چکیده
حوزه علوم انسانی، بر خلاف علوم طبیعی که کمتر شاهد مناقشات روشی بوده است، عرصه کشمکش دیدگاههای متعدد و متعارض است. رویارویی پوزیتیویسم و هرمنوتیک (به عنوان دو مکتب اصلی فلسفه علوم اجتماعی)، در پاسخ به این سوال که تا چه حد می توان جامعه را با همان روش های علوم طبی چکیده کامل
چکیده
حوزه علوم انسانی، بر خلاف علوم طبیعی که کمتر شاهد مناقشات روشی بوده است، عرصه کشمکش دیدگاههای متعدد و متعارض است. رویارویی پوزیتیویسم و هرمنوتیک (به عنوان دو مکتب اصلی فلسفه علوم اجتماعی)، در پاسخ به این سوال که تا چه حد می توان جامعه را با همان روش های علوم طبیعی مطالعه کرد؟، وجه غالب این منازعه را تشکیل می دهد؛ پوزیتیویسم قائل به وحدت روش شناختی و کاربست روش تجربی در مطالعات علوم انسانی است حال آنکه هرمنوتیک معتقد است میان این دو حوزه اساسا تفاوت ماهوی وجود دارد. در این میان برخی از رهیافت های جدید همچون واقعگرایی انتقادی کوشیده اند سنتزی برای برون رفت از این مناقشه ارائه کنند.
نوشتار حاضر تلاش دارد حتی الامکان پرتویی بر این رهیافت بیفکند. بنابراین سوال اصلی تحقیق پیش روی این است که آیا واقعگرایی انتقادی قادر به ارائه سنتز جدیدی برای تلفیق وجوه اصلی پوزیتیویسم و هرمنوتیک بوده است؟
به منظور یافتن پاسخ های مناسب برای این سوال، ضمن اشارهای مختصر به اصول پوزیتیویسم و هرمنوتیک بنیادهای فکری و پیوند این رهیافت (بویژه دیدگاه باسکار) با علوم طبیعی و اجتماعی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
پرونده مقاله
چکیده انسان علاوه بر حق حیات، دارای حقوق دیگری از جمله حق آزادی است. بر اساس این حق، انسان نسبت به غیر خدا آزاد است. حق آزادی، ارمغان ادیان آسمانی و همه انبیاء الهی نیز بوده است؛ در عین حال، این مهم پذیرفته شده که جوامع انسانی بدون نظم و قانون نمی تواند پایدار و مستدام چکیده کامل
چکیده انسان علاوه بر حق حیات، دارای حقوق دیگری از جمله حق آزادی است. بر اساس این حق، انسان نسبت به غیر خدا آزاد است. حق آزادی، ارمغان ادیان آسمانی و همه انبیاء الهی نیز بوده است؛ در عین حال، این مهم پذیرفته شده که جوامع انسانی بدون نظم و قانون نمی تواند پایدار و مستدام بماند. وجود قانون ضرورتی انکارناپذیر است هرچند سبب محدودیت آزادی انسان و تحدید دایره عمل او گردد. جامعه بشری هیچ گاه فارغ از قانون و مباحث مرتبط با آن نبوده است؛ حتی در بدوی ترین جوامع انسانی نیز قانون، چگونگی حاکمیت آن، تخطی از قانون و ضمانت اجرای آن و... از جمله مسائلی بوده که همواره ذهن اندیشمندان و رهبران آن جامعه را به خود مشغول نموده است. حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار یکی از مدل های حکومتی دوره معاصر در همه دوران حیات فکری و سیاسی خود بر قانون گرایی اصرار داشته و همواره در بیاناتشان تأکید فراوانی بر قانون گرایی و لزوم گردن نهادن به الزامات قانونی داشته اند. دیدگاههای امام(ره) درخصوص امنیت، دارای دو ویژگی کاملاً جدای از هم است.از یک سو جنبه آرمانی امنیت جهان اسلام و مسلمین جهان برای امام مهم بوده و از سوی دیگر حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران و امنیت ملی از اهم واجبات تلقی می شود.
پرونده مقاله
با گذشت زمان، بحران سوریه به یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی و امنیتی در منطقه تبدیل شده است. از سوی دیگر تحولات سیاسی سوریه عرصهای برای رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرده است. هر یک از این قدرتها رویکردهای متفاوتی در قبال سوریه بهکارگرفتهاند که رویک چکیده کامل
با گذشت زمان، بحران سوریه به یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی و امنیتی در منطقه تبدیل شده است. از سوی دیگر تحولات سیاسی سوریه عرصهای برای رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم کرده است. هر یک از این قدرتها رویکردهای متفاوتی در قبال سوریه بهکارگرفتهاند که رویکرد آمریکا و روسیه بهعنوان دو ابرقدرت جهانی اهمیت فراوانی دارد. از نگاه بیشتر تحلیلگران، سیاست خارجی آمریکا در برابر جنگ داخلی سوریه بسیار ابهامآمیز بوده است. ریشه این سردرگمی به استراتژی مبهم و نامشخص سیاست خارجی آمریکا در رابطه با رویارویی با بیداری اسلامی مربوط میشود که سردرگمی در سیاست خارجی را در سطوح منطقهای و بینالمللی بهوجود آورده است. روسیه نیز در تحولات سوریه از حکومت اسد حمایت کرده و تقریباً با یک خط سیر کمنوسان موضع خود را دنبال کرده است. موضع روسیه در قبال تحولات سیاسی کشورهای عربی منطقه با نوعی شک و تردید آمیخته بوده و جابهجایی حکومتها در منطقه را در شرایط کنونی چندان به نفع سیاست خاورمیانهای خود ندیده و آن را برهم زننده ثبات منطقه میداند.
پرونده مقاله
چکیده این مقاله به بررسی گفتمان هستهای در سیاست خارجی دولت محمود احمدینژاد و مقایسه آن با گفتمان انقلاب اسلامی میپردازد. محقق با بهرهگیری از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف به ارائه مفصلبندی گفتمان هستهای دولت احمدینژاد و نحوه هژمونیک شدن آن میپردازد، سپس نسبت آن چکیده کامل
چکیده این مقاله به بررسی گفتمان هستهای در سیاست خارجی دولت محمود احمدینژاد و مقایسه آن با گفتمان انقلاب اسلامی میپردازد. محقق با بهرهگیری از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف به ارائه مفصلبندی گفتمان هستهای دولت احمدینژاد و نحوه هژمونیک شدن آن میپردازد، سپس نسبت آن را با گفتمان انقلاب اسلامی ﻣﺘﺄثر از مواضع آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی بررسی میکند. در طول این سالها، دولت اصولگرای احمدینژاد، گفتمان هستهای را با دال مرکزی حق مسلم ملت ایران و با دالهای پیرامونی همچون فناوری بومی، مقاومت، پیشرفت اقتصادی، عدالت و استقلال مفصلبندی کرد. حاصل این گفتمان پیشرفتهای سریع فناوری هستهای در کشور و البته در کنار آن تحریمهای گسترده بینالمللی و یک جانبه بود. اگر چه فشار تحریمها باعث شد تا گفتمان هستهای جدیدی در کشور شکل گیرد، اما بدون شک گفتمان هستهای دولت احمدینژاد نقش ﻣﺆثری در پیشبرد سیاستهای کلان نظام در دهه نود داشت. در حالی که برخی تحلیلگران و یا جریانات سیاسی تلاش کردهاند تا گفتمان هستهای دولت احمدینژاد را یک گفتمان مستقل از گفتمان انقلاب و در واقع یک گفتمان افراطی و غیرعقلانی معرفی کنند، یافتههای این مقاله نشان میدهد گفتمان هستهای دولت احمدینژاد با گفتمان انقلاب اسلامی ﻣﺘﺄثر از مواضع رهبر انقلاب اسلامی و سیاستهای کلان نظام همسو بوده است.
پرونده مقاله