چکیده: تولید انرژی الکتریکی پاک از اساسیترین نیازهای پیش روی بشر امروز است. از این رو استفاده از نیروگاههایی تولید برق که سوختهای تجدیدپذیر و سازگار با محیط زیست (انرژیهای نو) بهعنوان سوخت پایه آنهاست، بشدت مورد اقبال قرار گرفته است. حال آنکه سطح ولتاژ خروجی نیروگ چکیده کامل
چکیده: تولید انرژی الکتریکی پاک از اساسیترین نیازهای پیش روی بشر امروز است. از این رو استفاده از نیروگاههایی تولید برق که سوختهای تجدیدپذیر و سازگار با محیط زیست (انرژیهای نو) بهعنوان سوخت پایه آنهاست، بشدت مورد اقبال قرار گرفته است. حال آنکه سطح ولتاژ خروجی نیروگاههای محلی تولید انرژی الکتریکی بر پایه انرژیهای نو، به عنوان ولتاژ ورودی طبقات بعدی (اینورترها و ...)، پایین است. از اینرو محققان سعی کردهاند با استفاده از مبدلهای افزایندهDC/DC این عیب را برطرف سازند. ساختارهای مربوط به این مبدلها بر اساس انتظارات طراح مانند ضریب بهره ولتاژ، توان خروجی، بازده، مشخصات ولتاژ ورودی و ... متفاوت است. مبدلهای افزاینده به کمک کلیدزنی و ذخیره انرژی در سلف خود، وظیفه افزایش ولتاژ DC را بر عهده دارند. اما همین ساختار ساده را میتوان به کمک ترفندهای جدید همچون، استفاده از تزویج مغناطیسی، افزودن مدارات افزاینده غیر فعال به ساختار مبدل، ایجاد ساختارهای کاملتر با بهره بردن از چندین کلید اکتیو و حتی ترکیب چند ساختار با هم به نقطه مطلوبی از نظر بهره ولتاژ رساند. از سوی دیگر با روشهای کلیدزنی نرم ( رزونانس و اسنابر و ...) راندمان مبدلهای افزاینده در محدوده قابل قبولی قرار میگیرند. در این مقاله، انواعی از نیروگاههای بر پایه انرژیهای نو و سپس مبدلهای افزاینده که از اساسیترین ارکان یک نیروگاه بر پایه انرژیهای نو هستند، از نظر ساختارهای افزاینده و روشهای کاربردی جهت بهینهسازی این مبدلها به خصوص از نظر کاهش تلفات و افزایش راندمان دستهبندی شده است.
پرونده مقاله
اختلال توجه-بیش فعالی (ADHD)، نوعی بیماری روانی توسعه عصبی است که باعث عدم توجه، اضطراب، بیش فعالی و رفتارهای تکانشگری فرد میشود. این بیماری بیشتر درکودکان دیده میشود و بهطور مستقیم منجر به ناتوانی آنها در یادگیری میشود. هدف این مطالعه، ارایه سیستمی بهمنظور شناسای چکیده کامل
اختلال توجه-بیش فعالی (ADHD)، نوعی بیماری روانی توسعه عصبی است که باعث عدم توجه، اضطراب، بیش فعالی و رفتارهای تکانشگری فرد میشود. این بیماری بیشتر درکودکان دیده میشود و بهطور مستقیم منجر به ناتوانی آنها در یادگیری میشود. هدف این مطالعه، ارایه سیستمی بهمنظور شناسایی دقیقتر بیماران ADHD با استفاده از ویژگیهای برمبنای موجک سیگنالهای مغزی (EEG) است. سیگنالهای EEG ثبت شده از 61 کودک ADHD (شناسایی شده بر مبنای معیار DSM-IV) و60 کودک سالم به عنوان گروه کنترل در محدوده سنی 7-12 سال برای طراحی سیستم مورد استفاده قرارگرفتند. در روش پیشنهادی، سیگنالهای EEG با اعمال تبدیل موجک به زیرباندهایی تجزیه شدند؛ و برای نسخه زمانی سیگنالها در هر زیرباند، ویژگیهای زمانی و آماری محاسبه شدند. مجموعه ویژگی کاهش یافته با روش تحلیل مولفه اصلی (PCA) سپس برای آموزش واحد طبقهبندی به منظور شناسایی بیماران ADHD از افراد سالم بهکار رفت. برای کسب نتایج مطلوب، انواع مختلف توابع موجک و سطوح تجزیه مورد بررسی قرارگرفتند. تابع موجک bior3.1با روش طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان (SVM)و تابع موجک rbio1.1 با روش طبقهبندی k نزدیکترین همسایه (kNN) با کسب دقتهای شناسایی بهترتیب 98.33 و 99.17 درصد، بهترین عملکرد را ارایه کردند. روش طبقهبندی SVM با تابع کرنل پایه شعاعی (RBF) و روش kNN با تعداد همسایگی k=3 بهترین نتایج را کسب کردند. نتایج بهدست آمده در این مطالعه، در مقایسه با نتایج گزارش شده در مطالعات قبلی حداقل 2 درصد بهبود در دقت شناسایی بیماران ADHD را نشان دادند.
پرونده مقاله
در این مقاله الگوریتم مکانیابی گرههای شبکه اقتضایی براساس تبادل سیگنالهای رادیویی بین گرههای شبکه و بهطور مستقل از سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS)ارائه میشود. در روشهای مرسوم مکانیابی، مکان گرهها در یک شبکه در دو مرحله تخمین زده میشود. در مرحلهی اول هر گره مکان چکیده کامل
در این مقاله الگوریتم مکانیابی گرههای شبکه اقتضایی براساس تبادل سیگنالهای رادیویی بین گرههای شبکه و بهطور مستقل از سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS)ارائه میشود. در روشهای مرسوم مکانیابی، مکان گرهها در یک شبکه در دو مرحله تخمین زده میشود. در مرحلهی اول هر گره مکان محلی خود و همسایگانش با استفاده از روش مقیاسبندی چند-بعدی (MDS) محاسبه و در مرحلهی دوم، مکان محلی گرهها به یک مکان سراسری واحد تبدیل میگردد. در این روشها از مکان گرههای مکانیابی بهعنوان مرجع چرخش برای گرههای بعدی استفاده می شود که این مکان محاسبهشده دقیق نیست. همچنین روش دیجسترا نیز روش دقیقی نبوده، خطای موجود در هر گره به گرههای بعدی انتقال مییابد. بنابراین، خطای موقعیت یابی در گرههای نهایی که مکانیابی میشوند، بسیار زیاد است. در الگوریتم پیشنهادی، با استفاده از الگوریتم بهینه، از مکانهای تخمین زدهشده در روش MDS بهعنوان تخمین اولیه استفاده میشود و این خطاها بهگونهای کاهش مییابد تا کل شبکه به یک حالت پایدار برسد. نتایج شبیهسازیها نشان میدهد که الگوریتم پیشنهادی میتواند نسبت به الگوریتم MDS مشکل انتشار خطا را حل کرده و با تحرک مجدد گرههای موجود دقت و پایداری مناسبی را با کمترین افزایش سربار و بار پیچیدگی محاسباتی پائین حل میکند.
پرونده مقاله
در سال های اخیر، با گسترش کاربردهای شبکه های حسگر بی سیم، بهرهبرداری از این نوع شبکه ها به منظور رسیدگی بر محیط و تحلیل داده های جمع آوری شده از محیط های خاص و متنوع بسیار رواج یافته است. شبکه های حسگر بی سیم با توجه به سهولت پیکربندی و عدم نیاز به تجهیزات گران چکیده کامل
در سال های اخیر، با گسترش کاربردهای شبکه های حسگر بی سیم، بهرهبرداری از این نوع شبکه ها به منظور رسیدگی بر محیط و تحلیل داده های جمع آوری شده از محیط های خاص و متنوع بسیار رواج یافته است. شبکه های حسگر بی سیم با توجه به سهولت پیکربندی و عدم نیاز به تجهیزات گران قیمت، یکی از بهترین گزینه ها برای جمع آوری داده ها از محیط هستند. انرژی گره های حسگر در شبکه های حسگر بی سیم محدود است که با توجه به عدم وجود منبع شارژ ثابت یکی از چالش های اساسی است که با آن مواجه میشویم. از آن جایی که بیشترین مقدار انرژی گره ها در طی انتقال داده ها اتلاف می شود، گره ای که بیشتر از بقیه به انتقال داده ها بپردازد و یا بسته های داده ای را در فواصل طولانی انتقال دهد، انرژی آن زودتر از بقیه به اتمام می رسد. با اتمام انرژی یک حسگر در شبکه ممکن است در روند کار شبکه اختلال ایجاد شود. بنابراین، با توجه به توپولوژی پویا و طبیعت توزیعشده شبکههای حسگر بیسیم، طراحی پروتکلهای انرژی کارآمد برای مسیریابی یکی از چالشهای اصلی است. ازاینرو در این مقاله پروتکل مسیریابی آگاه از انرژی براساس الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات چندهدفه ارائه شده است. در رویکرد پیشنهادی تابع شایستگی الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات برای انتخاب گره سرخوشه بهینه براساس هدف های کیفیت خدمات شامل انرژی باقیمانده، کیفیت پیوند، تأخیر انتها به انتها و نرخ تحویل استفاده شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد روش پیشنهادی با توجه به ایجاد توازن در اهداف معیارهای کیفیت خدمات، نسبت به سایر روش های موجود اتلاف انرژی کمتر و طول عمر بیشتری دارد.
پرونده مقاله
در چند سال گذشته، سلول های خورشیدی مبتنی بر سولفید قلع روی مس (CZTS) به دلیل ضریب جذب و شکاف باند مناسب، کم هزینه بودن، رفتار غیر رادیواکتیو و سازگار با محیط زیست، جزو سلول های خورشیدی لایه نازک بسیار امیدوار کننده هستند. با این حال، سلول های CZTS بازدهی ضعیفی نشان می د چکیده کامل
در چند سال گذشته، سلول های خورشیدی مبتنی بر سولفید قلع روی مس (CZTS) به دلیل ضریب جذب و شکاف باند مناسب، کم هزینه بودن، رفتار غیر رادیواکتیو و سازگار با محیط زیست، جزو سلول های خورشیدی لایه نازک بسیار امیدوار کننده هستند. با این حال، سلول های CZTS بازدهی ضعیفی نشان می دهند و شناسایی کمبودها و ایجاد پیشرفت لازم است. در این مقاله، استفاده از پوشش های مختلف لایه های ضد بازتاب (ARC) در سطح بالای سلول خورشیدی پیشنهاد شده است. حداقل سازی بازتاب برای بهینه سازی ضخامت لایه های ضد بازتاب با استفاده از نرم افزار لومریکال انجام شده است. چگالی جریان اتصال کوتاه از 48/18 میلی-آمپر بر سانتیمتر مربع برای سلول های خورشیدی بدون پوشش ضد بازتاب به 76/20 میلی-آمپر بر سانتیمتر مربع برای سلول هایی که دارای پوشش لایه ضدبازتاب MgF2 هستند افزایش می یابد.
پرونده مقاله
در این مقاله یک سیستم فوق آشوبی جدید پیچیده با رفتارهای جذاب معرفی خواهیم نمود. ما تجزیهوتحلیلهای استاندارد سیستمهای فوق آشوبی ازجمله نمودار دوشاخگی، نقاط تعادل، نقشه پوانکاره، بعد کاپلان-یورک و نماهای لیاپانوف را انجام خواهیم داد. از خصوصیات سیستمهای فوق آشوبی میت چکیده کامل
در این مقاله یک سیستم فوق آشوبی جدید پیچیده با رفتارهای جذاب معرفی خواهیم نمود. ما تجزیهوتحلیلهای استاندارد سیستمهای فوق آشوبی ازجمله نمودار دوشاخگی، نقاط تعادل، نقشه پوانکاره، بعد کاپلان-یورک و نماهای لیاپانوف را انجام خواهیم داد. از خصوصیات سیستمهای فوق آشوبی میتوان به پیچیدگی بالاتر، مقاومت پارامتری بیشتر و حساسیت به تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه اشاره کرد. در ادامه ثابت خواهیم نمود که سیستم معرفیشده بسیار پیچیدهتر از سیستمهای فوق آشوبی مشابه است که میتواند برای استفاده در رمزگذاری و پنهانسازی دادهها بسیار ارزشمند باشد. در مرحله بعدی، یک کنترلکننده مودلغزشی سریع برای همزمان سازی زمان محدود سیستم فوق آشوبی معرفی خواهیم نمود و پایداری کنترلکننده جدید را ثابت خواهیم کرد. نشان خواهیم داد با اعمال اغتشاش و نامعینی به سیستم، هر دو مرحله کنترل مودلغزشی دارای ویژگیهای همگرایی زمان محدود هستند. سرانجام، مقایسهای بین کنترلکننده جدید طراحیشده با کنترلکننده مشابه ازلحاظ زمان همگرایی انجام خواهد شد. در پایان، نتایج با استفاده از نرمافزار متلب شبیهسازی و اثباتشدهاند. نتایج نشان میدهد سیستم فوق آشوبی جدید با جاذبهای فراوان بسیار پیچیدهتر از سیستمهای مشابه بوده و کنترلکننده پیشنهادی نیز پاسخ همگرایی سریعتری را نسبت به کنترلکننده مشابه، دارا است.
پرونده مقاله