عرفان و تفکر فازی
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: عرفان, عرفان فازی, منطق, منطق فازی, تفکر فازی,
چکیده مقاله :
در این مقاله نگارنده کوشیده است تا عرفان را از منظر فازی مورد مداقه قرار دهد و آن را بر این اساس در بستر آسیب شناسی معرفتی و اجتماعی تحلیل نماید. برای این منظور نخست به تعریف مفهوم و پیشینه تاریخی اصطلاح فازی و سپس به توصیف جهان بینی فازی پرداخته است. در پی آن ضمن توضیح منظور از منطق فازی، اصول نظری و قضایای بنیادین آن مورد تبیین و اثبات قرار گرفتهاند. پس از آن با طرح مفهوم فازی و سنجش نسیت آن با مقولات علم و حکمت، رابطه عرفان با منطق و تفکر فازی بررسی دشه است. بر اساس این بررسیها عرفان ماهیتا واجد خصلتهایی است که با خصلتهای مزبور در تفکر فازی همنوایی نشان می دهد. به همین دلیل، عرفان را باید فازی نما و به تبع، اصول حاکم بر تفکر فازی را شامل حالش دانست. در بحث از آسیب شناسی عرفان، هدف آن است تا با اعمال رویکرد فازی به عرفان راهبردی متعادل و علمی در داوری نسبت به گونههای مختلف عرفانی فراهم آید. به اعتقاد نگارنده چنین رویکردی به عرفان، مسیر ناهموار ارزیابی و قضاوت در خصوص تعیین سهم عرفانها از حقیقت و صحت را هموار خواهد نمود.
The article, tries to explore mysticism from a fuzzy thinking angle ofview and analyze it in terms of epistemic and social pathology. To dothis end, it undertakes first to define the notion and historicalbackground of the term "fuzzy" and then proceeds to describe thefuzzy worldview. It then goes on to expound, what is meant by "fuzzylogic" explaining and proving its theoretical principles andfundamental theorems. While introducing the "fuzzy notion" andanalyzing its relation to categories such as "knowledge" and "hikma",the author goes on to discuss the relation between mysticism on theone hand and fuzzy logic and thinking on the other. Accordingly.mysticism enjoys naturally such characteristics that are in harmonywith corresponding ones in fuzzy thinking. For this reason, mysticismshould be considered as a quasi- fuzzy thinking.