امروزه شیوه درست مدیریت و تفکر راهبردی یکی از مهمترین گامهایی است که سازمانها برای جلوگیری از کاهش رشد و توسعه خود، باید در راس امور قرار دهند. بنابراین برای رهبرانی که میخواهند آینده خود و محیطشان را تغییر دهند، تسلط بر تفکر راهبردی بسیار مهم است. از اینرو، هدف پ چکیده کامل
امروزه شیوه درست مدیریت و تفکر راهبردی یکی از مهمترین گامهایی است که سازمانها برای جلوگیری از کاهش رشد و توسعه خود، باید در راس امور قرار دهند. بنابراین برای رهبرانی که میخواهند آینده خود و محیطشان را تغییر دهند، تسلط بر تفکر راهبردی بسیار مهم است. از اینرو، هدف پژوهش حاضر تببین مدل چندسطحی تفکر راهبردی است. تحقیق حاضر از حیث هدف توسعهای و از حیث نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارشناسان تیم برنامهریزی راهبردی منتخبی از شرکتهای تولیدی استان خوزستان میباشد. تیمهای شرکتکننده در این پژوهش 18 تیم میباشند که 130 نفر با روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. بعد از تأیید نرمال بودن دادهها از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری PLS برای بررسی فرضیات در سطح فردی و گروهی و از تکنیک HLM برای تحلیل میان سطحی فرضیات استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که متغیرهای سطح فردی، تحمل ریسک، تحمل ابهام و فرصت طلبی بر تفکر راهبردی فردی تأثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین متغیرهای سطح گروهی، تنوع کار و تعارض وظیفه بر تفکر راهبردی (فردی و گروهی) تأثیر مثبت و معناداری دارند و تعارض رابطه بر تفکر راهبردی (فردی و گروهی) تأثیر منفی و معنیداری دارد. تفکر راهبردی گروهی بر تفکر راهبردی فردی تأثیر مثبت و معنیداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفکر راهبردی (فردی و گروهی) بر هوش سازمانی تأثیر مثبت و معنیداری دارد.
پرونده مقاله
تحقیق حاضر به مطالعه و بررسی زنجیره تأمین تاب آور شرکت ایران خودرو می پردازد. هدف این تحقیق تعیین راهبرد هایی است که بتواند از وقوع توقفات در خطوط تولید ایران خودرو جلوگیری کرده و یا در صورت توقف، با کمترین زمان ممکن به حالت قبل از شکست یا مطلوب تر از آن بازیابی شود. ای چکیده کامل
تحقیق حاضر به مطالعه و بررسی زنجیره تأمین تاب آور شرکت ایران خودرو می پردازد. هدف این تحقیق تعیین راهبرد هایی است که بتواند از وقوع توقفات در خطوط تولید ایران خودرو جلوگیری کرده و یا در صورت توقف، با کمترین زمان ممکن به حالت قبل از شکست یا مطلوب تر از آن بازیابی شود. این تحقیق درصدد است تا راهبرد های تاب آوری در زنجیره تأمین ایران خودرو را تعیین نموده و میزان تاب آور بودن زنجیره تأمین ایرانخودرو را به صورت کمی نشان دهد. در این تحقیق کلیه حالات شکست از طریق ادبیات تحقیق و نظرات خبرگان شناسایی شده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران واحدهای لجستیک و برنامه ریزی شرکت ساپکو بوده است. در این تحقیق از تکنیک تحلیل حالات شکست و اثرات آن برای تعیین راهبردهای تاب آوری زنجیره تأمین قبل از بروز شکست و تکنیک جدید تحلیل شکست پس از وقوع برای تعیین راهبرد های تاب آوری بعد از وقوع شکست استفاده شده است. بعلاوه عدد تاب آوری زنجیره تأمین نیز محاسبه شده است. خبرگان از طریق تکنیک های فوق تعداد 15 راهبرد جهت تاب آور ساختن زنجیره تأمین نسبت به شکست تعیین کردند. میزان تاب آوری زنجیره تأمین ایران خودرو در زمان قبل از وقوع شکست 14/0 و پس از وقوع شکست 27/0 محاسبه شده است.
پرونده مقاله
گرایش کارآفرینانه از مفاهیم اصلی در ادبیات کارآفرینی میباشد که نقش مهمی در ارتقای عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط ایفا مینماید. از طرف دیگر، ضرورت برندسازی نیز که در ادبیات بازاریابی مطرح شده است در سالهای اخیر توجه فعالان کسب و کار را به خود جلب نموده است. از این رو پژ چکیده کامل
گرایش کارآفرینانه از مفاهیم اصلی در ادبیات کارآفرینی میباشد که نقش مهمی در ارتقای عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط ایفا مینماید. از طرف دیگر، ضرورت برندسازی نیز که در ادبیات بازاریابی مطرح شده است در سالهای اخیر توجه فعالان کسب و کار را به خود جلب نموده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار از طریق برندسازی صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-همبستگی میباشد. پژوهشگران ابتدا چارچوب نظری برای سازههای پژوهش (گرایش کارآفرینانه، برندسازی و رشد کسب و کار) تدوین نمودند که به دلیل چند بعدی بودن مفهوم برندسازی، دو مولفه اصلی آن (جهتگیری برند و منابع برند) مورد استفاده قرار گرفت. سپس پرسشنامهای با مقیاس لیکرت پنج نقطهای تدوین شد و بین اعضای نمونه آماری (۱۳۳ شرکت کوچک و متوسط در شهرک صنعتی یزد) توزیع گردید. دادههای به دست آمده توسط نرمافزار اسمارت پی.ال.اس با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری به شیوه کمینه مربعات جزئی تحلیل شد و به کمک تکنیکهای تحلیل عاملی و تحلیل مسیر، صحت فرضیات مطرح شده مورد تأیید قرار گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار و برندسازی، تأثیر مثبت و معنادار برندسازی بر رشد کسب و کار و نیز رابطه مثبت و معنادار گرایش کارآفرینانه بر رشد کسب و کار به صورت غیر مستقیم از طریق برندسازی میباشد. نتایج تحقیق علاوه بر آنکه از جهت نظری حائز اهمیت میباشند و ارتباط بین دو حوزه کارآفرینی و بازاریابی را برقرار میسازند، از جهت کاربردی نیز میتوانند راهگشای فعالان صنعت قرار گیرند
پرونده مقاله
امروز بیشتر سازمانها برای افزایش توانمندیها، رشد و بقای بلندمدت و کاهش ریسک عملیات خود نیازمند تدوین برنامهریزی استراتژیک هستند. پس از تدوین استراتژی ها، تعیین اولویت استفاده از استراتژی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از مدلهای تصمیمگیری چندشاخصه میتوان برای او چکیده کامل
امروز بیشتر سازمانها برای افزایش توانمندیها، رشد و بقای بلندمدت و کاهش ریسک عملیات خود نیازمند تدوین برنامهریزی استراتژیک هستند. پس از تدوین استراتژی ها، تعیین اولویت استفاده از استراتژی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از مدلهای تصمیمگیری چندشاخصه میتوان برای اولویتبندی استراتژیها استفاده کرد. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه ی نتایج حاصل از ماتریس QSPM و تکنیک های مپک و ویکور در تعیین اولویت استفاده از استراتژی های به دست آمده برای شرکت شرق سازه ی کویر یزد می باشد. جامعهی آماری این پژوهش شامل اعضای هیئتمدیره و کارکنان شرکت شرق سازهی کویر یزد، تمامی مدیران عامل شرکتهای ساختمانی و پیمانکاری یزد و اعضای هیئت علمی دانشکدهی مهندسی عمران دانشگاه یزد و مدیران و معاونان اداره کل راه و شهرسازی استان یزد بوده است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از نظرات خبرگان در دسترس استخراج شده است. برای انجام این پژوهش، در ابتدا برنامه ریزی استراتژیک برای شرکت شرق سازه انجام شده و به کمک ماتریس SWOT، استراتژیهایی برای شرکت شناسایی شده است. سپس با استفاده از ماتریس SPACE، استراتژیهای تدافعی برای شرکت شرق سازه مناسب تشخیص داده شده و پس از آن به کمک ماتریس QSPM، این استراتژیها رتبهبندی شده است. در قسمت بعد، تمامی استراتژیهای شناساییشده به کمک تکنیک های مپک و ویکور رتبهبندی شده است. سپس نتایج حاصل از ماتریس QSPM و تحلیل مپک و ویکور مقایسه شده و تفاوت این سه روش در اولویتبندی استراتژیها مشخص شده است.
پرونده مقاله
شرکتهای امروزی بهشدت نیازمند برقراری ارتباط با مشتریان بهمنظور، شناخت بهتر آنها، بهرهگیری از ایدههای آنها، یادگیری از آنها، تحقق نیازهایشان، ارائه بهترین خدمات به آنها و درنتیجه بهبود عملکرد خود هستند. یکی از راههای برقراری ارتباط که امروزه توجه زیادی را به خو چکیده کامل
شرکتهای امروزی بهشدت نیازمند برقراری ارتباط با مشتریان بهمنظور، شناخت بهتر آنها، بهرهگیری از ایدههای آنها، یادگیری از آنها، تحقق نیازهایشان، ارائه بهترین خدمات به آنها و درنتیجه بهبود عملکرد خود هستند. یکی از راههای برقراری ارتباط که امروزه توجه زیادی را به خود جلب نمودهاند، استفاده از رسانههای اجتماعی است. ازاینرو هدف پژوهش حاضر این است که نقش استراتژی رسانههای اجتماعی و رابطه آن با فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، بلوغ سازمانی، چابکی سازمانی، شبکه اجتماعی، جهتگیری نوآوری، استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی و عملکرد سازمانی را در فروشگاههای زنجیرهای شهر تهران بررسی نماید. بهمنظور تحقق این هدف، پژوهش حاضر از اطلاعات 32 فروشگاه زنجیرهای شهر تهران و از نظرات 73 مدیر و کارشناس حوزه رسانههای اجتماعی در این 32 شرکت استفاده کرد. در این مطالعه، از مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل مقایسهای کیفی مجموعه فازی برای ارزیابی تحلیل عاملی تأییدی و جزءبندی آیتم- سطح واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که مؤلفههای استراتژی بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی، بلوغ سازمانی، چابکی سازمانی، شبکه اجتماعی و جهتگیری نوآوری، از عوامل کلیدی مؤثر بر بهبود عملکرد سازمانی فروشگاههای زنجیرهای هستند.
پرونده مقاله
امروزه شرکتهایی با عملکرد برتر در صنایع مختلف در حال حرکت به سمت حفظ مشتریان و جلب وفاداری آن ها هستند، زیرا دریافته اند جذب یک مشتری جدید بسیار پرهزینه است و برای حفظ جایگاه خود در فضای به شدت رقابتی امروزه نیازمند مشتریان وفادار می باشند. پس شناسایی عوامل اثرگذار بر چکیده کامل
امروزه شرکتهایی با عملکرد برتر در صنایع مختلف در حال حرکت به سمت حفظ مشتریان و جلب وفاداری آن ها هستند، زیرا دریافته اند جذب یک مشتری جدید بسیار پرهزینه است و برای حفظ جایگاه خود در فضای به شدت رقابتی امروزه نیازمند مشتریان وفادار می باشند. پس شناسایی عوامل اثرگذار بر وفاداری مشتریان بسیار مهم است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استراتژیهای بازاریابی رابطه مند بر رضایت مندی مشتریان و وفاداری مشتریان بانک انصار می پردازد. این مطالعه با استفاده از طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی انجام شد. بدین منظور مشتریان بانک انصار در کلان شهر تبریز به عنوان جامعه آماری محسوب شده و با استفاده از پرسشنامه برای گردآوری دیدگاه های مشتریان استفاده شد. پایایی همه متغیر در دامنه قابل قبول قرار دارند. برای آزمون مدل از روش کمترین مربعات جزیی و نرم افزار اسمارت پی. ال. اس استفاده شد. نتایج نشان داد که واریانس تبیین شده رضایتمندی مشتریان توسط ابعاد استراتژی های بازاریابی رابطهمند 94 درصد است و توسعه ارتباطات با ضریب مسیر 0.596 و مدیریت تعارض با ضریب مسیر 0/580 دارای بیشترین تأثیر از بین ابعاد استراتژی های بازاریابی رابطه مند را دارد. بنابراین، سازمانها ملزم هستند تا فراتر از نیازهای اولیه ی مشتریان رفته، انتظارات مشتریان را تامین و کانون توجه خود را از ارضای صرف مشتری به ایجاد وفاداری و اعتماد از طریق ایجاد ارتباطی بلند مدت، دو جانبه و سود آور برای هر دو طرف معطوف نمایند.
پرونده مقاله
مدیریت دانش مشتری تلفیقی از مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتریان میباشد. مدیریت دانش مشتری برای توسعه دادن راهـبرد تجاری سازمان و در نتیجه بهـسازی فعالیتهای سازمـانی و نائل شدن به مـزیت رقابتی، اهمیت پیدا میکند. مهمترین چالش کنونی در مدیریت دانش مشتری، حصول اطمینان چکیده کامل
مدیریت دانش مشتری تلفیقی از مدیریت دانش و مدیریت ارتباط با مشتریان میباشد. مدیریت دانش مشتری برای توسعه دادن راهـبرد تجاری سازمان و در نتیجه بهـسازی فعالیتهای سازمـانی و نائل شدن به مـزیت رقابتی، اهمیت پیدا میکند. مهمترین چالش کنونی در مدیریت دانش مشتری، حصول اطمینان از پیوستگی یا سازگاری دانش از زمان تولیـد تا زمان اقدام است. امـروزه در شرایط سخت رقـابتی سازمانها به دنبال این مفهوم هستند که آیا اجرای طرحهای مدیریت دانش مشتری میتواند برای آنها عامل ایجاد مزیت رقابتی شود؟ بنابراین تحقیق پیرامون مدیـریت دانـش مشتری در سازمانهای کوچک و متوسط و نقش آن در مزیت رقابتی ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه مدیریت دانش مشتری با مولفههای کسب دانش مشتری، تبدیل دانش مشتری، بکارگیری دانش مشتری و حمایت از دانش مشتری و مزیت رقابتی در ابعاد تمایز و کاهش هزینه در سازمانهای کوچک و متوسط میباشد. لذا در این پژوهش یک مدل مفهومی که ترکیبی از اجزای مدیریت دانش مشتری و مزیت رقابتی میباشد ارائه گردید. سپس پرسشنامههایی طراحی و بین مدیران و کارکنان ارشد جامعه آماری توزیع شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار پی.اِل.اِس استفاده گردید. فرضیه اصلی با معیار جی.اُ.اِف 75% تأیید شد و از 8 فرضیه پژوهش 6 مورد تأیید و 2 مورد تأیید نگردید. رابطه بین کسب دانش مشتری و تبدیل دانش مشتری با رهبری هزینه تأیید نشد. رابطه بین بکارگیری دانش مشتری، حمایت دانش مشتری با رهبری هزینه و کسب دانش مشتری، تبدیل دانش مشتری، بکارگیری دانش مشتری و حمایت دانش مشتری با تمایز تأیید گردید. از نتایج این تحقیق میتوان جهت افزایش مشتری محوری در سازمان، اهمیت مشتری در مزیت رقابتی، بهبود عملکرد سازمانها و کاهش هزینه استفاده کرد.
پرونده مقاله