مطالعات بینرشتهای روابط بینالملل از ظرفیت بالایی برای پرداختن به موضوعات مختلف برخوردار است. چنین قابلیتی در چند دههی اخیر بسیار افزایش یافته است و محققین این حوزه به مباحث متنوعی میپردازند؛ دیگر کمتر کسی میتواند از این نگرش متصلب و بسته دفاع کند که روابط بینال چکیده کامل
مطالعات بینرشتهای روابط بینالملل از ظرفیت بالایی برای پرداختن به موضوعات مختلف برخوردار است. چنین قابلیتی در چند دههی اخیر بسیار افزایش یافته است و محققین این حوزه به مباحث متنوعی میپردازند؛ دیگر کمتر کسی میتواند از این نگرش متصلب و بسته دفاع کند که روابط بینالملل را باید تنها از منظر تعاملات دولتها و یا موضوعات مسلط و محوری مانند ملاحظات امنیتی مطالعه کرد. ورزش و پویشهای مرتبط با آن از جمله مباحث بسیار جدیدی قلمداد میشود که مورد توجه محققین روابط بینالملل قرار میگیرد. ورزشهایی مانند فوتبال دهههاست که جنبههای سیاسی پررنگی داشته و در مدیریت کلان سیاسی به کارکردهای آن توجه میشود. امروزه جا دارد که کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن و آثار و تبعات شگرف آن بر کلانترین سطح تعاملات یعنی روابط بین دولتها و دیگر بازیگران بینالمللی در روابط بینالملل تئوریزه و مفهومسازی شود. بنابر همین اهمیت، در این مقاله تلاش میشود برخی از جنبههای مهمی که ورزش با روابط بینالملل ارتباط پیدا میکند مورد بررسی قرار گیرد و از این طریق زمینهای پژوهشی برای توجه بیشتر به ورزش در روابط بینالملل ایجاد شود.
پرونده مقاله
با فرا رسیدن عصر رنسانس و نوزایی در قرن چهاردهم میلادی در جوامع مغرب زمین فلسفه جزم گرایی مدرسی و اسکولاستیکی و نظام کلیسایی حاکم در کل دوران قرون وسطی مورد چالش جدی قرار گرفت. در این واکنش بخش اعظم آنچه تحت عنوان دین و مذهب و متافیزیک قرار داشت به ویزه در حوزه های سیاس چکیده کامل
با فرا رسیدن عصر رنسانس و نوزایی در قرن چهاردهم میلادی در جوامع مغرب زمین فلسفه جزم گرایی مدرسی و اسکولاستیکی و نظام کلیسایی حاکم در کل دوران قرون وسطی مورد چالش جدی قرار گرفت. در این واکنش بخش اعظم آنچه تحت عنوان دین و مذهب و متافیزیک قرار داشت به ویزه در حوزه های سیاسی و اجتماعی به کناری نهاده شد و مدرنیته با سرعتی شتابان روند تحولی را آغاز نمود. یکی از فرایندهای چندگانه دوران بعد از قرون وسطی (دوران مدرن) که از نتایج اجتناب ناپذیر صورت بندی مدرنیته محسوب میگردد، فرایند سکولاریزاسیون (جدا کردن دین از سیاست) است. تفکرات فکری و فلسفی چند صد ساله در غرب باعث گردید تا سکولاریسم در این بخش از جهان دارای ریشه های مستحکمیشود و به دیگر نقاط جهان نیز سرایت نماید. از سوی دیگر پدیده سکولاریسم در مشرق زمین بهطور عام و در بین متفکرین شرق و کشورهای اسلامی بهطور خاص که مورد نظر ما در مقاله حاضر است، نیز مورد توجه و التفات ویژه ای قرار گرفت، که غالبا با نوعی برخورد دوگانه روبرو شد: از یک سوی مورد انتقاد شدید قرار گرفت و از سوی دیگر برخی از روشنفکران این کشورها را مجذوب خود کرد. پس از گذشت زمان زیادی مشاهد میشود که سکولاریسم گسترش چندانی در بین کشورهای اسلامی ننموده است. علت عدم اشاعه سکولاریسم در ساختار و قدرت و حکومت و نظام های سیاسی در کشورهای اسلامی و خاورمیانه دلایل مختلفی دارد، از جمله در مدرنیته غربی قدرت و منزلت بر اساس محوریت انسان شکل گرفت. ولی در دین اسلام قدرت متعلق به خداوند است و نمی تواند انسان- محور باشد. به همین دلیل در جوامع مشرق زمین الزام ها و کاربست های سکولاریسم بهعنوان یک جریان اندیشگی و یک نظام سیاسی- اجتماعی آنچنان که در غرب تحقق و اشاعه یافت، چندان زمینه و بستر مناسبی برای بسط و اشاعه پیدا نکرد.
پرونده مقاله
شکاف میان توسعهیافتگی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه و بررسی علل این امر، همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. مقالۀ حاضر نیز با نگاهی تئوریک و با تأکید بر نوع نگاهی که گرامشینها به این موضوع دارند، به این مقوله میپردازد. بنابراین بدین منظور این سؤال اصلی ر چکیده کامل
شکاف میان توسعهیافتگی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه و بررسی علل این امر، همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. مقالۀ حاضر نیز با نگاهی تئوریک و با تأکید بر نوع نگاهی که گرامشینها به این موضوع دارند، به این مقوله میپردازد. بنابراین بدین منظور این سؤال اصلی را که سیاستهای اقتصادی کشورهای توسعهیافته به ویژه هژمون چه تأثیری بر توسعهنیافتگی کشورهای در حال توسعه دارد؟، در کانون توجه خود قرار میدهد. پاسخ موقتی که برای این پرسش در نظر گرفته شده عبارت است از: سیاستهای اقتصادی کشورهای توسعه یافته به ویژه هژمون در قالب برتری در نظام اقتصادی و مالی جهانی و همچنین سیطره بر نهادهای بینالمللی اقتصادی مانعی جدی در جهت توسعۀ کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. علاوه بر این سؤال اصلی، بررسی و واکاوی سیاستهای اقتصادی و مالی کشورهای توسعه‎یافته (به ویژه هژمون) در قالب نهادهای اقتصادی و مالی بینالمللی و تأثیر آن بر توسعهنیافتگی کشورهای در حال توسعه، مهمترین هدف نوشتار حاضر را تشکیل میدهد.
پرونده مقاله
همجواری ایران با کشورهایی که اغلب آنان به دلیل منازعات داخلی و یا به واسطه بحرانهای منطقه ای و بینالمللی دچار ناآرامی، کشمکش و یا جنگ بودهاند، باعث گردیده تا آثار و تبعات این دست تحولات، به طور ناخواسته به ایران نیز تسری یابد. یکی از ملموس ترین این تاثیرات اغلب نامطل چکیده کامل
همجواری ایران با کشورهایی که اغلب آنان به دلیل منازعات داخلی و یا به واسطه بحرانهای منطقه ای و بینالمللی دچار ناآرامی، کشمکش و یا جنگ بودهاند، باعث گردیده تا آثار و تبعات این دست تحولات، به طور ناخواسته به ایران نیز تسری یابد. یکی از ملموس ترین این تاثیرات اغلب نامطلوب، وقوع بحرانها و منازعات خشونت بار در کشورهای همسایه بوده که با ورود گاه و بیگاه موج پناهندگان گریخته از این دست بحرانها (به ویژه از سوی دو کشور افغانستان و عراق) به درون خاک ایران، نخستین تاثیرات نامطلوب خود را عرصه های مختلف کشور ما نمایان ساخته است. در این میان کشور افغانستان به دلیل چندین دهه جنگ داخلی و نیز کشمکشهای بینالمللی، وجود شکافهای متعدد قومی و مذهبی، برخورداری از دولتی درمانده و فقدان یک دولت- ملت حقیقی، از کانونهای همیشه بحران زا در منطقه و جهان به شمار آمده است. با وجود این که گمان میرفت پس از سقوط طالبان در سال 2001 توسط ائتلاف بینالمللی، این کشور به مرور زمان راه صلح و ثبات را پیش گیرد، اما پس از گذشت بیش از یک دهه، هنوز چشم انداز امیدوار کننده ای برای این امر متصور نیست. از همین رو نمیتوان از عوارض ناخواسته و ناگزیر همسایگی با چنین کشورهایی در امان بود و یا از کنار آن به سادگی گذشت. از آنجا که سرنوشت همسایگان همواره به یکدیگر مربوط بوده و به نوعی به یکدیگر گره خورده است، آینده و سرنوشت کشورها و ملتهای همسایه آنقدر برای ایران مهم بوده و باید باشد که سرنوشت خود ایران مهم است. با توجه به سابقه و وضعیت دشوار و پیچیده افغانستان در طول دهههای گذشته و نگاه به وضعیت چندپاره، ناهمگون و پرآشوب امروز این کشور، به یقین درخواهیم یافت که با وجود تغییرات ظاهری در عرصه سیاسی و حکمرانی، تغییر چندانی در ماهیت ناپایدار و از هم گسیخته این کشور به وجود نیامده است و این امر بدین معناست که تا آینده نامعلومی، ایران از آثار و پیامدهای همسایگی با این کشور متاثر خواهد بود.
پرونده مقاله
تروریسم از مهمترین گزارههای اخلال کننده امنیت در حال حاضر میباشد. تروریسم در خشکی به اشکال مختلف بروز میکند اما در دریا محدودیتهایی وجود دارد. تروریسم در دریا زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم 80 درصد تجارت جهان از طریق دریا صورت میپذیرد. بنابراین امنیت دریا پیوند چکیده کامل
تروریسم از مهمترین گزارههای اخلال کننده امنیت در حال حاضر میباشد. تروریسم در خشکی به اشکال مختلف بروز میکند اما در دریا محدودیتهایی وجود دارد. تروریسم در دریا زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم 80 درصد تجارت جهان از طریق دریا صورت میپذیرد. بنابراین امنیت دریا پیوند مستحکمی با اقتصاد جهانی و عبور و مرور جهانی دارد. تروریسم دریایی در کنار دزدی دریایی از مهمترین عوامل امنیتزدا در دریا میباشند. این مقاله با عنایت به موارد فوق در پی پاسخگویی به این سؤال است که: تروریسم دریایی چه تأثیری بر امنیت جهانی و دریاها میگذارد و مسئولیت دولتها در این زمینه چیست؟ پاسخ موقت به این سؤال این است که، تروریسم دریایی در کنار دزدی دریایی از مهمترین عوامل تهدیدزا در دریا میباشند که امنیت جهانی را به خطر انداختهاند. مسئولیت گسسته دولتها در مبارزه با تروریسم دریایی و عدم اجماع در تعریف آن، موارد تهدیدزا در دریاها را افزایش داده است. در این مقاله تمرکز بر روی تروریسم و دزدی دریایی است. ایده مقاله حاضر این است که سه راهکار حقوقی، سیاسی و عملیاتی همهجانبه (یا دست کم چندجانبه) میتوانند تکمیل کننده یکدیگر باشند و راه را برای همکاریهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم دریایی هموار نمایند.
پرونده مقاله
ابن خلدون را میتوان از جمله نخستین متفکرین اسلامیای دانست که در قرن هشتم هجری قمری با روشی علمی به مطالعه و بررسی پدیدههای اجتماعی و سیاسی پرداخت و سعی کرد تا علل، اسباب و قوانین حاکم بر آنها را کشف کند. او در پی علایق تاریخیاش، علم نوبنیادی تحت عنوان علم عمران را ب چکیده کامل
ابن خلدون را میتوان از جمله نخستین متفکرین اسلامیای دانست که در قرن هشتم هجری قمری با روشی علمی به مطالعه و بررسی پدیدههای اجتماعی و سیاسی پرداخت و سعی کرد تا علل، اسباب و قوانین حاکم بر آنها را کشف کند. او در پی علایق تاریخیاش، علم نوبنیادی تحت عنوان علم عمران را بنا نهاد که هدفش بحث و گفتگو درباره اجتماع انسان و تمدن بشری بود. اما نکته مهم در اینجا این است که ابن خلدون بهطور کلی هیچگاه در صدد تدوین کتاب مستقلی در فن سیاست بر نیامد و بر این اساس دیدگاه سیاسیاش را میبایست بهعنوان بخشی از نظریه اجتماعی و تاریخی وی در نظر گرفت، که به تناوب در کتاب مقدمهاش آمده ست. ابن خلدون گرچه در امتداد اندیشه اسلامی حرکت میکرد اما درک او از مفهوم سیاست و دولت، که بر بنیاد دانش عمران و رویکرد طبیعیمحور او قرار داشت، اندیشه سیاسی وی را از سایر نحلههای اندیشه سیاسی نظیر فلسفه سیاسی، سیاستنامهنویسی و شریعتنامهنویسی متمایز ساخته بود. او با کنار زدن هرگونه ملاحظه دستوری یا عملی، به شیوهای عینی به بررسی منشاء، تکامل، دوام و تجزیه دولت (قدرت سیاسی) در مناسباتش با همه پدیدههای اجتماعی پرداخت. این مقاله بهطور کلی به بررسی دیدگاههای ابن خلدون در مورد ریشهها، ماهیت و فراز و فرود دولت و چگونگی ارتباط این نهاد با مواردی چون: سرشت انسان، عصبیت و عمران (اجتماع) بشری میپردازد.
پرونده مقاله
اگر چه اتحادیه اروپا با هدف افزایش همکاریها و اتحادیه میان کشورهای اروپایی شکل گرفت، اما در حال حاضر بحران مالی و وضعیت وخیم برخی کشورهای عضو، اهداف اصلی تشکیل این اتحادیه را مورد تهدید قرار داده است. بحران مالی کنونی در اروپا بزرگترین مسئلهای است که فرایند همگرایی ا چکیده کامل
اگر چه اتحادیه اروپا با هدف افزایش همکاریها و اتحادیه میان کشورهای اروپایی شکل گرفت، اما در حال حاضر بحران مالی و وضعیت وخیم برخی کشورهای عضو، اهداف اصلی تشکیل این اتحادیه را مورد تهدید قرار داده است. بحران مالی کنونی در اروپا بزرگترین مسئلهای است که فرایند همگرایی اروپایی از آغاز تاکنون با آن مواجه بوده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چشمانداز و ابعاد بحران مالی در اتحادیه اروپا و تحلیل تبعات احتمالی این بحران بر فرجام همگرایی اروپایی و نیز سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا است. این پرسش مطرح است که چشمانداز همگرایی اروپا در پس بحران مالی کنونی چه میباشد؟ نوع تحقیق در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی بوده و از روششناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد ریشه اصلی بحران مالی اروپا را باید در آمیخته شدن سه عامل جهانی شدن اقتصاد، تسری بحران مالی آمریکا به این اتحادیه و بیانضباطی مالی اقتصادهای ناهماهنگ و نامتوازن کشورهای عضو یورو جستجو نمود. بنابراین عواقب بحران مالی نه تنها نهادها و بازار مالی، بلکه محیط سیاسی و اجتماعی کل اتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
پرونده مقاله