مقایسه صفات اوتیستیک، آلکسیتایمیا و افکار خودکشی در افراد مبتلا به ملال جنسیتی و افراد بهنجار
محورهای موضوعی : روانشناسي اجتماعيسیده مهسا موسوی 1 , نیلوفر میکاییلی 2 , سیده سحر عسگری قلعه بین 3
1 - دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
2 - استاد گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
3 - دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
کلید واژه: آلکسیتایمیا, ملال جنسیتی, صفات اوتیستیک, افکار خودکشی,
چکیده مقاله :
افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج میبرند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، آلکسیتایمیا و صفات اوتیستیک در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوالهای قبل ازجراحی تغییر جنسیت انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران در سال 1401 بود. همچنین کلیه افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و 50 نفر از افراد عادی بهشیوة در دسترس انتخاب شدند و به دلیل عدم دسترسی حضوری به آزمودنیها، دادههای پژوهش بهصورت پرسشنامه اینترنتی گردآوری شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای افکار خودکشی بک (1991)، الکسی تایمیای تورنتو (TAS-20) و صفات اوتیستیک بارون-کوهن و همکاران (2001) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه افراد دارای اختلال ملال جنسیت و عادی در افکار خودکشی (64/153=F و 01/0>P)، الکسی تایمیا (89/207=F و 01/0>P) و صفات اوتیستیک (24/133=F و 01/0>P) وجود دارد. و صفات اوتیستیک، آلکسیتایمیا و افکار خودکشی در افراد دارای ملال جنسیتی بیشتر از افراد بهنجار است. نگرشهای منفی به افراد دارای ملال جنسیتی و عدم بسترسازی مناسب اجتماعی و فرهنگی، در اغلب این افراد مولفههایی مانند صفات اوتیستیک، آلکسیتایمیا و افکارخودکشی از سوی خانواده و جامعه تشدید میشود. لذا، برای ممانعت از پیامدهای ناشی از آن لزوم آگاهسازی جامعه درمورد این مفهوم احساس میشود.
People with gender boredom obviously suffer from constant discomfort due to the inadequacy of the gender role and current feelings, abundant and continuous interest in identifying with the opposite sex without taking advantage of the specific cultural and social benefits of that sex. Therefore, the present study was conducted with the aim of comparing suicidal thoughts, alexithymia and autistic traits in people suffering from sexual boredom and normal people. The current research was applied in terms of purpose and descriptive and causal-comparative in terms of data collection method. The statistical population of the current study was all people with gender dysphoria and transsexuals who were members of the Society for Support of Sexual Dysfunction Patients in Tehran province in 1401. Also, all normal people living in Tehran province were the population of normal people of this research. 50 people with gender dysphoria disorder and 50 normal people were selected in an available manner and due to the lack of in-person access to the subjects, the research data was collected in the form of an internet questionnaire. Beck (1991), Toronto Alexithymia (TAS-20) and Baron-Cohen et al (2001) autistic traits questionnaires were used to collect data. The collected data were analyzed using multivariate analysis of variance and SPSS24 software. The results showed a statistically significant difference between the two groups of people with gender dysphoria and normal people in suicidal thoughts (F=153.64 and P<0.01), alexithymia (F=207.89 and P<0.01) and There are autistic traits (F=133.24 and P<0.01). And autistic traits, alexithymia and suicidal thoughts are more common in people with sexual boredom than in normal people. Negative attitudes towards people with gender dysphoria and lack of proper social and cultural background, in most of these people, components such as autistic traits, alexithymia and suicidal thoughts are intensified by family and society. Therefore, in order to prevent its consequences, it is felt necessary to inform the society about this concept.
_||_