«مطرب آتش»(بررسی مضمون اسپند در شعر فارسی)
محورهای موضوعی : متون زبان و ادبیات فارسی
مسروره مختاری
1
(هیأت علمی/ دانشگاه محقّق اردبیلی)
حسین آریان
2
(هیأت علمی/ دانشگاه آزاد اسلامی- واحد زنجان)
سعید توکلی
3
(دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه محقق اردبیلی)
کلید واژه:
چکیده مقاله :
شاعران پارسی سرا از ابتدای پیدایش شعر، از ظرفیّت های گوناگون زبان و الفاظ برای کشف مضامین تازه و بکر بهره برده اند. با وجود پژوهش های متعدّدی که در این باره انجام شده است، واژه هایی وجود دارند که علیرغم داشتن بسامد بالا و نقش قابل تأمّل آن ها در پهنه ی ادب فارسی، تاکنون تحقیق و پژوهشی درباره ی آن واژه ها صورت نگرفته است. واژ ه ی اسپند از جمله ی آن واژه هاست. پژوهش حاضر سیر تحوّل و تطوّر معنایی این مضمون را از ابتدای پیدایش شعر فارسی، (قرن سوم) تا سده ی حاضر مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که در شعرِ سبک خراسانی و عراقی، مضمون های ابداع شده تنوّع چندانی ندارد و میشود آن ها را در چند مؤلّفه ی کلّی دسته بندی کرد: مثل دفع چشم زخم، تشبیه به خال، تشبیه به مردمکِ چشم و...؛ امّا با ظهور سبک هندی و ظهور شاعران نازک خیال این سبک، این واژه چنان مورد توجّه قرار می گیرد که از آثار این سبک، می توان صدها بیت درباره ی اسپند به دست آورد. به گونه ای که گاه، این کلمه در قالب ردیف اسمی نیز به کار برده شده است. با وجود آن که این واژه در شعر معاصر نیز ظهور و بروز دارد، امّا از نظر مضمون، تنوّع چندانی ندارد و بیش تر همان مضامینی است که در دو سبک خراسانی و عراقی کاربرد داشته است.
Since the primarily emersion of poetry Persian poets have been assisted with the help of various capacities of language and the words in order to discover new and original notions. Despite many researches conducted, there are still some noteworthy frequently-used words in Persian literature that haven't yet been the subject of any research. Espand (or Wild Rue) is one of them. The present research is to study the evolutionary and developmental areas of meaning of the word since preliminary stages of Persian poetry, i.e. the third century, up to the present. The results reveal that Khorasani and Iraqi styles of poetry didn't have acceptable diversity of introducing new notions, and they were classified in some general motifs as averting a whammy, analogy for the nevus, analogy for the pupil of eye, etc. However, with the advent of Indian style and the rise of meticulously visionary poets, this word has been widely used in such a way that hundreds of lines could be obtained through the works composed in this style. In some way, this word occasionally has been used as substantive model. Despite emersion and exercise of this word in contemporary poetry, it doesn't vary significantly and are almost the same as in both Khorasani and Iraqi styles.
38.هدایت، صادق. (1356). نیرنگستان، چاپ دوم، تهران: جاویدان.
_||_