انتشارات دارسحنون.#
5. اِبن منظور، محمدبن مکرّم، (۱۴۲۶ق)، لسان العرب، تحقيق: يوسف البقاعي و ابراهيم شمسالدين، بیروت، انتشارات مؤسسه علمي مطبوعات.#
6. الهامينیا، اصغر، (۱۳۸۸)، اخلاق، قم، انتشارات زمزم هدايت.#
7. انصاري، خواجه عبدالله، (۱۳۹۱)، شرح منازل السائرین، چاپ دوم، تهران، انتشارات چاپ و نشر بينالملل.#
8. بحراني، سيد هاشم،(۱۴۱۵ق)، البرهان في تفسير القرآن، چاپ اول، تهران، انتشارات بنياد بعثت.#
9. ترمذی، محمد بن عیسی، (۱۴۰۱)، سنن الترمذی، استانبول.#
10. بخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل، (۱۴۰۷ق)، صحیح البخاری، چاپ سوم، بیروت، انتشارات دار ابن کثیر.#
11. سیوطی، جلالالدين عبدالرحمن، (۱۴۰۴ق)، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، قم، مکتبهآیتالله المرعشي النجفي.#
12. ثعلبی، احمد بن محمد، (۱۴۲۲ق)، الكشف و البيان، بیروت، انتشارات دار إحياء التراث العربي.#
13. حَسْکانی نیشابوری، عبیدالله بن عبدالله بن احمد، (۱۴۱۱ق)، شواهد ألتَّنزیل لقواعد ألتّفضیل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.#
14. حرانی، ابنشعبه، (۱۳۶۳)، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، قم، انتشارات علیاکبر غفاری.#
15. حرعاملی، محمد بن حسن، (۱۳۸۶)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم، انتشارات کتابچی.#
16. حویزی، عبدعلی بن جمعه، (۱۳۸۳ق)، تفسیر نور الثقلین، قم، انتشارات مطبعه العلمیه.#
17. حیدری، کمال، (۱۴۲۶ق)، التقوى في القرآن، قم، انتشارات دار فراقد.#
18. رازي، فخرالدّين، (بیتا)، تفسير كبير فخر رازي، چاپ دوم، بيروت، انتشارات دار احياء التراث العربي.#
19. راغب اصفهانی، حسينبن محمد،(۱۴۱۲ق)، المفردات فی غریب القرآن، بيروت، انتشارات دارالعلم.#
20. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، (۱۳۸۶ق)، علل الشرايع، نجف، انتشارات مطبعه الحيدريه.#
21. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، (۱۳۸۹)، معاني الأخبار، تصحيح علىاكبر غفارى، قم، انتشارات ارمغان طوبی.#
22. طباطبايي تبريزي، سيد محمد حسين، (۱۴۱۷ق)، الميزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسين.#
23. طبرسي، فضل بن حسن، (۱۴۱۲ق)، مجمع البيان لعلوم القرآن، چاپ دوم، تهران، انتشارات دارالمعرفه.#
24. طبری، ابوجعفر محمد بن جرير، (۱۴۱۲ق)، جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)، بیروت، انتشارات دار المعرفه.#
25. طريحي، فخر الدين،(۱۹۵۳م)، تفسیر غریب القرآن الکریم، نجف، انتشارات مطبعه الحیدریه.#
26. طيب، سيد عبدالحسين، (۱۳۹۳ق)، اطيب البيان في تفسير القرآن، چاپ دوم، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ اسلامى كوشان پور.#
27. عبدالباقي، محمدفؤاد، (۱۴۱۸ق)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، چاپ چهارم، بيروت، انتشارات دارالفكر.#
28. قرائتي، محسن، (۱۳۷۹)، تفسیر نور، چاپ پنجم، قم، انتشارات مؤسسه در راه حق.#
29. قرشی، سید علی اکبر، (۱۳۷۷)، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.#
30. قمی، علی بن ابراهیم، (۱۴۰۴ق)، تفسير القمی، قم، انتشارات دارالکتاب.#
31. کفعمی، تقی الدین، (۱۳۲۱ق)، مصباح الکفعمی، تهران، انتشارات چاپخانه مدرسه فخریه.#
32. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب، (۱۳۶۷)، الكافي، تحقيق: علي اكبرغفاري، انتشارات دارالمكتب الاسلاميه.#
33. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب، (۱۳۸۸)، تحفه الأولياء، مترجم: محمد علی اردکانی، تهران، انتشارات دار الحدیث.#
34. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب، (۱۳۹۴)، فروع کافي، انتشارات قدس.#
35. متقي هندي، علاءالدین علی بن حسام، (۱۴۱۳ق)، كنزالعمّال، بیروت، انتشارات مؤسسه الرساله.#
36. مجلسی، محمدباقر، (۱۴۰۳)، بحار الانوار، بيروت، دار احيا، التراث العربي.#
37. مصطفوی، حسن، (۱۳۷۱)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.#
38. موسوی خمینی، روح الله، (۱۳۷۷)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(ره).#
39. میبدی، احمد بن محمد، (۱۳۷۱)، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، انتشارات امير کبير.#
40. نوری، حسین بن محمدتقی، (۱۴۰۸ق)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، بیروت، انتشارات مؤسسة آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث.#
41. هاشمی رفسنجانی، اکبر، (۱۳۷۹)، فرهنگ قرآن، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم.#
بررسی راهکارهای برونرفت از موانع تقوا در قرآن کریم و روایات
بررسی راهکارهای برونرفت از موانع تقوا در قرآن کریم و روایات
ابراهیم قربانی1
محمد رضا آرام2
تاریخ دریافت: 11/06/140۳ تاریخ پذیرش: 27/06/140۳، صفحۀ 116 تا 134 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
موضوع تقوا، حفظ و تقویت آن همواره در دین اسلام، مورد توجه بزرگان و اندیشمندان بوده است. حفظ تقوا در مرحله نخست، و تقویت آن در مرحله بعد، تنها با شناخت عوامل بازدارنده از تقوا تحقق مییابد. قرآن کریم و روایات ائمه معصوم(ع) مهمترین منابع و مراجع شناسایی موانع تقوا بوده و علاوه بر معرفی موانع بازدارنده از تقوا، راهکارهای رفع موانع تقوا نیز در این منابع بیان شده است. با در نظر گرفتن این مطلب که موانع تقوا، عامل یا عواملی هستند که مانع ایجاد و حفظ تقوا در فرد و جامعه میشوند، میتوان اینگونه بیان نمود که تنها راه برونرفت از این موانع، الگو قرار دادن آیات قرآن کریم و روایات است. در فرآیند شناسایی موانع تقوا، علاوه بر ارائه راهکارهای برونرفت از موانع تقوا به وسیله انجام عبادات فردی و جمعی مانند: نماز، روزه، زکات، حج؛ راهکارهای دیگری ازجمله توسل، توکل، صبر، ذکر، امید داشتن به رحمت الهی، نیز تشریح شده است که دانستن آن در ایجاد تقوا و حفظ آن بسیار حائز اهمیت است.
کلیدواژهها: تقوا، اوامر، نواهی، موانع، راهکارهای قرآنی، روایات.
درآمد
از مهمترین موانع تقوا و آنچه سبب بیتقوایی افراد شده، ارتکاب گناهان مختلف است. در قرآن موارد متعدد و مختلفی را به عنوان مصادیق بازدارنده از تقوا، ذکر نموده است. (فرهنگ قرآن ،ج8،ص366) ازجمله این موارد؛ ارتکاب گناه برخاسته از غرور و نخوت است: وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ... و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهىاش او را به گناه كشاند. در آیات و روایات عواملی که موجب بیتقوایی میشود، مشخص شده و آنچه سبب بیتقوایی افراد شده، نافرمانی از اوامر و نواهی الهی است. به تعبیری دیگر عامل نبودن به بایدها و نبایدهای مشخص شده در دین، خود به تنهایی بزرگترین عامل بازدارنده از تقوا است. خداوند در سوره حشر آیه 7 به همه مؤمنان دستور مىدهد که آنچه را پیامبر اکرم(ص) امر مىکند اجرا کنند و آنچه را از آن نهى کرده، خوددارى نمایند و تقواى الهى را پیشه کنند که خدا شدید العقاب است. وَمَا آتَاکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ. دقّت در آیه نشان مى دهد که منظور از «مَا اَتَاکُمُ الرَّسُولُ، «تمام اوامر پیامبر اکرم(ص) است؛ زیرا نقطه مقابل آن نواهى او است» وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا. به همین دلیل بسیارى از مفسّران مانند: طبرسى در مجمع البیان، و ابوالفتوح رازى در روح الجنان، و قرطبى در تفسیر خود، و فخر رازى در تفسیر کبیر تصریح کرده اند که مفاد آیه عام است. طبق این آیه باید در برابر اوامر و نواهى پیامبر(ص) تسلیم مطلق بود و شرط رفع موانع بازدارنده از تقوا، اطاعت از ائمه معصوم(ع) است.
طرح مسأله
در طول زندگی هر فردی با مشکلات مختلفی است که عمده این سختیها و مشکلات به دلیل اطاعت نکردن از فرامین الهی و انجام گناه رخ میدهد. کسی را نمیتوان یافت که از مشکلات و معضلات سخن نگوید و یا از آن ننالد، مگر آنکه تقوای الهی پیشه کرده و از گناهان دوری کند. درست است که شناخت موانع تقوا به تنهایی انسان را به سرانجامی نیکو نمیرساند، اما شناخت این موانع به انسان کمک میکند تا با عزمی راسخ در پی رفع موانع بوده و به فرجامی نیکو دست یابد. از این رو ، شناخت و یافتن راهکار برای رهایی از موانع تقوا، دغدغه هر انسان مومنی است. در تعالیم قرآن و معارف اهل بیت(ع) براي برونرفت از موانع تقوا و مشكلات پیرامون آن، حتي آنهايي كه بيرون از اراده و اختيار آدمی است و در حقيقت ميتوان آن را مشكلات طبيعي دنيا دانست راهكارهايي بیان شده است. اين راهكارها، افزون برراهكارهايي است كه آیات و روایات به عنوان راهكارهاي عادي و معمولي و از طريق بهرهگيري از ابزار و اسباب دنيوي ارائه ميدهد. به اين معنا كه انسان براي رهايي از موانع ميتواند از سازوكارهايي استفاده كند كه وي را از اینگونه مشكلات رهايي ميبخشد. اين راه ها را ميتوان در حوزه هاي مختلف و با بهره گيري خرد و عقل و ديگر اسباب به دست آورد. سخن اين است كه وقتي انسان از اسبابها به هر دليلي نتواند بهره بگيرد و يا به سختي و دشواري از آنها استفاده كند و يا در مقام نوميدي از اسباب قرار گيرد چه راه كاري را قرآن و احادیث براي اين مرحله و مرتبه قرارداده است؟ آيا اصولاً ساز و كاري براي اين مرتبه و مرحله است؟ اگر راهكاري وجود دارد آن چيست؟ آيا قرآن و اهل بیت(ع) راهكاري عام و كلي و براي همگان دارند؟ آن راهكار پيشنهادي و سازوكاري قرآني و روایی براي برونرفت از موانع و مشكلات چيست؟
معنای لغوی تقوا
تقوی اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است.(لسان العرب، ج15، ص402و المصباح، ص669) تقوی در اصطلاح صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند متعال، باز میدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. وقی ریشه تک معنایی دارد که دلالت میکند بر دفع کردن چیزی از چیز دیگری به وسیله عاملی دیگر و وقایه یعنی محافظت کردن و مصون داشتن هر چیز از عواملی که آزار و زیان بدان رساند.( معجم مقائیس اللغه، ج6 ذیل ماده«وقی» و المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم و مفردات راغب، «ماده وقی»)
معنای اصطلاحی تقوا
تقوی در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات.(دائره المعارف قرآن کریم، ج8، ص446) برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه، وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است.(مجمع البیان، ج1، ص83 و مستدرک الوسائل: ج11، ص267) بر این اساس، عارفان افزون بر دوری از محرمات، اجتناب از لذتهای حلال دنیوی را در مراتبی از تقوی لازم شمردهاند(المحیط الاعظم، ج1، ص278 و التقوی فی القرآن، ص28).
1. موانع بازدارنده از تقوا در آیات و روایات
تقوا از نظر فردی و اجتماعی اهمیت بسیار زیادی دارد. عوامل موثر فردی و اجتماعی در ایجاد تقوا باید از منظر قرآن و روایات بررسی شود تا زمینه ایجاد تقوا در فرد و اجتماع فراهم شود. از عوامل موثر در رفع موانع تقوا و همچنین تقویت آن از منظر اجتماعی میتوان به دوری از اختلاف و تفرقه و نفاق، ظلم نکردن و احترام به حقوق اجتماعی دیگران، همنشینی و دوستی با صالحین، دوری از محافل گناه و... اشاره نمود. به عنوان نمونه اختلافاتی که پس از رحلت پیامبر اسلام در میان مسلمانان رخ داد. مانند نامهای که پیامبر(ص) در آخر عمرشان مرقوم کردند و خلیفه دوم مخالف آن بود که موجب اختلاف در جمع حاضر شد. الرَّزِیَّةُ کُلُّ الرَّزِیَّةِ مَا حالَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ کِتابِ رَسُولِ الله، مصیبت بزرگ این بود که میان مسلمانان و آن نامه جدایی افتاد(بخاری، ۱۴۰۷ق، ج1، ص4).
در ادامه، موانع بازدارنده از تقوا، شرح داده میشود.
1-۱. خلف وعده و نداشتن وفای به عهد و پیمان
خداوند در چند جای قرآن کریم وفای به عهد را واجب و بر آن تاکید کرده و میفرماید: وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلا(اسراء: ۴۳). در بسیاری از موارد و در طول تاریخ از زمان پیامبر مکرم اسلام تا عصر کنونی، بر مسئله وفاداری به عهد و پیمان تأکید شده است. درباره اهل صدق و تقوا میفرماید: والْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا(بقره: ۱۷۷).
عهد بر سه قسم است: نخست، عهدی که خدا با بندگانش فرموده، دوم، عهدی که مردم با خدا میکنند، قسم سوم که موضوع تحقیق حاضر نیز است؛ پیمانهایی است که مردم با یکدیگر میبندند. در آیات و احادیث بسیاری وجوب وفای به عهد و نشکستن حرمت آن مورد تایید قرار گرفته است. از رسول اكرم(ص) روایت است: مَن كانَ يُؤمِنُ باللّه و اليَومِ الآخِر فَليَفِ اِذا وَعَدَ(کلینی، ۱۳۸۸، ج۲، ص346). پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد؛ کسی که به خدا و روز جزا ایمان آورده وقتی وعدهای میدهد باید وفا کند(کلینی، ۱۳۶۷، ج2، ص۴۶۳). بنابراین وفای به عهد از لوازم ایمان به خدا و روز جزا بوده و پیمان شکنی با دیگران از موانع بازدارنده از تقوا در امور اجتماعی محسوب میشود.
2-1. اجتماع آمیخته به گناه: محافل جمعی توأم با گناه
تأثیر بسیار سوئی در روابط اجتماعی دارد که موجب اختلال در تقوای اجتماعی میگردد. استهزا و تمسخر دیگران در جمع، گناهی اجتماعی است که قرآن به آن اشاره کرده است(مطففین: ۲۹؛ حجرات:۱۱). در جایی دیگر؛ افترا به دیگران(نور:۵۱) را متذکر شده است. اختلال در تقوای اجتماعی خطراتی به مراتب بیشتر از تقوای فردی دارد چرا که آن عمل، ممکن است فراگیر شود و ضمن اینکه رفتار هر فرد در اجتماع متأثر از رفتار دیگران است. به عبارت دیگر فردی که مقید به رعایت تقوای الهی نباشد، جمعی از اطرافیانش را به مخاطره میاندازد. از امام صادق(ع) فرمود: لاينبغي للمؤمن ان يجلس مجلساً يعصي الله فيه، و لا يقدر علي تغيره؛ براي مؤمن جايز نيست در مجلسي بنشيند که در آن معصيت خدا میشود و او قدرت بر(نهي از منکر کردن) تغيير دادن آن را ندارد(کلینی،۱۳۹۴، ج2، ص۳۷۴). حضور در محافل گناه، به خودی خود، گناه محسوب شده و مانعی بازدارنده برای تقوا میباشد؛ اگرچه فرد صرفاً نظارهگر بوده باشد. گناهان دسته جمعی موانع بسیاری برای تقوای اجتماعی ایجاد میکند رفع آن بسیار دشوار است. ارتکاب گناه برخاسته از غرور و نخوت مانع بزرگی برای تقوا به حساب میآید: وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بالإثم(۲۰۶:بقره). بر اساس این آیه میتوان اینگونه برداشت نمود که گناه از مهمترین موانع بازدارنده از تقوا محسوب میشود.
3-1. اختلاف افکنی
قرآن به موضوع اختلاف افکنی پرداخته است(بقره: ۲۱۳؛ آل عمران: ۱۹؛ شوری: ۱۴؛ زخرف: ۶۵؛ حجرات: ۹). برخی از افراد در جامعه میان مردم اختلافافکنی میکنند، اینان وحدت اجتماعی و انسجام آن را از میان میبرند و امکان برآوردن نیازها از سوی افراد را در عملکرد اجتماعی مختل یا مخدوش میسازند. شکی نیست که انسانها با وحدت و اتحاد است که میتوانند نظام اجتماعی استواری را شکل دهند که در این نظام هر کسی بر اساس عدالت میتواند حقوق خویش را استیفا کرده و به آرامش و آسایش برسد. اما اختلافافکنان با رویه تفرقهافکنی خویش این فرصت را از جامعه و اجتماع سلب میکنند. امام علی(ع) میفرمایند: لو سکت الجاهل ما اختلف الناس؛ اگر جاهل سکوت می کرد، مردم اختلاف نمی کردند (سبب بسیاری از اختلافات، سخنهای ناآگاهانه است.(مجلسی، 1403ق، ج 75، ص81)
4-1. شهوت و بیعفتی
قرآن در سوره یوسف به موضوع شهوت پرداخته است(یوسف:۳۲). کسانی که گرفتار شهوت و غضب هستند، در رفتار اجتماعی ستمگر بوده و به حق و حقوق دیگران توجهی ندارند. اینان رفتاری را در اجتماع پیش میگیرند که موجب هنجارشکنی شده و ارزشها به ضد ارزش تبدیل میشود. اینگونه افراد با بیعفتی و بیحیایی هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را زیر پا میگذارند و محافلی را برای بروز و ظهور گرایشهای شهوانی خویش راهاندازی میکنند. اینان کسانی هستند که نه تنها به خود ظلم میکنند بلکه اجتماع را به سمت و سویی هدایت میکنند که تنشها در آن افزایش مییابد و امنیت و آرامش روانی از جامعه سلب میشود. مسئله «شهوت و بیعفتی» در منابع روايى اسلام، مورد توجه فراوان قرار گرفته و بيشتر آنها بيانگر هشدار درباره پيامدهاى خطرناك آن است. شهوات دام هاى شيطان است، براي در امان ماندن از آفات بايستي خويشتن را از تسليم شدن در برابر شهوات باز داشت، ترك شهوت ها، برترين عبادت و زيباترين عادت است و كسى كه به هنگام غضب و تمايل و ترس و شهوت، مالك نفس خويش باشد، خداوند جسد او را بر آتش دوزخ حرام مىكند. امام علي (ع) مىفرمايند: اَلشَّهَوَاتُ سُمُومٌ قَاتِلاتٌ؛ شهوت ها، زهرهاى كشنده است كه شخصيّت و ايمان و مروّت و اعتبار انسان را نابود مى سازد.(آمدی، 1410ق، ج2، ص50)
5-1. تضییع حقوق دیگران
کسانی که در امور و وظایف اجتماعی خود قصور دارند، از مصادیق کسانی هستند که ظلم اجتماعی روا میدارند(هود: ۸۴؛ شعراء: ۱۸۳). با توجه به اینکه ضایع کردن حق دیگران، حقالناس بوده و علاوه بر اینکه گناهی بزرگ محسوب میشود، و صرفاً با رضایت فرد یا افرادی که حق ایشان ضایع شده، قابل رفع و بخشش است؛ بنابراین از مهمترین موانع تقوا در مسائل اجتماعی، تضییع حقوق دیگران است. هر کسی در جامعه حق و حقوقی دارد که باید از سوی دیگران مراعات و ادا شود. از جمله حقوقی که نباید آن را تضییع کرد حقوق اجتماعی هر یک از افراد جامعه است. امام صادق(ع) میفرماید: ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِنِ؛ هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. (کافی، ج۲، ص۱۷) این روایت حکایت از اهمیت فوق العاده رعایت حقوق دیگران در صحنه زندگی اجتماعی مسلمانان دارد.
6-1. حرمتشکنی
هر جامعه ای به خصوص جوامع دینی، دارای ارزشها و مقدّساتی است که نزد مردم آن جامعه دارای حرمت است و شکستن قداست این ارزش ها «حرمت شکنی» محسوب می گردد. پدیده هایی مانند «ارتداد» و بازگشت به آیین گذشته، استهزای پیامبر(ص)و دین اسلام، از جمله مواردی است که از آن ها با عنوان«حرمت شکنی» یاد میشود.در قرآن نیز نادیده گرفتن حریم خصوصی و جان و مال و عرض افراد به عنوان ظلم و ستم مطرح شده است(حجرات: ۱۱؛ حج: ۳۹). در هر جامعهای اموری به عنوان حرمتها و حریمها مطرح است که باید رعایت شود. حفظ حریم در واقع همان حفظ تقوا بوده و شکستن حریم هم مانع بازدارنده از تقوا محسوب میشود. نادیده گرفتن حرمتها و ارزشهای دینی سبب ایجاد موانع متعددی برای تقوا در فرد و اجتماع میشود و در مقابل احترام به شعائر و محافل مذهبی که به نوعی حریم الهی نیز محسوب میشوند، سبب رفع موانع تقوا و تقویت تقوای اجتماعی میشود.
7-1. کذب در گفتار
قرآن برای دروغگویان عذابی بزرگ وعده داده است؛ وَلَهُمْ عَذَابٌ ألِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُون(بقره:۱۰). نداشتن صداقت در گفتار نسبت به دیگران در امور مختلف، خود یکی از مصادیق بازدارنده از تقوا بوده و موجب ناهنجاری اجتماعی است. به عبارت دیگر نداشتن صداقت در گفتار و عمل نسبت به دیگران، علاوه بر اینکه روابط اجتماعی را مختل میکند، نقش مهمی در بازدارندگی از تقوای اجتماعی خواهد داشت. فردی که به دیگران وعدهای میدهد و به وعدهاش عمل نمیکند، این امر نشانگر کذب در گفتار و عمل او بوده و در حقیقت نشأت گرفته از نبود تقوای الهی است.
8-1. طغیان
بر اساس تعالیم قرآن کریم، دليل طغيان انسان، بي نياز دانستن خود است؛ إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى، أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى(علق:۶-۷). انسان وقتی به وسایل و وسایط مختلفی که خداوند در اختیارش گذاشته متذکر و متوجه به تکالیفی الهی شد، در صورتی که آن تکالیف موافق طبع او نباشد یا برای خدا از میل نفسانی خود چشم پوشیده و آن تکالیف را انجام میدهد، و یا به حدود الهی و تکالیف او مقیّد نبوده و مطابق میل نفسانی خود دچار لغزش و گناه میشود. گناه، مانعی برای تقوا بوده و ممکن است در ابتدا از این نافرمانی متوجه مانعی که برای تقوا در خود ایجاد نموده است، نشود و صرفاً خود در دل احساس شرمساری و ناراحتی نماید، اما در دفعات دیگر که نافرمانی تکرار شود، علاوه بر اینکه حس شرمساری در او ضعیفتر میشود، بیاعتنایی به امر پروردگار در نظرش آسانتر شده و مانعی بزرگ برای بازدارندگی از تقوایش پدیدار خواهد شد. همچنانکه اثر تذکرهای انبیاء(ع) هم در دلش کمتر میشود، و در هر تکراری علاوه بر اینکه امکان معصیت در نظرش قویتر و اثر تذکرات ضعیفتر خواهد شد؛ موانع بازدارنده از تقوا قوّت بیشتری خواهد داشت. تا آنجا که بطور کلی تذکرات در دلش بی اثر و وجود و عدمش یکسان میشود، در آیه مورد بحث که فرمود: فلما نسوا ما ذکروا به... مقصود از نسیان همین بی اثر شدن تذکرات و ایجاد مانع برای تقوا است(طبرسی، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۳۸۳).
9-1. نسیان
نسیان به معنای بیاعنتایی به خدا و اوامر الهی(طباطبایی، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۸۹)، و همچنین به معنای ضد ذکر و حفظ است(ابن منظور، ۱۴۲۶ق، ج۱۵، ص۳۲). گاهی انسان به واسطه زیانی که به او رسیده، خدا را میخواند؛ و زمانیکه خداوند نعمتی از خود به او عطا میکند، آنچه را به خاطر آن، قبلا خدا را میخواند، از یاد میبرد. به تعبیری دیگر؛ در زمان مشکلات و ضرر و زیان، به یاد خدا بودن و پس از رفع مشکل از او دور شدن، نه تنها تقوا محسوب نمیشود بلکه مانعی بازدارنده برای تقوا خواهد بود. و این نوع ارتباط با خدا برای انسان نفعی نخواهد داشت، چراکه نزد خداوند تنها متقین ارزشمند هستند و هرکس تقوای بیشتری داشته باشد نزد خدا عزیزتر است(حجرات:۱۳).
2. راهکارهای برونرفت از موانع تقوا در آیات و روایات
1-2. بینش و آگاهی
داشتن بینش و آگاهی لازمهاش غفلت زدایی، تبیین حق از باطل، خردورزی و تفکر است. قرآن راه درست و رسیدن به تکامل را ارائه کرده است و با پشتوانه ادله روشن و متقن راهی صحیح را معرفی و تضمین کرده است. خداوند در این رابطه میفرماید وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ(بقره:۱۸۵). در جای دیگر میفرماید: قَدجَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُم(نساء: ۱۷۴).
انسان با خردورزی و عقل حقایق را یافته و بر هواهای نفسانی چیره میشود. اگر آگاهی نباشد جهل در او ریشه دوانده، هواهای نفسانی بر عقل حاکم گشته و مانع از توجه او به حقایق و معارف الهی خواهد شد. انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ(انعام:۶۵).
2-۲. پرسش از اهل ذکر
در سوره نحل آمده: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلا رِجالا نُوحي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(نحل:۴۳). ابن جریر، همچنین از جابر بن یزید جُعفی نقل کرده که چون این آیه نازل شد، امام علی (ع) میفرمایند: نَحنُ أهلُ الذِّکرِ ما اهل ذکر هستیم.(طبری، ۱۴۱۲ق، ج17، ص۸). همچنین از امام علی(ع) نقل کردهاند در پاسخ کسی که در باره این آیه پرسید، فرمود: وَ اللّهِ! إنّا لَنَحنُ أهلُ الذِّکرِ، نَحنُ أهلُ العِلمِ، وَ نحنُ مَعدِنُ التَّأویلِ وَ التَّنزیلِ، وَ لَقَد سَمِعْتُ رَسولَ اللّهِ(ص) یَقولُ: أنا مَدینةُ العِلمِ وَ عَلِیُّ بابُها؛ فَمَنْ أرادَ العِلمَ فَلْیَأتِهِ مِن بابِهِ(حسکانی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۳۴). پرسش از اهل خبره نیز برای جاهل، به حکم عقل بوده و رجوع جاهل به عالم در حقیقت، ارشاد به حکم عقلی است.(طیب، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۱۲۸). چنین به نظر میرسد که پرسش از اهل ذکر در واقع همان رجوع به آیات قرآن و پیشوایان دینی(منابع روایی) بوده که تنها راه رهایی از موانع تقوا است.
3-2. بصیرت و معرفت
منشأ جهل و نادانی، نداشتن بصیرت و معرفت است. وَ مَثَلُ الَّذينَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (بقره:۱۷۱). مضمون این آیه راه درمان جهالت، کسب بینش و بصیرت است.(مصطفوی، ۱۳۷۱، ج2، ص۳۲۵). بینش و بصیرت در امور، امری ضروری است که سبب رفع موانع تقوا خواهد شد. امام صادق(ع) میفرمایند: العَامِلُ عَلَي غَيرِ بَصيرَه کالسَّائِر عَلي غير الطَّريق و لا يَزيدُهُ سُرعَهُ السَّير مِنَ الطَّريق إلاّ بُعدَاً؛ کسی که بدون «بصیرت» عمل میکند، همچون زندهای است که در بیراهه میرود؛ پس هر چه سریعتر رود، از مقصد دورتر میشود. داشتن بصیرت و معرفت از مهمترین ویژگیهای یک مؤمن است و دستیابی به آن، نیازمند تلاش و مجاهدت است. با پیروی از دستورات ائمه اطهار(ع) و عمل به راهکارهای ارائه شده، می توانیم به بصیرت حقیقی دست یافته و مسیر سعادت و رستگاری را در پیش بگیریم.
۴-2. همّت
تنبلی و نداشتن همّت برای انجام امور، از دیگر موانع بازدارنده از تقوا به شمار میآید که عبور از این مانع صرفاً با تلاش و همت والا محقق خواهد شد. فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ(۱۵۹: آلعمران). امام باقر(ع) ميفرمايد: إِيَّاكَ وَ الضَّجَرَ والْكَسَلَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة(مجلسی، ۱۴۰۳ق، ۶۶: ۳۹۵). بپرهیز از افسردگی و کسالت؛ همانا آن دو تو را از به دست آوردن حظّ دنیا و آخرت باز میدارند.
۵-2. سعه صدر در امور
از نعمتهای بزرگ خداوند سعه صدر است که به پیامبر(ص) اعطا فرموده است. الم نشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ(انشراح:۱). از راهکارهای برونرفت از موانع تقوا، که در روایات بر آن تأکید شده داشتن حوصله و اجتناب از تنبلی و بیحوصلگی در امور است. بیحوصلگی و بیصبری موانع بازدارنده از تقوا محسوب میشود، چراکه انسان را از انجام عبادات و اوامر الهی باز میدارد. این امر سبب میشود تا انسان در انجام امور فردی و اجتماعی خود متناسب با موقعیتش عمل نکرده و در انجام تمامی امورش نیز مداومت لازم را نداشته باشد. در نتیجه هیچ کاری را به انتها نرسانده و امورش توأم با نقصان و شکست همراه خواهد بود( آشتیانی، ۱۳۶۲، ص۲۱۲).
۶-2. ايمان
ايمان یعنی اعتقاد قلبی به خدا و پیامبراکرم(ص)، و اقرار با زبان، قلب و عمل به فرامین الهی به واسطه پذیریش اعتقادات، بدون شک و شبهه و با اعتماد و اطمینان خاطری که در آن پریشانی و وسوسهها تأثیری نداشته باشد. چنانکه امام علی(ع) در خطبه ۲۲۷ نهج البلاغه میفرماید: الایمانانُمعرفه بالقلب، وَإِقْرَار باللسان وَعَمَلٌ بِالارْكَانِ. اینگونه ایمان، برطرف کننده موانع تقوا خواهد بود. در قرآن آمده: هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(فتح:۴). در این آیه کاملا مشهود است که از مهمترین عوامل ایجاد آرامش، ایمان است. آرامش انسان، نشانگر وجود ایمان بوده و حضور ایمان، کفر را که از مهمترین موانع بازدارنده از تقوا است، رفع میکند. چرا که نبودنِ ایمان مساوی است با کفر، و کافر آرامش قلبی و روحی و روانی ندارد. از امام صادق(ع) درباره آیه الَّذینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبسُواْ إِیمَانَهُم بظُلْم اولئک لَهُمُ الا من وَهُم مُّهْتَدُون(انعام:۸۲). ضمن حدیثی آمده است:(فی حدیث فی قوله تعالی «بِظُلْمٍ»). قال: هو الشرک(بحرانی، ۱۴۱۵ق، ج1، ص۵۳۷؛ حویزی، ۱۳۸۳ق، ج1، ص۷۴۰).
۷-2. توجه به حضور خدا
عامل دیگری که موانع بازدارنده از تقوا را از میان بر میدارد، توجه به حضور خداوند است. بعضی از آیات به این راهکار تصریح دارد. خداوند هنگامي که حضرت نوح(ع) تحت شدیدترین فشارها از سوی قومش مأمور به ساختن کشتی شد به او فرمود: وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنا(هود:۳۷) و کشتی را زیر نظر ما و به(هدایت) وحی ما (راجع به وسائل ساخت و کم و کیف، و زمان و مکان آن) بساز.«در برابر ما اقدام به ساختن کشتی کن! جمله(بِأَعْيُنِنَا)«در برابر دیدگاه علم ما» چنان قوت قلبی به نوح(ع) بخشید که فشار استهزای دشمنان، کمترین خللی در اراده نیرومند او ایجاد نکرد.
۸-2. تسلیم(فرمان برداری)
امام علی(ع) در تعریف اسلام میفرماید: لَأَنْسُبَنَّ اَلْإِسْلام نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهُ أَحَدٌ قَبْلِي وَ لا يَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِي إِلا بِمِثْلِ ذَلِكَ إِنّ اَلْإِسلام هو اَلتَّسلِيمُ وَ اَلتَّسْلِيمَ هُوَ اَلْيَقِينُ وَ اَلْيَقِينَ هُوَ اَلتَّصْدِيقُ وَ اَلتَّصْدِيقَ هُوَ اَلْإِقْرَارُ وَ اَلْإِقْرَارَ هُوَ اَلْعَمَلُ وَ اَلْعَمَلَ هُوَ اَلْأَدَاءُ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَمْ يَأْخُذْ دِينَهُ عَنْ رَأْيِهِ وَ لَكِنْ أَتَاهُ مِنْ رَبِّهِ فَأَخَذَ بِهِ اَلْحَدِيثَ(قمی، ۱۴۰۴ق، ۱: ۹۹ ؛ صدوق، ۱۳۸۹، ۱: ۱۸۵؛ عاملی، ۱۳۸۶، ج۱۵، ص183). ابراهیم(ع) در امتحان الهی، تسلیم امر خدا شد و خدا شیطان و موانع تقوایش را کنار زد.
۹-2. صبر و شکیبایی
صبر نقش بسیار مهمی در مرتفع نمودن موانع بازدارنده از تقوا دارد. درباره نقش صبر در برطرف موانع تقوا ميتوان به سه نمونه از آیات کریمه اشاره نمود. وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأمُور(آل عمران:۱۸۶). آيه خطاب به ياران پيامبر(ص) است كه در مقابل دشمن، سفارش به صبر و تقوا نموده است. که در تنها در این صورت است که از جانب دشمن به آنها ضرري وارد نمیشود. يعني: افراد با تقوا و صبور از حیله و شر در امان خواهند بود. تقوا یکی از نشانههای مهم صبر است، و البته اگر صبر نباشد موانع بزرگی برای تقوا پدید خواهد آمد. با شناخت موانع تقوا انسان در مقابل حرامهای الهی مقاومت میکند و کار حرام و حرف حرام نمیزند(حرانی، ۱۳۶۳، ج۲، ص٨٩). پیامبر(ص)میفرمايد: علامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا يَكسِلَ، وَالثّانيَةُ أن لا يَضجَرَ، وَالثّالثه أن لا يَشكُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأنهإذا كَسِلَ فَقَد ضَيَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم يُؤَدِّ الشُّكرَ، وَإذا شَكا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهنشانه شكيبا سه چيز است: اوّل آن كه تنبلى نمیکند، دوم آن كه افسرده و دلتنگ نمیشود، و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمیکند؛ زيرا اگر تنبل باشد، حق را فرو میگزارد و اگر افسرده و دلتنگ باشد، شكر نمیگزارد و اگر از پروردگارش شكايت كند، معصيت او را كرده است(صدوق، ۱۳۸۶ق، ج2، ص ۴۹۸). همچنين ايشان در حديثي ديگر نيز میفرمايد:الصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ : الشَّوقُ، و الشَّفَقَه، و الزَّهادَه، و التَّرَقُّب، فَمَنِ اشتاقَ إلى الجَنَّةِ سَلا عنِ الشَّهَوات، و مَن أشفَقَ عنِ النارِ رَجَعَ عنِ المُحَرَّمات، و مَن زَهِدَ فی الدُّنيا تَهاوَنَ بالمُصِيبات، و مَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ في الخَيرات؛ صبر چهار شعبه دارد: شوق و ترس و زهد و انتظار؛ هركه شوق بهشت داشته باشد از شهوات را کنار میزند، و هركه از آتش بترسد خويشتن را از حرام نگه دارد و هركه در دنيا زهد ورزد گرفتاریها را به چيزى نگيرد، و هر كه منتظر مرگ باشد در كارهاى خير میکوشد(متقی، ۱۴۱۳ق، ج1، ص۲۸۵).
۱۰-2. ذكر: منظور از ذکر، یاد خدا بودن است، و یاد خدا موجب آرامش انسان است أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد:۲۸). در بسیاری از امور، موانعی هست که موجب نا آرامیها و نگرانیها و اضطراب میشود، همه اینها تنها با یاد خدا برطرف میشود. لازمه به وجود آمدن تقوا در انسان، یاد خدا است و نا آرامیها و مشکلات، در واقع همان موانع بازدارنده از تقوا برای انسان محسوب میشود که یکی از ابزار رفع این موانع یاد کردن پیوسته و مکرر خدا است. انسان در تمامی ابعاد در هر موضوعی یاد خدا باشد، برکاتی برایش خواهد داشت که هر کدام در جای خود به نوعی بر طرف کننده مانعی از موانع بازدارنده از تقوا خواهد بود. به عنوان نمونه: یاد قادر بودن خدا، سبب توکل بر او خواهد بود. یاد بخشش و لطف الهی، مایه محبت و امید است. یاد عدالت خدا، عامل تقوا و پرهیزگاری است. ذكر نيز بر دو گونه است: ذكر خداى عز و جل هنگام مصيبت و بهتر از آن ذكر و ياد خداست در آنچه بر تو حرام كرده، تا مانع تو شود(کلینی، ۱۳۶۷، ۳: ۱۴۴).
11-2. توكّل
هرکس بر خدا توکل کند خدا برایش کافی است؛ وَ مَن يَتَوَكّل عَلَی اللَّه فَهُوَ حَسْبُه(طلاق:۳). وكّل از ریشه(وكل) و به معني وكيل گرفتن و واگذاري كارها به وكيل ميباشد(خمینی، ۱۳۷۷، ص۱۹۹). برخی در تعریف توکل میگویند: التوکّل کلة الأمر کلّه إلی مالکه والتعویل علی وکالته(انصاری، ۱۳۹۱، ج2، ص۱۷۱). بعضی دیگر گفتهاند: التوکّل علی الله، انقطاع العبد إلیه فی جمیع ما یأمله من المخلوقین(طریحی، ۱۹۵۳م: ۴۸۵). امام علی(ع) میفرماید: مَنْ تَوکَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الاسباب؛ هر کس به خدا توکل کند، دشواریها براى او آسان شده و اسباب برایش فراهم میشود(آمدی، ۱۳۶۶، ج۵: ص۴۲۵). براساس این روایت؛ با توکل به خدا، امور آسان شده و زمینه رفع موانع فراهم میشود که نتیجهاش ایجاد تقوا خواهد بود. توکل با همّت و تلاش همراه بوده و میسر خواهد بود و به این معنا نیست که انسان کارهایش را معطل نموده و صرفاً در انتظار لطف و کرم الهی باشد! چنانکه در حدیثی از پیامبر(ص) این مسئله را متذکر شدهاند. رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله قَوْما لا یَزْرَعونَ قالَ: ما أَنْتُمْ؟ قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ، قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ؛ رسول خدا گروهى را که کشت و کار نمیکردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره هستید؟ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. فرمودند: نه، شما سر بارید(نوری، ۱۴۰۸ق، ۱: ۲۱۷). با توکل به خدا میتوان در مسیر الهی بود و لازمه مرتفع نمودنِ موانع بازدارنده از تقوا با توکل به خدا میسر خواهد بود. چراکه فردی که امورش را به خدا میسپارد میتواند از موانع عبور کند.
۱۲-2. توسل
برخی از آیات قرآن به مسئله توسل و مشروعيت آن اشاره دارد كه افزون بر دستور كلي قرآن كه ميفرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ(مائده:۳۵) ميتوان به گزارش خبري قرآن از توسل آدم به كلمات اشاره كرد. آدم به وسیله توسل، توانست مانع میان خود و خدا را رفع کند. خداوند در قرآن در اين باره ميفرمايد: فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(بقره:۳۷). در اين آيه كلمات حتي اگر به معناي كلمات واژگاني باشد كه در حقيقت بيانگر شيوه توبه است. بيانگر اين نكته است كه توبه با كلمات و توسل به واژگاني خاص، صورت گرفته است. مضافاً اينكه گوياي مشروعيت توسل به واژگان است و بر وقوع و نيز تاثير آن دلالت دارد. سيوطي در كتاب تفسيري روايي خود روايات بسياري را نقل كرده است كه مراد از كلمات، پيامبر و اهل بيت(ع) اوست(سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۴۷). در منابع شيعي از قبيل تفسير نور الثقلين اين روايات و روايات ديگري از اهل بيت(ع) نقل شده است كه مراد از كلمات را وجود نوري پيامبر و اهل بيت(ع) دانسته شده است(حویزی، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۶۷).
۱۳-2. امید داشتن به رحمت خداوند
تقوا بدون امید معنا ندارد. وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(حجر:۶۵). از عواملي كه سبب رهایی انسان از وسوسههای شیطان بوده و آرامش را در انسان به وجود میآورد؛ اعتماد و اطمینان داشتن به خدا در حالت خوف و رجا، است. همیشه باید به رحمت و عفو و فضل و هدایت الهی امید داشت. وجود امید در انسان، به او نشاط و شادابی معنوی میدهد. انسان به واسطه امید، در همه امورش، علاوه بر اینکه به شکست فکر نمیکند، در انتظار نتیجهای مطلوب است. امید مسیری روشن برای مومن است که از طریق آن هر مانعی که بر سر راهش باشد کنار خواهد زد. در تمامی امور و برخورد با موانع و مشکلات باید به رحمت الهی امیدوار بود.
۱۴-2. عبادت
پیامبر(ص) میفرماید: کفی بالعبادة شغلا؛ عبادت به عنوان شغل کافی است(حرانی، ۱۳۶۳، ص۳۵). انجام عبادات حکمتهایی دارد که برخی از این حکمتها؛ دوری از گناه، و تقویت تقوای فردی و اجتماعی، رفع موانع بازدارنده از تقوا و... است. امام رضا(ع) در توضیح علت عبادت، میفرماید: لئلا یکونوا ناسین لذکره، و لا تارکین لادبه، و لا لاهین عن امره و نهیه، اذا کان فیه صلاحهم و قوامهم.فلو ترکوا بغیر تعبّد لطال علیهم الامد فقست قلوبهم؛ تا این که مردم یاد خدا را فراموش نکنند و آداب او را وا نگذارند و از اوامر و نواهی او غافل نشوند؛ زیرا درستی و قوام آنان در دین است. اگر بدون تعبّد به حال خود رها میشدند پس از مدّتی دلهایشان سخت میشد. وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عن الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ(عنکبوت: ۴۵). در این آیه، رابطه نزديكى ميان «عبادت» و تقوا و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى دیده میشود. البته بر اساس آموزهای قرآنی بهترین عبادت، عبادتی است که به صورت جمعی انجام شود. مانند نماز جماعت و حج. چنانکه تقوای اجتماعی هم در عبادات جمعی معنا دارد. تقوای اجتماعی یعنی حضور مردم در صحنههای عبادت جمعی؛ خداوند ۲۷ به ابراهیم(ع) میفرماید:و اذن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالا(حج:۲۷). در جای دیگر میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ(بقره: ۱۸۳). و شرط پذیرش روزه را در تقوا دانسته میفرماید: إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ(مائده:۲۷) یعنی روزه از فرد بیتقوا پذيرفته نيست.
۱۵-2. زکات
قرآن، چهار عامل آرامش بخش را مطرح میکند كه يكي از آنها پرداخت زكات است. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِم(بقره:۲۷). از نظر رسول اکرم(ص)، زکات عامل از بین بردن گناهان محسوب میشود؛ الزّکاة تُذهبُ الذُّنُوب(مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۹، ص۲۳۴). پرداخت نکردن زکات مانعی بزرگ برای تقوای اجتماعی محسوب میشود. چرا که مقدمه زکات از مصادیق بارز صدقات است که به عنوان پشتوانه مالی برنامههای اجتماعی، در اصلاح ساختار جامعه و تطهیر زندگی، تزکیه نفوس و تألیف قلوب مردم، نقش به سزایی دارد. در اهمیت زکات همین بس که یکی از پایههای دین مبین اسلام شمرده شده و به عنوان درمان دردهای اقتصادی جامعه محسوب میشود؛ در جامعه اگر گروهی با مشکلات مالی روبه رو شوند، حرکت آن جامعه مختل میشود.
۱۶-2. دعا
دعا و درخواست خاضعانه از درگاه الهی از بهترین نوع ارتباط با خالق یکتاست. دعا موجب آرامش و رقّت قلب است و موانعی که میان انسان و خالق اوست در بسیاری موارد از طریق دعا قابل رفع است. در حقیقت دعا و نيايش بهترین وسیله ارتباطي مخلوق با خالق است که میتواند موانع بازدارنده از تقوا را مرتفع نماید.
دعا هنگام آسایش: پيامبر(ص) میفرمايد: مَن سَرَّهُ أن يَستَجيبَ اللّه لَهُ عِندَ الشَّدائِدِ وَالكَربِ فَليُكثِرِ الدُّعاءَ فِى الرَّخاء؛هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آسايش، دعا بسيار كند(کلینی، ۱۳۶۷، ج۲، ص۳۰۳).
دعا هنگام رقت قلب: پيامبر(ص) ميفرمايد: اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرِّقَّةِ فَإِنَّها رَحمَة؛ دعا كردن را هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد كه رقّت قلب، رحمت است(مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۹۳، ص۳۴۷). بعضی مواقع دعا با تاخير برآورده و یا اجابت نمیشود، اما باید دانست که این امر در ظاهر بوده و حداقل اثر دعا، همان رفع موانع تقوا میتواند باشد. البته برخی دعاها به دلیل انجام گناه و برخی نیز به دلیل اینکه حقی از دیگران بر عهده باشد اجابت نمیشود. در همین رابطه امیرالمومنین میفرماید: ان الله تبارک و تعالی اوحی الی المسیح عیسی بن مریم قل للملا من بنی اسرائیل: انی غیر مستجیب لاحد منکم دعوة ولاحد من خلقی قبله مظلمة؛ خداوند به عیسی وحی کرد که به بنیاسرائیل بگو: دعای کسی را که حقالناس بر عهدهاش باشد اجابت نمیکند(عاملی، ۱۳۸۶، ج۴، ص۱۱۷۵). از کلام امیرالمومنین میتوان برداشت کرد که حق الناس یکی از موانع بازدارنده از تقوا است که موجب برآورده نشدنِ دعا شده است.
۱۷-2. استغفار
در قرآن سفارش به طلب مغفرت و استغفار شده است؛ وَٱستَغفِرُواْ ٱللَّهَ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُور رَّحِيم(بقره:۱۹۹). استغفار يكي از مهمترین راهكارهای قرآني برای برونرفت از موانع تقوا، به شمار میآید. استغفار به معناي درخواست پوشش و گذشت و آمرزش است. به اين معنا كه انسان از خدا ميخواهد كه او را ببخشد و در حقش گذشت نمايد و او را به رحمت خود پوشش دهد و کسی که رحمت خدا شامل حالش شود، هیچ مانعی نمیتواند او را از خدا دور کند. واژه استغفار در اصطلاح قرآني به معناي درخواست زباني يا عملي آمرزش و پوشش گناه از خداوند به هدف مصونيت از آثار بدگناه و عذاب است(میبدی، ۱۳۷۱، ۲: ۴۶ ؛ ابن عاشور، ۴: ۹۲). استغفار با توبه اين تفاوت را دارد كه استغفار آمرزش خواهي از گناهان براي پيراستن روح است و توبه اقدام براي آراستن روح به صفات پسنديدهای چون توحيد میباشد(طباطبایی، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۱۰). و يا استغفار درخواست آمرزش از گناهان پيشين و توبه پشيماني و بازگشت به خدا درباره گناهاني است كه امكان دارد در مقام عمل انجام دهد(رازي، ج۲، ص17).
۱۸-2. توبه
از ديگر راهكارهای قرآن برای برونرفت از موانع تقوا، توبه است. اقرار به گناه در پيشگاه الهي به عنوان يك راهكار برای بیرون آمدن از موانع تقوا است. لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین(انبیا:۸۷). يونس(ع) پس از گرفتاری در شكم ماهی كه خداوند از آن به ظلمات تعبير میکند با بيان توبه و اقرار به گناهان رهایی یافت. آدم پس از گرفتاری به دست ابليس به درگاه خداوند توبه كرد و با بيان توبه از بازتاب و پيامدهای عملش در امان ماند. حفظ تقوای فردی علاوه بر اینکه موانع بازدارنده از تقوا را برای هر فرد از میان بر میدارد، میتواند به حفظ تقوای اجتماعی منجر شود. داستان یوسف(ع) نمونه بارز آن است. در این واقعه، علاوه بر اینکه تقوا و خویشتن داری ایشان کاملا مشهود است، ایمان به حضور خدا، صبر در برابر گناه، متوسل شدن به خدا، استعاذه به خدا، آگاهی(از عواقب شوم گناه)، داشتن امید به خدا و... نیز کاملا آشکار است. تقوای حضرت سبب بزرگی و اعتبار او در اجتماع آن زمان گردید و موفقیتهای اجتماعی ایشان به واسطه حفظ تقوا و از میان برداشتن موانع آن، محقق شد. چنانکه در آیه ۶۵ و ۷۵ سوره یوسف بدان اشاره شده است. قرآن مهمترین نمونه بازتاب بینش و نگرش توحیدی و تقوای عملی وی را در داستان زنان گزارش کرده است. در این آیات واکنش یوسف(ع) نسبت به موانعی مانند: هنجارشکنی و خیانت در امانت و فحشاگری گزارش میشود تا دانسته شود که شخص متقی در عمل اجتماعی خویش چگونه رفتار میکند و چگونه با حفظ حرمتها و پاسداشت آموزههای وحیانی و هنجارهای اجتماعی تقوا در همه عرصههای زندگی خویش از آثار و نتایج آن بهرهمند میشود. حضرت در محیط آلوده مصر به هنجارهای عام اجتماعی بر پایه تقوای الهی عمل میکند.
نتیجه
حفظ تقوا، لازمهاش شناخت موانع بازدارنده از آن بوده و شرط تقویت آن، رفع موانع است. چه بسیار افرادی که تقوا داشتهاند اما به واسطه ارتکاب گناهان، در حفظ آن ناکام ماندهاند. دلیل این امر در مرحله نخست، ندانستن موانع بازدارنده از تقوا بوده و در مرحله بعد، برطرف نشدن موانع است. با توجه به مطالب ذکر شده نتایج زیر به دست میآید.
۱. برطرف نمودن موانع بازدارنده از تقوا سبب حفظ تقوا شده و محفوظ ماندن تقوا موجب پاک شدن نفس از کدورتها و آلایشها خواهد شد که به دنبال آن اعمال نیک اثر بیشتری داشته و به هدف عبادات نزدیکتر شده و اثرات فردی و جمعی آن در اجتماع نمایان میشود.
۲. سرّ بزرگ عبادات در این است که انسان به واسطه انجام عبادات در از میان برداشتن موانع بازدارنده از تقوا و نفوذ نکردن موانع، موفق خواهد بود، در نتیجه به مرور و با تکرار این عبادات، موانع تقوا از میان رفته و به جامعهای مطلوب و سعادت ابدی افراد منتهی خواهد گشت.
۳. با در نظر گرفتن اوامر و نواهی موجود در قرآن کریم برای زدودن موانع تقوا، به نظر میرسد هر آنچه برای رفع موانع بر آن تأکید شده کاملا جامع و راهگشا بوده، و بر اساس تعالیم قرآن کریم افراد و جامعهای که در راستای این فرامین عمل نمایند در رفع موانع بازدارنده از تقوا موفق بوده و حفظ تقوا و تقویت آن تنها در همین حالت میسر خواهد بود.
۴. تقوای فردی یعنی برطرف کردن موانع بازدارنده از تقوا در خود؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة(تحریم:۶) خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این تقوای فردی است. تقوای اجتماعی، همان تقوای جمعی است، که تک تک افراد در آن سهیم هستند، یعنی در تحقّق مواردی که قرآن از جامعه مطالبه کرده است، همگان موثر بوده و برای رفع موانع بازدارنده از آن و همچنین حفظ آن باید تلاش نمایند.
۵. ابعاد فردی تقوا با ابعاد اجتماعی آن در هم تنیده است و اگر از ابعاد اجتماعی تقوا غفلت شود، تقوای فردی نیز از بین خواهد رفت. جامعهای که از تقوای الهی بهرهمند است، به حفظ سنتها و آداب و رسوم نیک و سازنده پایبند خواهد بود. خداوند در آیات ۳۲۱ تا ۶۲۱ سوره آلعمران با تاکید بر صبرپیشگی امت میفرماید که چگونه تقوا و صبر موجب میشود تا امتی به امدادهای غیب الهی دست یابند و در برابر دشمنی که به ظاهر از همه امکانات و قدرتهای بیشتری بهرهمند است پیروز شوند.
۶. با توجه به مطالب مطرح شده و بر اساس تعالیم قرآنی، به نظر میرسد که تنها افراد و جامعهای به سعادتمندی و عاقبتی نیک، دست خواهند یافت، که در رفع موانع بازدارنده از تقوا موفق بوده باشند. و این مهم صرفاً بر اساس راهکارهایی که ذکر شد محقق میشود.
۷. رفع موانع بازدارنده از تقوا، جامعهای مطلوب را فراهم میسازد و شرط داشتن چنین جامعهای، شناحت موانع بازدارنده از تقوا است. همچنین به واسطه انجام اوامر الهی و ترک نواهیِ تعیین شده در قرآن، تقوای فردی و اجتماعی حفظ و تقویت میشود و سعادتمندی افراد در جامعه اسلامی تنها با تقوای اجتماعی تحقق خواهد یافت.
منابع
علاوه بر قرآن كريم،
۱. آمدی، عبد الواحد بن محمد (1366ش)، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: مصطفی درایتی، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی.
۲. آملی، حیدر (۱۴۱۳ق)، تفسیر المُحیطُ الاعْظَم، قم، انتشارات نور علی نور.
۳. آشتیانی، احمد (1362ش)، طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، انتشارات کتابفروشي صدوق.
۴. ابن عاشور، محمد الطاهر (1414ق)، التحرير و التنوير، تونس، انتشارات دارسحنون.
۵. اِبن منظور، محمدبن مکرّم (۱۴۲۶ق)، لسان العرب، تحقيق: يوسف البقاعي و ابراهيم شمسالدين، بیروت، انتشارات مؤسسه علمي مطبوعات.
۶. الهامينیا، اصغر (1388ش)، اخلاق، قم، انتشارات زمزم هدايت.
۷. انصاري، خواجه عبدالله (1391ش)، شرح منازل السائرین، چاپ دوم، تهران، انتشارات چاپ و نشر بينالملل.
۸. بحراني، سيد هاشم (۱۴۱۵ق)، البرهان في تفسير القرآن، چاپ اول، تهران، انتشارات بنياد بعثت.
۹. ترمذی، محمد بن عیسی (1401ق)، سنن الترمذی، استانبول.
۱۰. بخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل (۱۴۰۷ق)، صحیح البخاری، چاپ سوم، بیروت، انتشارات دار ابن کثیر.
۱۱. سیوطی، جلالالدين عبدالرحمن (۱۴۰۴ق)، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، قم، مکتبهآیتالله المرعشي النجفي.
۱۲. ثعلبی، احمد بن محمد (۱۴۲۲ق)، الكشف و البيان، بیروت، انتشارات دار إحياء التراث العربي.
۱۳. حَسْکانی نیشابوری، عبیدالله بن عبدالله بن احمد (۱۴۱۱ق)، شواهد ألتَّنزیل لقواعد ألتّفضیل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۱۴. حرانی، ابنشعبه (1363ش)، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، قم، انتشارات علیاکبر غفاری.
۱۵. حرعاملی، محمد بن حسن (1386ش)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم، انتشارات کتابچی.
۱۶. حویزی، عبدعلی بن جمعه (۱۳۸۳ق)، تفسیر نور الثقلین، قم، انتشارات مطبعه العلمیه.
۱۷. حیدری، کمال (۱۴۲۶ق)، التقوى في القرآن، قم، انتشارات دار فراقد.
۱۸. رازي، فخرالدّين (بیتا)، تفسير كبير فخر رازي، چاپ دوم، بيروت، انتشارات دار احياء التراث العربي.
۱۹. راغب اصفهانی، حسينبن محمد (۱۴۱۲ق)، المفردات فی غریب القرآن، بيروت، انتشارات دارالعلم.
۲۰. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (۱۳۸۶ق)، علل الشرايع، نجف، انتشارات مطبعه الحيدريه.
۲۱. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (1389ش)، معاني الأخبار، تصحيح علىاكبر غفارى، قم، انتشارات ارمغان طوبی.
۲۲. طباطبايي تبريزي، سيد محمد حسين (۱۴۱۷ق)، الميزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
۲۳. طبرسي، فضل بن حسن (۱۴۱۲ق)، مجمع البيان لعلوم القرآن، چاپ دوم، تهران، انتشارات دارالمعرفه.
۲۴. طبری، ابوجعفر محمد بن جرير (۱۴۱۲ق)، جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)، بیروت، انتشارات دار المعرفه.
۲۵. طريحي، فخر الدين (۱۹۵۳م)، تفسیر غریب القرآن الکریم، نجف، انتشارات مطبعه الحیدریه.
۲۶. طيب، سيد عبدالحسين (۱۳۹۳ق)، اطيب البيان في تفسير القرآن، چاپ دوم، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ اسلامى كوشان پور.
۲۷. عبدالباقي، محمدفؤاد (۱۴۱۸ق)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، چاپ چهارم، بيروت، انتشارات دارالفكر.
۲۸. قرائتي، محسن (1379ش)، تفسیر نور، چاپ پنجم، قم، انتشارات مؤسسه در راه حق.
۲۹. قرشی، سید علی اکبر (1377ش)، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.
۳۰. قمی، علی بن ابراهیم (۱۴۰۴ق)، تفسير القمی، قم، انتشارات دارالکتاب.
۳۱. کفعمی، تقی الدین (۱۳۲۱ق)، مصباح الکفعمی، تهران، انتشارات چاپخانه مدرسه فخریه.
۳۲. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب (1367ش)، الكافي، تحقيق: علي اكبرغفاري، انتشارات دارالمكتب الاسلاميه.
۳۳. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب (1388ش)، تحفه الأولياء، مترجم: محمد علی اردکانی، تهران، انتشارات دار الحدیث.
۳۴. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب (1394ش)، فروع کافي، انتشارات قدس.
۳۵. متقي هندي، علاءالدین علی بن حسام (۱۴۱۳ق)، كنزالعمّال، بیروت، انتشارات مؤسسه الرساله.
۳۶. مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بيروت، دار احيا، التراث العربي.
۳۷. مصطفوی، حسن (1371ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
۳۸. موسوی خمینی، روح الله (1377ش)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(ره).
۳۹. میبدی، احمد بن محمد (1371ش)، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، انتشارات امير کبير.
۴۰. نوری، حسین بن محمدتقی (۱۴۰۸ق)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، بیروت، انتشارات مؤسسة آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث.
۴۱. هاشمی رفسنجانی، اکبر (1379ش)، فرهنگ قرآن، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم.
[1] . دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران: tarjome@chmail.ir
[2] . دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول): mohammad.aram@srbiau.ac.ir