بیت حافظ اگر سجدة تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیتهایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر میرسد. بسیاری از شارحان در ارائۀ معنای بیت دچار لغزش شدهاند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب کافرِ عشق است که سبب شد چکیده کامل
بیت حافظ اگر سجدة تو کرد مکن عیب/ کافر عشق ای صنم گناه ندارد در دیوان غزلیّات حافظ، یکی از بیتهایی است که از نظر معنا پیچیده و مبهم به نظر میرسد. بسیاری از شارحان در ارائۀ معنای بیت دچار لغزش شدهاند و دلیل آن نیز توجه نکردن به معنای دقیق ترکیب کافرِ عشق است که سبب شده بیشتر شارحان به معنای کلّی بیت اشاره کنند و به تفسیر و شرح عبارتهای کلیدی نپردازند. از این رو باید گفت که بیشتر شرحهای این بیت بر منطق و استدلال درستی استوار نیست و برخی از شارحان، همان سخن نادرست پیشینیان را تکرار کردهاند. با در نظر گرفتن این نکته باید پرسید که معنای این بیت با توجه به اندیشۀ حاکم بر غزلیات حافظ چیست؟ این جستار به روش توصیفی-تحلیلی بر مرور شرحهای بیتِ مذکور و نقد آنها استوار است. براساس معنای ترکیب کافرِ عشق در ادبیات فارسی، میتوان دریافت که معشوق، حافظ را به سبب سجده کردن به غیر خدا سرزنش کرده و حافظ نیز در پاسخ، کافرِ عشق را عاری از گناه و خطا دانسته است؛ زیرا از عاشق چنین خطا و گناهی سرمیزند.
پرونده مقاله
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران بهویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطۀ حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتد چکیده کامل
بیژن جلالی از نخستین شاعرانی است که به شعر منثور با زبانی ساده روی آورد. این امر، نه تنها از مسیر تحولات شعر نو در ایران بهویژه از طریق نیما یوشیج، بلکه به واسطۀ حضور او در فرانسه و تأثیر از ادبیات اروپا شکل گرفت. جلالی از همان آغاز بیانی ساده در اشعارش داشت که از ابتدا تا انتهای شاعریاش با روندی تقریباً ثابت همراه بود. نکتهای که در معرفی و بررسی اشعار بیژن جلالی و در سایۀ سادهنویسی او مغفول مانده، عاشقانههای اوست. جلالی از نخستین آثار و در لابهلای اشعارش، ابیاتی عاشقانه نوشت و این روند را تا انتهای دوران شاعری ادامه داد. در این نوشتار به روش تحلیلی-توصیفی به سروده های عاشقانۀ وی پرداخته ایم تا ساده نویسی او را توضیح دهیم. نتیجه اینکه سادگی تعبیر و بیان، تصویربرداری از روزمرگی های زندگی، مستقیمگویی، به کاربردن مضامینِ به ظاهر سطحی و بیاهمیت، آغازهای تأثیرگذار، جذاب و ضربهزننده و همچنین پایانبندی مناسب و غافلگیرکننده در عاشقانههای جلالی، از مواردی است که منجر به سادهنویسی شده است. با این که بسیاری از اشعار وی فاقد آرایهها و شگردهای زبانی لازم برای منجر شدن به معنی معهود شعر است، به نظر میرسد همین تفاوت و تمایز درونیشدۀ شاعر که حاصل پیوند بی تکلف او با جهان هستی است، منجر به این زبان ساده، خاص و منحصربهفرد شده است؛ به گونه ای که میتوان امضا و اثر انگشت شاعر را در اشعارش دید.
پرونده مقاله
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوانبندی اندیشههای گلشیری را تشکیل میدهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایهه چکیده کامل
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوانبندی اندیشههای گلشیری را تشکیل میدهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایههای پنهان ذهن شخصیتها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوستۀ زمان پرداخت و با بهرهگیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطۀ فراموشی سپرده شده بود. نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافتهاند که شازده احتجاب توانسته مدرنگرایی نویسندهاش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصههای عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخشدگی، برانگیختن خندۀ تلخ و نفرتآور، جانبخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعبآور، تشریح شکنجههای هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهرهگیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
پرونده مقاله
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن چکیده کامل
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روانشناختی واقع میشوند و بستر مناسبی برای این پژوهشها به شمار میآیند. ویژگی برخی از آثار، ارائة تصویری از انسان خودشکوفاست. انسانگرایی از جریانهای تأثیرگذار در روانشناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن بهشمارمیآید. مزلو، از پیشگامان انسانگرایی، الگویی ارائه میدهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقهبندی میکند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسانمحور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریة مزلو است که میتواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیتها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از اینرو این دو شخصیت، براساس شاخصهای هرم مزلو سنجیده میشوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونة ناشکوفایی شخصیت معرفی میگردد و دلایل آن مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، شخصیتهای حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافتة حوزة روانشناسی، منطبق هستند. در میان شخصیتهای شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستانهای حماسی ـ غنایی است و میتوان شاهد ویژگیهای افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستانهای غنایی و نیازهای نظریة مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش میبرد و باعث رشد او میشود. در تقابل با تهمینه، سودابه را میتوان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایینترین سطوح آن است.
پرونده مقاله
داستان ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور یکی از داستانهای عامیانة فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانهسرایی ایرانی اثر نقیبالممالک است. ازجمله نوادر قصههای عامه است که مؤلف دارد. نویسندة این کتاب، همان پردازندة امیرارسلان معروف است که به دل چکیده کامل
داستان ملک جمشید، طلسم آصف و حمام بلور یکی از داستانهای عامیانة فارسی و رایج در عصر قاجار و کتابی از آخرین بازماندگان سنت افسانهسرایی ایرانی اثر نقیبالممالک است. ازجمله نوادر قصههای عامه است که مؤلف دارد. نویسندة این کتاب، همان پردازندة امیرارسلان معروف است که به دلیل شهرت امیرارسلان، داستان ملک جمشید کمتر شناخته شده است. هدف این مقاله آشنایی اهل ادب با این داستان کمتر شناخته شده و بررسی ابعاد ادبی و اجتماعی و متنشناسی اثر است؛ بنابراین کوشش میشود به روش توصیفی-تحلیلی ضمن معرفی قصه و پردازندۀ داستان، محمدعلی شیرازی معروف به نقیبالممالک، و معرفینسخهها و چاپها و گزارش داستان از سه منظر به قصهشناسی این اثر پرداخته شود: اول جنبههای زبانی و ادبی، دوم جنبههای داستانی و بنمایههای قصه و سوم جنبههای اجتماعی. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و دستاورد آن به لحاظ زبانی و ادبی بیانگر اینست که نثر کتاب روان، ساده، شیرین و نزدیک به زبان محاوره است و واژگان، کنایات و ترکیبات عامیانه به فراوانی کاربرد دارد. تشبیه ابزار اصلی نویسنده در توصیفات و بیان ادبی و اغلب برآمده از سنتهای ادبی و تکراریاند. حوادث اصلی داستان بر محور جنگ، عشق و بازگشت به سرزمین پدری شکل میگیرد. حوادث داستان همگی از بنمایههای رایج افسانههاست. برخی آداب و رسوم مربوط به جنبههای گوناگون زندگی، حکومت و جنگ را در خلال داستان میتوان یافت که بازتابندۀ آداب و رسوم زمانه است و برخی از پیشههای مورد اشاره در داستان، امروزه یا وجود ندارند یا تغییر نام دادهاند.
پرونده مقاله
در مجموعۀ عرفان و ادبیات، درد و رنج یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار میآید. این مقولۀ خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم د چکیده کامل
در مجموعۀ عرفان و ادبیات، درد و رنج یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار میآید. این مقولۀ خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیدۀ متون قرنهای 5 و 6 و 7 میپردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقولۀ بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشهورز، از پایههای رسیدن به کمال است و تجربۀ نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را میسازد و باعث کمال روح و معرفت او میشود، درک این درد نه تنها رنجآور نیست، بلکه لذتبخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان میشود و سپس انسان را به آگاهی میرساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد میکند.
پرونده مقاله