کلیله و دمنه و مثنوی معنوی مولوی از تمثیل برای بیان آموزشهای اخلاقی، تربیتی و... کمک گرفتهاند. یکی از آموزشهای تربیتی این دو کتاب، روش حل مسئله بهشیوهای خلاقانه است. حل مسئله عبارت است از تلاش ذهنی بهمنظور پیدا کردن روشی مناسب برای حل کردن مسئله. جان دیویی از جمل چکیده کامل
کلیله و دمنه و مثنوی معنوی مولوی از تمثیل برای بیان آموزشهای اخلاقی، تربیتی و... کمک گرفتهاند. یکی از آموزشهای تربیتی این دو کتاب، روش حل مسئله بهشیوهای خلاقانه است. حل مسئله عبارت است از تلاش ذهنی بهمنظور پیدا کردن روشی مناسب برای حل کردن مسئله. جان دیویی از جمله کسانی است که روشی منطقی برای حل مسئله ارائه کرده است. روش او پنج اصل بدین صورت دارد: 1. تشخیص مسئله، 2. تعریف و بازنمایی مسئله، 3. پیدا کردن راه مناسب، 4. عمل کردن روی راهحلهای مناسب و پیشبینی نتایج، 5. نگاه به عقب و ارزشیابی نتایج فعالیتها. در این پژوهش تلاش شده است که با روش توصیفیتحلیلی، حکایت بوف و زاغ از کتاب کلیله و دمنه و حکایت شیر و نخجیران از کتاب مثنوی معنوی مولوی، با تکیه بر روش حل مسئلۀ دیویی مورد بررسی قرار گیرد. سؤال اساسی در این باره آن است که روش بیان، ویژگیها و مراحل داستانی روش حل مسئله در این دو حکایت چگونهاند؟ نتیجه آن است که در هر دو کتاب با روش تمثیل حیوانی تلاش شده است روش حل مسئله بیان شود. شخصیتهای دو داستان با خلاقیت و طبق مراحل حل مسئلۀ دیویی پیش رفته و توانستهاند دشمنان را از بین ببرند. نگاه کلیله و دمنه به پیروزی، مادیگرایانه است درحالیکه مولوی تفسیری عرفانی از پیروزی دارد.
پرونده مقاله
بخش گسترده ای از شهرت شیخ شیراز در گرو قدرت سخنوری و فصاحت و بلاغت اوست. با این همه او از آن هنرمندانی نیست که تنها برای نشان دادن قدرت قلم خود مضامینی را به کار گرفته باشد. او مصلحی نیکاندیش است که دردهای جامعه و بویژه مشکلات رفتاری حاکمان روزگار خود را به خوبی دریافت چکیده کامل
بخش گسترده ای از شهرت شیخ شیراز در گرو قدرت سخنوری و فصاحت و بلاغت اوست. با این همه او از آن هنرمندانی نیست که تنها برای نشان دادن قدرت قلم خود مضامینی را به کار گرفته باشد. او مصلحی نیکاندیش است که دردهای جامعه و بویژه مشکلات رفتاری حاکمان روزگار خود را به خوبی دریافته و برای درمان آن ها از هنر سخنوری خویش بهره گرفته است. بدیهی است که ابزار مورد استفادة شیخ زبان است؛ ولی هنر مضاعف او در شگردهای اندرزگویی به حاکمان تجلی یافته است. شیخ شیراز با آگاهی از روحیات حاکمان، شیوة هدایت غیرمستقیم را برگزیده است. در این روش او با بهرهگیری آگاهانه از هنر داستان پردازی، ضمن خلق حکایاتی رفتار ناپسند حاکمان را به دیگران نسبت داده و با تقبیح آن، بیآن که حساسیت و مخالفت حاکمان را برانگیزد، داروی تلخ پند را در کام جانشان تعبیه کرده است. در مقالة حاضر این شگرد تربیتی سعدی بررسی شده است.
پرونده مقاله