رویکرد استعاری بهعنوان ابزار تحلیلی متن، رویکردی جدید و زبانشناسانه است که لیکاف و جانسون آن را با اصطلاح استعاره مفهومی مطرح کردند. نظریهی آنان این است که استعاره ابزاری برای اندیشیدن و تفکر است که در زندگی انسان جریان دارد و افراد به کمک آن مفاهیم انتزاعی و حسّی را چکیده کامل
رویکرد استعاری بهعنوان ابزار تحلیلی متن، رویکردی جدید و زبانشناسانه است که لیکاف و جانسون آن را با اصطلاح استعاره مفهومی مطرح کردند. نظریهی آنان این است که استعاره ابزاری برای اندیشیدن و تفکر است که در زندگی انسان جریان دارد و افراد به کمک آن مفاهیم انتزاعی و حسّی را محسوس و ملموس میکنند. عشق از مهمترین مفاهیم انتزاعی زندگی و جهانبینی بشر است که در متون ادبی و عرفانی با تعابیر گوناگون استعاری بهکار رفته است. جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارف ـ شاعرانی هستند که اشعارشان حول محور عشق میگردد و از استعارههای مفهومی عمیق و زیبایی در قلمرو عشق بهره بردند. این رساله به بررسی استعارهی مفهومی عشق و تحلیل آن در مثنوی معنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی میپردازد. مبنای نظری این رساله، نظریه لیکاف و جانسون دربارهی استعاره است. همهی استعارههای مفهومی که حول نگاشت عشق در دو اثر موردنظر بهکار رفته بود به روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که هردو شاعر در مفهومسازی عشق از حوزههای ملموس مکانها (دریا و محیط)، مفاهیم عینی (آتش، صیاد، شعله، شمع و...) و برخی مفاهیم دیگر بهره بردهاند. هردو عشق را بر زهد ترجیح میدهند. هردو عشق را ازلی ـ ابدی میدانند و عشق را منشأ پیدایش عالم و انسان میخوانند. عقل را در شناخت عشق ناکام میشناسند و هرکسی را محرم عشق نمیدانند و میگویند هرکس که در عشق فانی شود به بقای ابدی رسیده است.
پرونده مقاله
موضوع مقالة حاضر، بررسی وجهیت فعل در شعرفروغ فرخزاد با تامل بر وجه التزامی است. از آنجایی که براساس نظریههای مختلف، وجه افعال، ازجایگاههای بنیادین بازتاب دیدگاه نویسنده است؛ از این رو، از این ابزار، میتوان برای بررسی درونیات و افکار مولف سودجست. هدف این مقاله، بررسی چکیده کامل
موضوع مقالة حاضر، بررسی وجهیت فعل در شعرفروغ فرخزاد با تامل بر وجه التزامی است. از آنجایی که براساس نظریههای مختلف، وجه افعال، ازجایگاههای بنیادین بازتاب دیدگاه نویسنده است؛ از این رو، از این ابزار، میتوان برای بررسی درونیات و افکار مولف سودجست. هدف این مقاله، بررسی وجهیت فعل در راستای تبیین نگرش فروغ و کالبدشکافی ژرفای ذهن و روح اوست، تا به این سوال اساسی پاسخ دهد که بازتاب افکار و اندیشههای فروغ فرخزاد در وجه فعل چگونه است و آیا میتوان سمت وسوی حس و شناخت فروغ را در میان وجوه افعال شعرش بازکاوید؟ اهمیت تحقیق در این است که با بررسی و تحلیل وجهیت فعل، به سبک و شناخت و حس فروغ میتوان دستیافت. این مقاله ضمن تحلیل نظریههای گوناگون در مورد وجه فعل، به بررسی وجه افعال در مجموعةتولدی دیگر پرداخته و با ذکر شاهد مثالهایی به این نتیجه میرسد که فروغ در اکثر مواقع از وجه التزامی برای بیان افکار، احساسات نوستالژیک، گریز به روزگار کودکی، بیان حسرتها، آرزوها وشکستها، بهره جسته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده که پس از جمعآوری شواهد شعری به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
پرونده مقاله