ارائه مدل اخلاق کاری با تأکید بر معنویتگرایی در آموزشوپرورش
محورهای موضوعی : آموزش و پرورش
سیده فاطمه میرعابدینی
1
(دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان ، ایران.)
محمد صالحی
2
(دانشیار، گروه مدیریت آموزشی، واحد ساری،دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران)
کیومرث نیازآذری
3
(استاد، گروه مدیریت آموزشی، واحد ساری،دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران)
کلید واژه: آموزش و پرورش, اخلاق کاری, معنویتگرایی,
چکیده مقاله :
مقدمه و هدف: در نظام ارزشی اجتماعی، هنجارها ی جامعه، اخلاق کاری با نظامی از ارزشهای شخصی، باورهای دینی و تجارب گذشته و سطح آموزش همراه است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر معنویتگرایی بر اخلاق کاری کارکنان آموزشوپرورش استان گلستان جهت ارائه مدل انجام شده است بود.
روش شناسی پژوهش: در این پژوهش به منظور ارائه مدل از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. در مرحله کیفی پژوهش ، ابتدا 26 نفر از خبرگان به روش هدفمند انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس تحلیل دادههای کیفی با استفاده از روش کدگذاری بازو محوری انجام شد. برای کدگذاری محوری در این پژوهش از الگوی پارادایمی استراوس و کوربین استفاده شد.
یافته ها:دریافته ها معنویتگرایی به عنوان مقولهمحوری شناسایی شد. حاکمیت اخلاق، گرایش روانی و مدرنشدگی به عنوان شرایط علّی، همنوایی اخلاق با سازمان، شناخت و فضای معنوی به عنوان شرایط زمینهای، ابعاد وجودی اخلاق به عنوان شرایط مداخلهگر، جامعهپذیری اخلاقیات و مقبولیت معنویت به عنوان راهبردها درنظر گرفته شدند و در نهایت پیامدها در قالب دو پیامد فردی و پیامد سازمانی دستهبندی شدند.
بحث و نتیجه گیری: معنویتگرایی در سازمان قاعدهی نوپایی است که میتواند نیرویی قدرتمند و ژرف را برای زندگی افراد به ارمغان آورد.
Introduction: In the social value system, the norms of society, work ethic are associated with a system of personal values, religious beliefs and past experiences and level of education.
research methodology: In this research, in order to present the model, a qualitative approach and data foundation theory method have been used. In the qualitative stage of the research, first 26 experts were purposefully selected and semi-structured interviews were conducted. Then qualitative data analysis was performed using axial arm coding method. The Strauss and Corbin paradigm model was used for axial coding in this study.
Findings: Spirituality was identified as a central category. Rule of ethics, psychological tendency and modernization as causal conditions, conformity of ethics with organization, cognition and spiritual space as ground conditions, existential dimensions of ethics as intervening conditions, sociability of ethics and acceptance of spirituality as strategies Were considered and finally the outcomes were categorized into two individual and organizational outcomes.
Conclusion: Spirituality in the organization is a nascent rule that can bring a powerful and deep force to people's lives.
_||_