چکیده روابط انرژی ایران و امریکا، روندی کاملا متفاوت با روابط انرژی ایران با سایر مصرفکنندگان انرژی جهان دارد. ایران از لحاظ ذخایر هیدروکربنی، دومین کشور دنیا، و امریکا بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان، روابط انرژی میان خود را متناسب با مشکلات سیاسی موجود، بر مبنای تقا چکیده کامل
چکیده روابط انرژی ایران و امریکا، روندی کاملا متفاوت با روابط انرژی ایران با سایر مصرفکنندگان انرژی جهان دارد. ایران از لحاظ ذخایر هیدروکربنی، دومین کشور دنیا، و امریکا بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان، روابط انرژی میان خود را متناسب با مشکلات سیاسی موجود، بر مبنای تقابل دنبال میکنند و هماکنون تأثیرگذارترین گزینه بر روابط انرژی ایران، الزامات سیاسی است. جایگاه استراتژیک امنیت انرژی برای امنیت ملی هر دو کشور ایران و امریکا و تأثیرپذیری شدید ایران در روابط انرژی به علت اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و مخاصمات سیاسی، باعث حساسیت بیشتر دو کشور نسبت به اقدامات یکدیگر در این زمینه شده است. براین اساس، مقاله حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی تأثیرگذاری سیاست امنیت انرژی ایالات متحده امریکا را بر ژئوپلیتیک انرژی ایران در زمینههای تحریم انرژی(فروش، سرمایهگذاری خارجی و خطوط لوله انرژی) و افزایش تولید جهانی بررسی و تحلیل کرده است. جایگاه دو کشور در ساختار قدرت نظام ژئوپلیتیک جهانی، مؤید این واقعیت است که در بیشتر موارد کنشهای ایالات متحده در راستای کاهش منزلت ژئوپلیتیک کشورمان و در مقابل واکنش ایران برای خنثی کردن و یا کاهش اثرهای کنشهای امریکا بوده است.
پرونده مقاله
چکیده مشهور است که چشمانداز تأملگرا در روابط بینالملل معاصر، بازتاب دهندۀ امر اجتماعی/ معنایی است. از این منظر، چشمانداز مذکور با تأمل در باب فرایند نظریهپردازی، به تعهدات فرانظری معطوف شده است. نویسنده با روی آوردن به رویکرد فلسفی و بهره جستن از بصیرتهای هوسرل چکیده کامل
چکیده مشهور است که چشمانداز تأملگرا در روابط بینالملل معاصر، بازتاب دهندۀ امر اجتماعی/ معنایی است. از این منظر، چشمانداز مذکور با تأمل در باب فرایند نظریهپردازی، به تعهدات فرانظری معطوف شده است. نویسنده با روی آوردن به رویکرد فلسفی و بهره جستن از بصیرتهای هوسرل و هَیدگر، بهویژه دو پنداشت نیّتمندی و زمانمندی، میکوشد با اتخاذ نگاهی انتقادی، فرانظریه روابط بینالملل معاصر را واسازد. استدلال نویسنده آن است که در تحول چشماندازهای نظریهپردازی در روابط بینالملل، متا-فیزیک چشمانداز خِرَدگرا که مبتنی بر بازی بیپایان حاکمیت و آنارشی در نظام بینالملل آنارشیک متشکل از دولتهای دارای حاکمیت بود، به متا- فیزیک چشمانداز تأملگرا مبتنی برتأملات فرانظری با محوریت وجوه سهگانۀ هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی، تحول یافته است. فرضیۀ این مقاله، آن است که فرانظریه/ متا-فیزیک روابط بینالملل معاصر برای نظریهپرداز تعلیق شده و میتوان به جای نظریه، به نظریه پرداز معطوف شد. نتیجه آنکه فهم نظریهپرداز از معنای روابط بینالملل معاصر، مشروط به اشتراک افق زمانی هستندگیِ وی در کنار دیگر انسانها/ هستندگان بوده و تبعاً شناخت وی نیز از آنها خارج از این حیث زمانی نیست. در این پژوهش، گردآوری دادهها به روش کتابخانهای انجام و روش تحیل محتوا برای تحلیل دادهها استفاده شده است.
پرونده مقاله
چکیده بحران سوریه یکی از مهم ترین رویدادهایی است که سیاست خارجی و به دنبال آن، امنیت ملی ایران را تحت تأثیر قرار داده است؛ بهطوری که وضعیت سوریه برای ایران بهعنوان بازی با حاصل جمع جبری صفر درآمده، هرگونه تحول در ساختار سیاسی این کشور، ضریب امنیتی ایران را بهشدت کاهش چکیده کامل
چکیده بحران سوریه یکی از مهم ترین رویدادهایی است که سیاست خارجی و به دنبال آن، امنیت ملی ایران را تحت تأثیر قرار داده است؛ بهطوری که وضعیت سوریه برای ایران بهعنوان بازی با حاصل جمع جبری صفر درآمده، هرگونه تحول در ساختار سیاسی این کشور، ضریب امنیتی ایران را بهشدت کاهش می دهد (مفروض). با این مقدمه، این پژوهش چند هدف را پیگیری کرده است: 1- تبیین دلایل اهمیت راهبردی سوریه برای ایران؛ 2- تشریح نحوه تأثیرگذاری بحران سوریه بر امنیت ملی ایران در حوزه های مختلف؛ 3- تبیین نحوه رقابت ایران با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه و 4- تبیین راهبرد امنیتی ایران در قبال بحران سوریه. همچنین، مقاله این فرضیه را بررسی می کند که امنیت ملی ایران در صورت تداوم بحران در سوریه، با توجه به افزایش تهدیدها از سوی رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای کاهش می یابد. برای ارزیابی فرضیه، از نظریه موازنه تهدید استفاده شده که می تواند تهدیدات پیش روی ایران در سوریه را به درستی تحلیل کند. روش تحقیق نیز برای بررسی موضوع بر مبنای روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان داد که به علت برهم خوردن توازن تهدید علیه ایران در نتیجه تداوم بحران سوریه، این کشور میکوشد به موازنه سازی قدرت مبادرت ورزد. درنتیجه، راهبرد امنیتی ایران برای برون رفت از بحران، حمایت همه جانبه از اسد است.
پرونده مقاله
چکیده خاورمیانه در سال های اخیر با افزایش فعالیت گروه های تروریستی مواجه است و فعالیت این گروه ها، واکنش های مختلف کشورهای منطقه را در پی داشته است. هدف اصلی این مقاله، بررسی سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال تروریسم تکفیری در عراق و سوریه با روش تحلیلی و محوریت تئوری ن چکیده کامل
چکیده خاورمیانه در سال های اخیر با افزایش فعالیت گروه های تروریستی مواجه است و فعالیت این گروه ها، واکنش های مختلف کشورهای منطقه را در پی داشته است. هدف اصلی این مقاله، بررسی سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال تروریسم تکفیری در عراق و سوریه با روش تحلیلی و محوریت تئوری نوواقع گرایی تدافعی است. در همین راستا، دو پرسش اصلی مطرح می شود: نخست، نقش تروریسم تکفیری در سیاست خارجی عربستان سعودی در عراق و سوریه چیست؟ دوم، عربستان سعودی چه راهبردهایی در قبال تروریسم تکفیری در این کشورها دنبال می کند؟ یافته های مقاله نشان می دهد، نقش تروریسم تکفیری در سیاست خارجی عربستان سعودی، ایجاد موازنه تهدید در قبال افزایش قدرت ایران در عراق و سوریه است و راهبردهای عربستان سعودی در قبال تروریسم تکفیری در این کشورها، طیف های متنوعی از حمایت مستقیم، اجماع سازی در سطح سازمان های منطقه ای همسو و ائتلاف سازی با برخی کشورهای منطقه را دربرمی گیرد. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی به این موضوع می پردازد.
پرونده مقاله
چکیده تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند چکیده کامل
چکیده تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند؛ اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران بهعنوان محور شرارت در ژانویه 2002 از سوی رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش پسر برهم خورد و دشمنی بین دو کشور افزایش یافت و همین امر، دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان را کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 و امضای توافقنامه برجام، احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، پاسخ به این پرسش است که پس از سقوط طالبان، چه زمینههای همکاری و رقابت بین ایران و ایالات متحده آمریکا در افغانستان وجود داشته است؟ بهنظر میرسد ایران و ایالات متحده منافع مشترکی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشند. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است؛ اما تحولاتی مانند امضای پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان، بر نگرانیهای امنیتی ایران افزوده است. خروج نسبی نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتی دیگر برای تعامل دوباره با ایران پدید آورد. ایالات متحده آمریکا پس از یک دهه مداخله نافرجام، باید تهران را شریکی مناسب برای بهبود چشم انداز صلح و ثبات در افغانستان بهشمار آورد؛ اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده و تضاد ساختاری دو کشور، تاکنون مانع این مهم شده است.
پرونده مقاله
چکیده خروج بریتانیا از منطقه خلیجفارس در اواخر دهه1960، با استقلال سیاسی و اقتصادی شیخ نشین های عربی حوزه خلیجفارس همراه بود. ظهور این بازیگران جدید در عرصه نظام منطقهای خلیجفارس، معادلات ساختاری منطقه را در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد. دولتهای عربی حوزه خلیجفار چکیده کامل
چکیده خروج بریتانیا از منطقه خلیجفارس در اواخر دهه1960، با استقلال سیاسی و اقتصادی شیخ نشین های عربی حوزه خلیجفارس همراه بود. ظهور این بازیگران جدید در عرصه نظام منطقهای خلیجفارس، معادلات ساختاری منطقه را در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد. دولتهای عربی حوزه خلیجفارس تحت تأثیر دیالکتیک اندرکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی هرچه بیشتر در ایجاد یک سازوکار درون منطقهای ترغیب شدند. در نهایت، این دولتها در یک حلقه ارتباطی مبتنی بر وفاق، شورای همکاری خلیجفارس را تشکیل دادند. این مقاله، با تبیین نظری و فرانظری مبانی همگرای منطقهای و با اتکا به روش های مختلف تحلیلی(توصیفی، تحلیلی، تبیینی- علّی، فرایندی، ساختاری، کارگزاری)، میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که فرایند همکاریها و همگرایی منطقهای پس از شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس، با چه تحولات مهمی روبهرو بوده است؟ در این راستا، فرض مهم این نوشتار، این است که اولویتهای شورای همکاری خلیجفارس پس از شکلگیری تغییر پیدا کرده و اعضا با نهادسازی بسترمند، ضمن مدیریت همکاریها، مقدمات لازم را برای تعمیق همگرایی اقتصادی در سطح فراملی در بخشهای مختلف فراهم کرده و با افزایش وابستگی متقابل بین یکدیگر، شورا را به یک پروژه همگرایی مهم درجهت منطقهگرایی اقتصادی مبدل کردهاند. یافتههای پژوهش نیز با بررسی فرایند مدیریت همکاریها درجهت تعمیق همگرایی اقتصادی در چارچوب مدل تحلیلی پژوهش، این فرض را تأیید می کند.
پرونده مقاله
چکیده امروزه نظریّههای کلان روابط بینالملل، از تحلیل بسیاری از ریشههای دغدغههای جدید در سیاست جهان، نظیر مشکلات زیست- محیطی، گرسنگی و مهاجرت بازماندهاند. این موضوع سبب شده تا گرایشهایی در دیسیپلین روابط بینالملل شکل گیرند که ساختارها و الگوهای آنها با جهان واقع چکیده کامل
چکیده امروزه نظریّههای کلان روابط بینالملل، از تحلیل بسیاری از ریشههای دغدغههای جدید در سیاست جهان، نظیر مشکلات زیست- محیطی، گرسنگی و مهاجرت بازماندهاند. این موضوع سبب شده تا گرایشهایی در دیسیپلین روابط بینالملل شکل گیرند که ساختارها و الگوهای آنها با جهان واقع و معیارهای علمی مطابقت نداشته باشد. یکی از این گرایشها، امنیت انسانی است. نظریهپردازان این مفهوم، اجماع خاصی بر اصول و ساختار امنیت انسانی ندارند و کشورهای درحال توسعه را بدون شواهد علمی، مرجع اصلی تهدیدها علیه امنیت بشریت میدانند. اکنون جای پرسش است که چگونه میتوان رابطه قدرت و بحران نظریهپردازی در روابط بینالملل را تحلیل نمود؟ با کنکاش در بنیادهای پارادایم پساساختارگرایی در ارتباط با بازتاب رابطه قدرت- دانش و تفسیر افراطی از قدرت در نظام معنا، مشخص شد: مفهوم امنیت انسانی، در شناسایی تهدیدکنندگان امنیت بشری، سهم عمدهای از کشورهای صنعتی و نظام سرمایهداری را نادیده میگیرد. همین رویکرد، بنیادهای نظری و روشی امنیت انسانی را از معیارهای علمی دور نموده است. لذا، این گرایش که از آن به مثابه پارادایم نیز یاد شده، کمک شایانی به پیشرفت اندیشهورزی در روابط بینالملل نمیکند. رویکرد تحقیق حاضر تحلیلی- تبیینی، نوع آن نظری- انتقادی، شیوه تجزیه و تحلیل دادهها کیفی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانهای است.
پرونده مقاله