شاهنامۀ حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجستۀ ادب جهانی میتواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و میتوان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف چکیده کامل
شاهنامۀ حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجستۀ ادب جهانی میتواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و میتوان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف جهان، تلماک اثر فِنلون فرانسوی است که کتابی حماسیتعلیمی شمرده میشود. در شاهنامه نیز افزون بر حماسه، میتوان تعالیم و آموزههای اخلاقی بسیاری را مشاهده کرد. ازاینرو، میتوان موضوعات مشترکی را در تطبیق دو اثر شاهنامه و تلماک جست. یکی از موضوعات مشترک در دو بخش حماسی و تعلیمی، آیین کشورداری است که در هر دو اثر جلوۀ خاصی دارد. مهمترین پرسش مطرح در این جستار این است که کدامیک از دو اثر، در بُعد اخلاقی و تعلیمی غنیتر است؟ بدین نتایج رسیدهایم که اولاً هرچند شاهنامه و تلماک در موضوع کشورداری، در هر دو زمینۀ حماسه و تعلیم سخنان مشترکی دارند، میتوان برتری شاهنامه را در هر دو حوزه بر تلماک مشاهده کرد. ثانیاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً بر اصول و مبانی دینی استوار است، درحالیکه در تلماک دین در کشورداری مطرح نیست. ثالثاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً در قالب سفارشی از شاهان پیشین برای شاهان پسین است و جنبۀ حماسی و حکم و اجبار در آن بیش از تلماک است که در قالب گفتوگوی دوسویه بین مانتور و تلماک با جنبۀ تعلیمی ارائه شده است.
پرونده مقاله
حکایت یکی از پرکاربردترین قالبهای روایی در ادبیات فارسی است که ادبیات تعلیمی برای انتقال مفاهیم اخلاقی و اجتماعی از آن بسیار بهره برده است. با پیدایش رسانههای جمعی و اجتماعی در عصر حاضر و کارکرد تعلیمی و آموزشی رسانه، این مسئله قابل طرح است که آیا قالبهای ادبیات تعل چکیده کامل
حکایت یکی از پرکاربردترین قالبهای روایی در ادبیات فارسی است که ادبیات تعلیمی برای انتقال مفاهیم اخلاقی و اجتماعی از آن بسیار بهره برده است. با پیدایش رسانههای جمعی و اجتماعی در عصر حاضر و کارکرد تعلیمی و آموزشی رسانه، این مسئله قابل طرح است که آیا قالبهای ادبیات تعلیمی میتوانند در تولیدات تعلیمی رسانهای بازآفرینی شوند و چگونه میتوان از قالبها و شیوهای روایی ادبیات کهن برای رسانههای امروز الگو گرفت. پژوهش حاضر با روش مطالعۀ موردی به مقایسۀ شیوۀ روایت در حکایات گلستان سعدی و قالب رسانهای آگهی خدمات عمومی (PSA) میپردازد. آگهی خدمات عمومی، قالبی کوتاه برای انتقال پیامهای عامالمنفعه و غیرتجاری است که چندین دهه از تولید آن در همۀ انواع رسانههای مکتوب، شنیداری، دیداری و نوین تولید میگذرد و بهلحاظ کارکرد و نوع روایت، با حکایات تعلیمی گلستان سعدی قابل مقایسه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که روایت مسجع گلستان سعدی از منظر محتوایی، شیوۀ روایت، ایجاد تعلیق در ذهن مخاطب و نیز پایانبندی اخلاقی در قالب زبانی آهنگین، الگویی مناسب برای نوشتن متن قالب رسانهای آگهی خدمات عمومی است که میتوان آن را روایت مسجع رسانهای نامید.
پرونده مقاله
تحلیل تطبیقی دو مفهوم تعلیم و تربیت بر اساس آراء ابوحامد محمد غزالی توسی و عنصرالمعالی، رویکردهای خاصی را در شیوهها و روش تعلیم و تربیت نشان میدهد. با اینکه موضوع فکر و روش خِردورزی غزالی، در ظاهر بر اساس مبانی تعلیمی و تربیتی انسان نیست، تأمل در متن نوشتههایش، وجود چکیده کامل
تحلیل تطبیقی دو مفهوم تعلیم و تربیت بر اساس آراء ابوحامد محمد غزالی توسی و عنصرالمعالی، رویکردهای خاصی را در شیوهها و روش تعلیم و تربیت نشان میدهد. با اینکه موضوع فکر و روش خِردورزی غزالی، در ظاهر بر اساس مبانی تعلیمی و تربیتی انسان نیست، تأمل در متن نوشتههایش، وجود و ظهور چنین پدیدۀ تربیتیتعلیمی را نشان میدهد؛ بهگونهای که حجم بیشتر کتاب کیمیای سعادت را همین مباحث تشکیل میدهد. عنصرالمعالی بهعنوان امیرزادۀ آل زیار، نیز چنین رویکردی به مبانی تربیتی انسان دارد. تلاش پژوهشگر عمدتاً متمرکز بر یافتههای دو متن کیمیای سعادت و قابوسنامه و تطبیق آن با ایدههای مفاهیم تعلیم و تربیت از دیدگاه جامعهشناسی بوده است. یافتههای پژوهش حاضر که به روش تحلیلیتوصیفی انجام یافته، نشان میدهد که کتابهایی مانند کیمیای سعادت و قابوسنامه، بستر مناسبی برای طرح تفکرات و راهکارهای جامعهشناسیِ تعلیم و تربیت و بروز آن در جامعه است. متفکر دانشمندی همانند غزالی توسی و عنصرالمعالی سعی کردهاند تا با استفاده از ابزار داستان، تمثیل یا حکایت، به مبانی شناخت نفس انسان، تربیت نفس و تربیت خِرَد و راهکارهای پیشرفت و رشد انسان در قالب نظام تعلیمی و تربیتی اشاره کنند.
پرونده مقاله
نویسندگان و شاعران در ادبیات تعلیمی، از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند تا مخاطب را برای پذیرش پیام و درونمایههای اخلاقی مورد نظر خود قانع کنند. واقعنمایی از جملۀ این شگردهاست. هرگاه مخاطب باور کند حادثهای بهواقع اتفاق افتاده است، آن را بهتر میپذیرد و در باور کردن چکیده کامل
نویسندگان و شاعران در ادبیات تعلیمی، از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند تا مخاطب را برای پذیرش پیام و درونمایههای اخلاقی مورد نظر خود قانع کنند. واقعنمایی از جملۀ این شگردهاست. هرگاه مخاطب باور کند حادثهای بهواقع اتفاق افتاده است، آن را بهتر میپذیرد و در باور کردن آن حادثه، شکوتردید کمتری برایش ایجاد میشود. هدف این پژوهش نیز بررسی شگردهای ایجاد واقعنمایی، بهمنزلۀ یکی از تمهیدات اقناع مخاطب برای پذیرش پیامهای اخلاقی در گلستان سعدی است. سعدی از شگردهایی مانند اشاره به شخصیتهای تاریخی و اسطورهای، زمان و مکان واقعی، بازنمایی گفتار بهشکل مستقیم، زاویهدید اولشخص، شروع داستان از میانۀ داستان، توصیف جزئیات، استناد به منابع دیگر در روایت حکایتها و بیان واقعی بودن داستان از زبان نویسنده، استفاده کرده است تا توهم محاکات در حکایتهای گلستان ایجاد کند. وی بدین طریق توانسته است احساسات خوانندگان را تحریک و تصور خاصی را در آنان ایجاد کند و بدین ترتیب با تزکیۀ رذایل اخلاقی، آنان را بهسوی اهداف متعالی سوق دهد.
پرونده مقاله
مثنوی آفریننامۀ ابوشکور بلخی از آثار تعلیمی قرن چهارم و موضوع آن اخلاق و پند و اندرز است. هرچند بخشهای زیادی از این مثنوی از میان رفته، همین مقدار اندک، گواه بر استادی و مهارت شاعر آن در عرصۀ ادبیات تعلیمی است. در جستار پیش رو، ابتدا ناظر به دلالتها و نشانههای زبانی چکیده کامل
مثنوی آفریننامۀ ابوشکور بلخی از آثار تعلیمی قرن چهارم و موضوع آن اخلاق و پند و اندرز است. هرچند بخشهای زیادی از این مثنوی از میان رفته، همین مقدار اندک، گواه بر استادی و مهارت شاعر آن در عرصۀ ادبیات تعلیمی است. در جستار پیش رو، ابتدا ناظر به دلالتها و نشانههای زبانی و تصویری، آموزههای تربیتی آفریننامه با بسیاری از کتابهای اخلاقی پیش از اسلام تطبیق داده شد؛ حاصل کار حاکی از آن است که توصیههای حکمی آفریننامه، متأثر از اندرزهای پیش از اسلام، بهویژه آموزههای اخلاقی دورۀ ساسانیان است. پس از ابوشکور، نویسندگان و شعرای بسیاری آفریننامه را سرمشق کار خود قرار دادهاند؛ از جملۀ این نویسندگان میتوان عنصرالمعالی کیکاوس را نام برد که در نگارش اثر ارزشمند خود، قابوسنامه، به آفریننامۀ ابوشکور نظر داشته است. گام دیگر پژوهش حاضر، نقد و بررسی آموزههای اخلاقی مشترک آفریننامه و قابوسنامه از حیث محتوایی، زبانی و بلاغی است. مؤلفههای تربیتی آفریننامه به سه شکل در قابوسنامه نمود یافته است: بخشی از ابیات آفریننامه عیناً در قابوسنامه تضمین شده است، قسمتی دیگر شامل مضامین و پیام اخلاقی مشترکی است که از حیث زبانی وبیانی و تصویری نیز بهسبب تشابهات بسیار، خواننده را به اقتباس عنصرالمعالی از بوشکور و یا بهرهگیری آن دو از آبشخوری واحد راهنمایی میکند؛ افزون بر موارد یادشده، بخشی از آموزههای این دو اثر، فقط بهلحاظ محتوایی مشترکاند.
پرونده مقاله
حکایت اخلاقی یکی از انواع قصههای سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفاً بهمنظور تعلیم و تأیید آموزههای اخلاقی مد نظر خود به کار میبردهاند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایۀ حکایتهای اخلاقی منظومههای تعلیمی و بهطور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه چکیده کامل
حکایت اخلاقی یکی از انواع قصههای سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفاً بهمنظور تعلیم و تأیید آموزههای اخلاقی مد نظر خود به کار میبردهاند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایۀ حکایتهای اخلاقی منظومههای تعلیمی و بهطور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه نظیرۀ مشهور آن (مطلع الانوار امیرخسرو، روضة الانوار خواجوی کرمانی و تحفة الاحرار جامی) است. نگارندگان با بهکارگیری روش ریختشناسی پراپ، که یکی از روشهای مناسب برای گونهشناسی انواع ادبی روایی است، حکایتهای اخلاقی این چهار منظومه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاند که حکایت اخلاقی از لحاظ ساختاری، روایت کوتاهی است که از یک صحنۀ آغازین (وقوع صحنۀ سؤالبرانگیز/ بروز مشکل) و سیزده خویشکاری (طرح سؤال، سرزنش، پاسخدهی، نصیحت، شرارت، نابودی شریر، یاریطلبی، یاریدهی، رفع مشکل، تنبّه، پشیمانی، جبران اشتباه و پاداشیابی) تشکیل شده است که پنج شخصیت (قهرمان، نصیحتشنو، ناصح، شریر و یاریگر) این خویشکاریها را بر عهده دارند. حکایتهای اخلاقی دارای دو الگوی روایی اصلی و دو الگوی روایی فرعی هستند که گاهی نیز با هم ترکیب میشوند.
پرونده مقاله
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوۀ تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متأثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابهلای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته اس چکیده کامل
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوۀ تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متأثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابهلای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته است. وی نه مخاطبمحور نه مخاطبسالار و نه مخاطبناشناس بوده است؛ او مخاطبگزینی بوده که وسواس فراوانی در تخصیص خطاب و کلام داشته است. بیان مختصر و موجز، نامأنوس، دیریاب و دشوار و پرابهام شمس با مخاطبان خویش در مواضعی از مقالات، تغییر و نوسان یافته است. روی سخن شمس در مقالات، بیشتر با مخاطبان زبدهای بوده که عمدتاً قادر به درک و دریافت زبان ویژۀ وی بودهاند؛ ازاینرو، وی در مقالات تلاش کرده است تا بهنحو مؤثری با آنان ارتباط برقرار کند. در این مقاله، نویسنده به شیوۀ تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین شیوههایی ارتباطی است که شمس با بهکاربستن آنها بر ذهن و ضمیر مخاطبان تأثیر گذاشته است.
پرونده مقاله