هدف اصلی این تحقیق بررسی جامعهشناختی گونهشناسی خانواده و فرزندمداری در خانوادههای ایرانی بر حسب حوزهی قدرت، مشارکت، سرمایهی اجتماعی، سرمایهی فرهنگی، جنسیت، تحصیلات والدین، میزان دموکراتیک بودن، مستبد بودن و تعداد فرزندان است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار چکیده کامل
هدف اصلی این تحقیق بررسی جامعهشناختی گونهشناسی خانواده و فرزندمداری در خانوادههای ایرانی بر حسب حوزهی قدرت، مشارکت، سرمایهی اجتماعی، سرمایهی فرهنگی، جنسیت، تحصیلات والدین، میزان دموکراتیک بودن، مستبد بودن و تعداد فرزندان است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعهی آماری تمام خانوادهها در مناطق 22گانه مناطق شهری تهران است و حجم نمونه 386 خانواده است که با روش خوشهای به دست آمده است. روش اصلی در تحلیل دادهها پیرسون، رگرسیون، و مدلسازی معادلهی ساختاری با نرم افزار Amos است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که وجود فرزندمداری در خانوادههای مورد بررسی تأیید گردید، اما این به معنی حذف مردمحوری در فضای خانواده نیست بلکه میتوان گفت، هرم قدرت تا حدی تغییر شکل پیدا کرده است، به نحوی که هنوز هم پدر به معنی اصلیترین تصمیمگیرنده و مشارکتکننده در امور کلان خانه ایفای نقش میکند، اما عامل هستهای شدن و مشارکت در خانه بیشترین تأثیر را در پیشبینی فرزندمداری دارد.
پرونده مقاله
فاصلة نسلی، یکی از مسائل مهم جوامع معاصر و به عنوان یک آسیب مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان قرار گرفته است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی جامعهشناختی علل فاصلة بیننسلی و تعارض گفتمان دانشآموزان با نظام ارزشی جامعة شهری است. روش تحقیق از نوع کمی است و ت چکیده کامل
فاصلة نسلی، یکی از مسائل مهم جوامع معاصر و به عنوان یک آسیب مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان قرار گرفته است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی جامعهشناختی علل فاصلة بیننسلی و تعارض گفتمان دانشآموزان با نظام ارزشی جامعة شهری است. روش تحقیق از نوع کمی است و تکنیک جمعآوری دادهها، پرسشنامه است. جامعة آماری پژوهش دانشآموزان و والدین تهرانیاند که 985 نفر از آنان به کمک فرمول حجم نمونه و به روش نمونهگیری خوشهای در مناطق مختلف تهران انتخاب شدهاند. دادهها با پرسشنامه محققساخته گردآوری و با آمارهای استنباطی و مدلسازی معادلة ساختاری تحلیل شدند. یافتهها نشان داده که متغیرهای مستقل جنسیت، گروه همسالان، ارزشهای اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانههای جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، اثر معناداری بر میزان فاصلة بیننسلی و تعارض گفتمان دانشآموزان با نظام ارزشی جامعه داشتهاند که در این بین رسانههای جمعی ملی با ضریب (50/0) بیشترین تأثیر و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با ضریب (10/0) کمترین تأثیر را داشتهاند. همچنین متغیر پایبندی به ارزشها با ضریب (69/0-) اثر معکوس و معناداری بر میزان فاصلة بیننسلی و تعارض گفتمان دانشآموزان با نظام ارزشی جامعه داشته است. در رابطه با سنجش اثرات کل نیز همة متغیرهای مستقل؛ جنسیت، گروه همسالان، ارزشهای اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانههای جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، همگی با هم توانستهاند 53/0 از تغییرات فاصلة نسلی را تبیین کنند.
پرونده مقاله
مقاله قصد دارد با استفاده از مفهوم عدالت فضایی، به فهمِ الگوی عینیت یافته فرهنگ در شهر اراک دست یابد تا ضمن فهم جایگاه فرهنگ در نظام برنامه ریزی شهری به تشخیص وضعیت تخصیص و نحوه توزیع انواع کاربری های فرهنگی؛ به عنوان بستر شکل گیری فعالیتهای فرهنگی و میزان انطباق آن با چکیده کامل
مقاله قصد دارد با استفاده از مفهوم عدالت فضایی، به فهمِ الگوی عینیت یافته فرهنگ در شهر اراک دست یابد تا ضمن فهم جایگاه فرهنگ در نظام برنامه ریزی شهری به تشخیص وضعیت تخصیص و نحوه توزیع انواع کاربری های فرهنگی؛ به عنوان بستر شکل گیری فعالیتهای فرهنگی و میزان انطباق آن با نیازها و استحقاق فرهنگی شهروندان بپردازد. روش ترکیبی با رویکرد تبدیلی هم زماناست، داده ها در مراحل کمی و کیفی به طور هم زمان جمعآوری و تحلیل شده اند. در بخش کمی، جمع آوری داده ها شامل ِمیزان و نوع تقاضاهای فرهنگی و متغیرهای ملاک استحقاق با ابزار پرسشنامه و روش نمونه گیری متناسب با حجم انجام شد. جمع آوری اطلاعات مربوط به مطالعات کالبدی (میزان و نحوه توزیع کاربری های فرهنگی در مناطق شهر) با تحلیل ثانویه انجام و تمامی اطلاعات در نرم افزارGIS مکانی گردید. طبق نتایج الگوی توزیع فضایی فرهنگ در مناطق شهر اراک مسئله مند، ناکارا و ناعادلانه است. این توزیع در مناطق شهری محدود، ناکارا و نابرابر بوده و ارتباط معناداری بین ملاک منفعت عمومی با ملاک نیاز و استحقاق فرهنگی شهروندان در شهر اراک وجود ندارد.
پرونده مقاله