ارمنستان و آذربایجان و اوکراین در خارج نزدیک روسیه قرار دارند. تحولات خارج نزدیک برای روسیه پس از فروپاشی شوروی بسیار بااهمیت است. از همین رو وقوع بحران قرهباغ در سپتامبر 2020 که منجر به درگیری 44 روزه ارمنستان و آذربایجان شد و همچنین تلاش اوکراین در نزدیک شدن به غرب م چکیده کامل
ارمنستان و آذربایجان و اوکراین در خارج نزدیک روسیه قرار دارند. تحولات خارج نزدیک برای روسیه پس از فروپاشی شوروی بسیار بااهمیت است. از همین رو وقوع بحران قرهباغ در سپتامبر 2020 که منجر به درگیری 44 روزه ارمنستان و آذربایجان شد و همچنین تلاش اوکراین در نزدیک شدن به غرب موجب واکنش روسیه شد. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاست خارجی روسیه در قبال قرهباغ و اوکراین چگونه بوده است؟ یافتهها در چارچوب منطقهگرایی مکتب کپنهاگ بیانگر این مطلب است که روسیه نسبت به تحولات منطقه پیرامون خود تلاش داشته است تا به دنبال نزدیک شدن دولت غربگرای ارمنستان به عدممداخله در جنگ قرهباغ و حمایت از این کشور در قبال آذربایجان دست زند، درحالیکه به سبب نزدیک شدن دولت اوکراین به غرب و تلاش برای پیوستن به ناتو به اقدام تهاجمی دستزده است. بااینحال به نظر میرسد سیاست روسیه نسبت به ارمنستان در مقایسه با اوکراین به سبب عدم تحریم روسیه، حمایت افکار عمومی از میانجیگری روسیه و استقرار نیروهای حافظ صلح دستاوردهای موفقیتآمیزتری نسبت به محکومیت حمله به اوکراین، اعمال تحریم علیه روسیه و عدمحمایت در سازمان ملل داشته است.
پرونده مقاله
اتاقهای فکر ایالات متحده آمریکا نقش ویژهای در تصمیمسازی سیاستمداران این کشور داشتهاند. مساله اصلی این است که اتاقهای فکر چه تأثیری بر روابط با ایران دارد. این تحقیق به بررسی نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاستخارجی آمریکا در قبال ایران همزمان با ریاست جمهو چکیده کامل
اتاقهای فکر ایالات متحده آمریکا نقش ویژهای در تصمیمسازی سیاستمداران این کشور داشتهاند. مساله اصلی این است که اتاقهای فکر چه تأثیری بر روابط با ایران دارد. این تحقیق به بررسی نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاستخارجی آمریکا در قبال ایران همزمان با ریاست جمهوری اوباما و ترامپ پرداخته است. تغییر تصمیمسازی ناشی از تغییر اتاقهای فکر در دوران دو رئیس جمهور بوده است. سوال اصلی این است که نقش اتاقهای فکر در تصمیمسازی دستگاه سیاست خارجی اوباما و ترامپ در قبال ج.ا.ایران چگونه بوده است؟ اتاقهای فکر با نخبگان فکری و اجرایی و تدوین سیاستخارجی و طراحی سناریوهای مختلف بر تصمیمگیریهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دوران اوباما و ترامپ جهت دادهاند. اوباما با مذاکره، سرانجام برجام را امضا کرد که اقدام به کاهش تحریمهای مرتبط میکرد. ترامپ از برجام خارج شد. اوباما با سناریو مذاکره که از اتاقهای فکر نشأت گرفته بود باعث توافق برجام شد و ترامپ با سناریو فشار و تحریم اتاقهای فکر باعث خروج از برجام شد. این تغییر سناریو به دلیل تغییر اتاقهای فکر از معتدل به نئومحافظهکار و تندرو بود. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر اتاقهای فکر بر تصمیمات دستگاه سیاست خارجی آمریکا و بهرهگیری از آن در جهت اتخاد پاد استراتژی در مقابله با سیاستهای آمریکا در قبال ایران است. طبق نتایج حاصله با بهره از روش مقایسهای اتاقهای فکر مورد تأیید اوباما رویکرد مذاکره و ترامپ تحریم و فشار را برگزدیدند. در این تحقیق از روش تحلیلی و ابزار کتابخانهای استفاده شده است.
پرونده مقاله
با توجه به بازگشت چشمگیر دیدگاه های ژئوپولتیک پیرامون نفت و گاز به صحنه سیاسی بین الملل، اتحادیه اروپا به اهمیت لحاظ کردن راهبرد امنیت انرژی در سیاست خارجی خود پی برده است. به دلیل عدم وجود یک سیاست انرژی مشترک در اتحادیه اروپا به واسطه وابستگی متفاوت اعضا به منابع روسی چکیده کامل
با توجه به بازگشت چشمگیر دیدگاه های ژئوپولتیک پیرامون نفت و گاز به صحنه سیاسی بین الملل، اتحادیه اروپا به اهمیت لحاظ کردن راهبرد امنیت انرژی در سیاست خارجی خود پی برده است. به دلیل عدم وجود یک سیاست انرژی مشترک در اتحادیه اروپا به واسطه وابستگی متفاوت اعضا به منابع روسیه، شرایط جغرافیایی متفاوت و انگیزه های متنوع، این اتحادیه خود را به پیروی از یک خط مشی امنیتی مشخص برای انرژی متعهد نموده است. راهبردی که در بلندمدت بر وابستگی متقابل به بازار انرژی، وحدت اروپا و بهبود شیوه اداره امور در کشورهای تولیدکننده انرژی مبتنی باشد. نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی روابط پیچیده انرژی بین روسیه و اتحادیه اروپا که همزمان درگیر تعارض و همکاری هستند، در منشور نظری "وابستگی متقابل نامتقارن" می پردازد. هدف از انجام این پژوهش، کشف و ارائه دلائل اتخاذ راهبرد دسته جمعی اتحادیه اروپایی برای تامین امنیت انرژی پایدار و امن می باشد. برای ﻧﻴـﻞ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﻫـﺪف ﺑـﺎ ﺑﻬـﺮه ﮔﻴـﺮی از روش ﺗﺤﻠﻴل نظری به شناسایی محورهای حساسیت و آﺳـﻴﺐ ﭘـﺬﻳری اتحادیه اروپا و روسیه در زمینه انرژی و چشم انداز آینده وابستگی متقابل دو طرف در دﻫﻪﻫﺎی ﻓﺮارو پرداخته و نهایتاً به این نتیجه می رسد که به دلیل روند افزایشی وابستگی متقابل نامتقارن در مسئله امنیت انرژی بین دو طرف، هیچ یک از طرفین قادر نخواهند بود ملاحظات امنیتی خود را بدون توجه به امنیت طرف دیگر پیش برند.
پرونده مقاله
بیانیه ترامپ در مورد انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس ماهیتاً یک اقدام یکجانبه حقوقی است که دارای تعهداتی است: شناسایی بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل؛ انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس. اگر چه سفارت آمریکا به بیت المقدس منتقل شد اما این پرسشها هنوز مطرح چکیده کامل
بیانیه ترامپ در مورد انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس ماهیتاً یک اقدام یکجانبه حقوقی است که دارای تعهداتی است: شناسایی بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل؛ انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس. اگر چه سفارت آمریکا به بیت المقدس منتقل شد اما این پرسشها هنوز مطرح هستند: آیا تعهدات یکجانبه دولت ترامپ از منظر رویههای سیاسی-حقوقی در سطح داخلی آمریکا و سطح بینالمللی مشروع و قانونی هستند؟ انتقال سفارت چه تاثیرات نامشروعی بر وضعیت حقوقی و سیاسی بیتالمقدس خواهد داشت؟ این مقاله مبتنی بر این فرضیه است که تعهدات مندرج در اعلامیه ترامپ به خاطر مبتنی بودن بر قانون متناقض کنگره در مورد انتقال سفارت، تضاد با نظام حقوقی بینالمللی مناطق اشغالی و رویه حقوقی آمریکا و نظام بینالمللی حاکم بر شناسایی وضعیتهای جدید، هم از نظر داخلی و هم بینالمللی نامشروع و غیرقانونی است. با روش تحلیل اسنادی بر اساس منابع دست اولی مانند کنوانسیونها، معاهدات، قطعنامههای بینالمللی که از ویژگی‎های اصالت، اعتبار، نمایندگی و معنا برخوردارند، به بررسی این فرضیه می‎پردازیم. عملی شدن انتقال سفارت به خاطر ضعف مقررات بینالمللی نظام حقوقی حاکم بر شناسایی وضعیتهای جدید و نظام حقوقی بینالمللی حاکم بر مناطق اشغالی، میتواند منجر به ضمیمهسازی غیرقانونی سرزمینی، اقدامات یکجانبه نامشروع حقوقی و تداوم غیرقانونی اشغال بیتالمقدس از سوی اسرائیل شود. از این رو، انتقال سفارت نه تنها چالشهای مهمی برای کارآمدی نظام حقوقی بینالمللی مرتبط با بیتالمقدس مطرح میکند بلکه روند سیاسی صلح را بیش از هر زمان دیگری با مشکل روبرو خواهد کرد.
پرونده مقاله
این پژوهش تلاش میکند تا استراتژی هنجارسازی اتحادیه اروپا در رویارویی با تروریسم و رشد افراطگرایی در نظام بینالملل را مورد بررسی قرار دهد. تروریسم یکی از بزرگترین تهدیدکنندههای امنیت جامعهی بشری به حساب میآید که میتواند علیه بسیاری از مولفههای مدنیت برخیزد زیرا ت چکیده کامل
این پژوهش تلاش میکند تا استراتژی هنجارسازی اتحادیه اروپا در رویارویی با تروریسم و رشد افراطگرایی در نظام بینالملل را مورد بررسی قرار دهد. تروریسم یکی از بزرگترین تهدیدکنندههای امنیت جامعهی بشری به حساب میآید که میتواند علیه بسیاری از مولفههای مدنیت برخیزد زیرا تروریسم افرادی را تربیت خواهد کرد که قائل به هیچگونه تسامح، تساهل و همزیستی مسالمت آمیز میان خود و جامعه نیستند. با ظهور جنگ در منطقهی خاورمیانه، اروپا نیز تماس ملموسی را با تروریستها پیدا کرد زیرا بسیاری از افرادی که در گروههای تروریستی فعال در خاورمیانه حضور داشتند اروپایی بودند که این امکان وجود دارد که پس از برقراری آرامش در منطقه با آن گرایشهای افراطی به کشور خودشان بازگشته و تبدیل به یک نیروی خطرناک شوند. از این رو مقابله با تروریسم و رشد افراطگرایی برای اتحادیهی اروپا یک مسالهی امنیتی است که مقابله با آن برای اروپاییها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به صورت کلی میتوان گفت رفتارهای اتحادیه اروپا در مقابله با تروریسم و رشد افراطگرایی دربرگیرنده همکاری با کشورهای دیگر در مبارزه با تروریسم، ارائهی خدمات در راستای مبارزه با تروریسم، مسدود نمودن راههای تامین مالی تروریسم، اختصاص بودجه به منظور رویاروئی با با تروریسم و اقدامات پارلمانی در راستای محدود نمودن اقدامات تروریستی، بخشی از فعالیت هائی می باشند که میتوانند در رویاروئی با گروه های تروریستی مورد توجه واقع گردند.
پرونده مقاله
مسئله این پژوهش، چیستی شبکه مضامین نگاه ایرانی به راه ابریشم نوین چین از منظر تحلیلهای منتشر شده درباره برنامه غیررسمی همکاریهای جامع 25 ساله ایران و چین در سپهر سیاسی ایران در فاصله زمانی اوایل تیرماه 1399 تا پایان شهریور 1399 است. جامعه آماری این پژوهش تمامی منابع ا چکیده کامل
مسئله این پژوهش، چیستی شبکه مضامین نگاه ایرانی به راه ابریشم نوین چین از منظر تحلیلهای منتشر شده درباره برنامه غیررسمی همکاریهای جامع 25 ساله ایران و چین در سپهر سیاسی ایران در فاصله زمانی اوایل تیرماه 1399 تا پایان شهریور 1399 است. جامعه آماری این پژوهش تمامی منابع اینترنتی مرتبط با این مسئله در ایران بود. پس از بررسی منابع مستخرج از پایگاههای داده، دادههای متشکل از یادداشتها، مصاحبه و گفتگوها و تحلیلهای مربوط به رسانههای ایرانی، 60 منبع به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. پایایی نتایج با استفاده از روش هولستی 0/901 برآورد گردید. در این مقاله مضمونهای نگاه ایرانی به راه ابریشم نوین چین از رهگذر این برنامه با استفاده از روش تحلیل مضمون و فرآیند انجام آن به صورت دستی و با استفاده از نرمافزارNvivo انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میتوان نگاه ایرانی به راه ابریشم نوین چین را در دو مضمون فراگیر کاملا متضاد وابستگی متقابل شرقی با 16 مضمون پایهای و سه مضمون سازماندهنده و مضمون فراگیر وابستگی شرقی با 16 مضمون پایهای و 5 مضمون سازماندهنده خلاصه نمود.
پرونده مقاله
استراتژی راه ابریشم جدید، مدلی از توسعه و سرمایهگذاری چین است که کشورها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را شامل میشود. این طرح در نظر دارد با تقویت اتصال بین قارهای و ایجاد زیرساختهای لازم، همکاری منطقهای و جهانی را در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترش دهد. ایران ب چکیده کامل
استراتژی راه ابریشم جدید، مدلی از توسعه و سرمایهگذاری چین است که کشورها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را شامل میشود. این طرح در نظر دارد با تقویت اتصال بین قارهای و ایجاد زیرساختهای لازم، همکاری منطقهای و جهانی را در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترش دهد. ایران به واسطه موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود می تواند، نقش مهمی ایفاء کند. پرسش اصلی پژوهش این است که ابتکار راه ابریشم جدید چه تاثیری برآینده روابط ایران و چین میگذارد؟ بنا بر فرضیه به نظر میرسد، با توجه به نیاز ایران به یک متحد سیاسی در سطح بین الملل در چارچوب سیاست نگاه به شرق روابط دو کشور به سمت وابستگی متقابل اقتصادی گسترش پیدا کرده و بر سطح روابط راهبردی طرفین تاثیر عمیقی برجای میگذارد. ماهیت این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و منابع و اطلاعات مرتبط با موضوع به روش کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. همکاری متقابل ایران و چین در چارچوب نظریه وابستگی متقابل به بحث گذاشته میشود. بر اساس یافتههای پژوهش، در صورت فقدان استراتژی مناسب در شیوه همکاری ایران با چین، ماهیت این طرح ممکن است از سطح وابستگی متقابل متقارن به وابستگی متقابل نا متقارن در راستای منافع کلان چین تبدیل شود.
پرونده مقاله
چارچوب کلی ساخت اوراسیای بزرگ شامل روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی در حوزه اقتصادی بیشتر به ابتکار عمل یک کمربند یک جاده چینی و توافقنامه همکاری بین این طرح و اتحادیه اقتصادی اوراسیا مرتبط است. همراه با نفوذ سنتی روسیه، رشد فزاینده چین به شدت در آسیای مرکزی احساس میش چکیده کامل
چارچوب کلی ساخت اوراسیای بزرگ شامل روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی در حوزه اقتصادی بیشتر به ابتکار عمل یک کمربند یک جاده چینی و توافقنامه همکاری بین این طرح و اتحادیه اقتصادی اوراسیا مرتبط است. همراه با نفوذ سنتی روسیه، رشد فزاینده چین به شدت در آسیای مرکزی احساس میشود و عامل اصلی در شکلگیری ساختار جدید منطقهای اوراسیای بزرگ است. وضعیت ژئوپلیتیکی موجود در همگرایی کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین را به تنها گزینه موجود برای آنها تبدیل میکند. همگرایی سیاسی و نظامی با روسیه در سازمان پیمان امنیت جمعی و همچنین همگرایی اقتصادی با روسیه در اتحادیه اقتصادی اوراسیا از عناصر اصلی این امر است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و درچارچوب مفهوم سیاست خارجی چندجهتی با هدف ارائه یک تحلیل سیستماتیک از منافع کشورهای آسیای مرکزی که در رویکرد فعلی روسیه و چین درگیر هستند به این پرسش پاسخ میدهد که کشورهای آسیای مرکزی در روند شکلگیری اوراسیای بزرگ با توجه به نقش روسیه و چین چگونه عمل میکنند؟ فرضیه پژوهش این است که کشورهای آسیای مرکزی در طرح اوراسیای بزگ با اتخاذ سیاستخارجی چندجهتی بهدنبال ایجاد تعادل در برابر نفوذ رو به رشد روسیه و چین هستند. یافته پژوهش نشان میدهد کشورهای آسیای مرکزی به دلیل جبر ژئوپلیتیک ناگزیر از همگرائی با چین و روسیه هستند اما از طرف دیگر برای اینکه در این فرآیند زیر سلطه قرارنگیرند به توسعه روابط با غرب و جهان اسلام پرداخته اند.
پرونده مقاله