در این مطالعه، اثر نانوذرات دی اکسید تیتانیوم سنتز شده توسط باکتری باسیلوس بر کاهش بیان ژنهای clbB و clbN باکتری اشرشیا کلی عامل ایجاد سرطان کولورکتال بررسی گردید. سنتز نانوذرات دی اکسید تیتانیوم توسط باکتری باسیلوس تکوئیلنسیس انجام شد. تشکیل نانوذرات دی اکسید تیتانیوم چکیده کامل
در این مطالعه، اثر نانوذرات دی اکسید تیتانیوم سنتز شده توسط باکتری باسیلوس بر کاهش بیان ژنهای clbB و clbN باکتری اشرشیا کلی عامل ایجاد سرطان کولورکتال بررسی گردید. سنتز نانوذرات دی اکسید تیتانیوم توسط باکتری باسیلوس تکوئیلنسیس انجام شد. تشکیل نانوذرات دی اکسید تیتانیوم با پیک جذبی در nm 350 بوسیله طیفسنجی فرابنفش-مرئی و XRD نشان داده شد. اندازه و مورفولوژی نانوذرات توسط SEM تعیین شد، بر اساس آنالیز SEM ذرات دارای ساختار کروی با اندازه حدود nm 17/78 – 76/35 میباشند که وجود نانوذرات را تایید میکند. آزمون ضدباکتریایی نانوذرات نشان داد که با افزایش غلظت نانوذرات دی اکسید تیتانیوم و با گذشت زمان از تکثیر باکتری اشرشیاکلی جلوگیری میکنند که نشان دهنده رابطه معناداری بین گذشت زمان و کاهش رشد باکتری همراه با افزایش میزان غلظت نانوذرات است. بررسی تاثیر نانوذرات بر روی بیان ژن clb باکتری اشرشیاکلی از روش Real Time PCR در مقایسه با کنترل، کاهش میزان بیان ژن در باکتری تیمار را نشان داد که این کاهش از لحاظ آماری معنیدار است. توکسیسیته نانوذرات بر روی رده سلولی HEK293 با روش MTT پس از گذشت 48 و 72 ساعت بررسی گردید و نتایج نشان داد که نانوذرات اثر توکسیسیته وابسته به دوز و زمان داشته و میزان آن بطور معنیداری بعد از 72 کاهش یافت. بیشترین میزان فعالیت حیاتی سلولها بعد از 72 ساعت مربوط به غلظت lµ/gµ 100 به میزان 91/89% میباشد. نانوذرات با اثر بر کاهش رشد و کاهش بیان ژن clb باکتری اشرشیاکلی و سمیت پائینی که روی سلولهای HEK293 داشت میتواند جهت درمان سرطان کولورکتال مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
در این پژوهش، از آلیاژ تجاری و پرکاربرد A356 با 7 درصد سیلیسیم و 3/0 درصد منیزیم به عنوان زمینه فلزی نانوکامپوزیت استفاده شد، همچنین نانوذرات SiC با اندازه nm 100 و دو درصد وزنی به منظور فاز دوم استفاده شده است. در این تحقیق تأثیر نیروی برشی اعمالی بر ریزساختار نانوکامپ چکیده کامل
در این پژوهش، از آلیاژ تجاری و پرکاربرد A356 با 7 درصد سیلیسیم و 3/0 درصد منیزیم به عنوان زمینه فلزی نانوکامپوزیت استفاده شد، همچنین نانوذرات SiC با اندازه nm 100 و دو درصد وزنی به منظور فاز دوم استفاده شده است. در این تحقیق تأثیر نیروی برشی اعمالی بر ریزساختار نانوکامپوزیتهای ساخته شده به روشهای ریختگی سنتی، کوبشی و کامپوکست مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدای این پژوهش تأثیر نانوذرات بر مورفولوژی بازوهای دندریتی ریختگی نیمهجامد که در اینجا کاملا کروی شدهاند مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر آن بر مکانیزمهای کوچکتر شدن دندریتها توضیح داده شده است. در ادامه تأثیر نوع ریختگی در درصد حجمی فاز یوتکتیک در این نوع نانوکامپوزیتها که هدف اصلی این تحقیق بوده بطور مفصل مورد بحث قرار گرفته است، نتایج نشان میدهد که در حالت ریختهگری کوبشی فاز یوتکتیک در حدود دو برابر ریختگی در حالت سنتی میباشد. همچنین در ریختگی در حالت نیمهجامد درصد فاز یوتکتیک نسبت به ریختگی در حالت سنتی بیشتر و از ریختگی در حالت کوبشی کمتر میباشد که دلایل آن بطور کامل در این پژوهش بحث شده است. همچنین شرایط برای بررسی در حالت تعادلی و غیرتعادلی در این نوع کامپوزیت مقایسه شده است. در نهایت درصد تخلخل در شرایط مختلف ریختگی محاسبه شده و دلایل افزایش درصد تخلخل در موارد ریختهگری سنتی و کوبشی نسبت به ریختهگری در حالت نیمهجامد توضیح داده شده است.
پرونده مقاله
سطوح ابرآبگریز مسی با روش دو مرحلهای شامل اچ قلیایی و سپس پوشش سطحی پلیمری تهیه شدند. مرحله اچ قلیایی به منظور ایجاد ناهمواری سطحی انجام شد و زمان قرارگیری نمونه در محلول اچ به عنوان متغیر انتخاب شد و نمونهها در زمانهای 2، 5، 10، 20، و 30 دقیقه اچ شدند. در مرحله بعد چکیده کامل
سطوح ابرآبگریز مسی با روش دو مرحلهای شامل اچ قلیایی و سپس پوشش سطحی پلیمری تهیه شدند. مرحله اچ قلیایی به منظور ایجاد ناهمواری سطحی انجام شد و زمان قرارگیری نمونه در محلول اچ به عنوان متغیر انتخاب شد و نمونهها در زمانهای 2، 5، 10، 20، و 30 دقیقه اچ شدند. در مرحله بعد پوششدهی پلیمر پلیپروپیلن بر روی سطح نمونهها با استفاده از روش غوطهوری با سرعت خروج از محلول mm/s 8 در دمای C° 110 انجام شد. بررسی مورفولوژی سطح نمونهها با تصاویر حاصل از SEM و مطالعه ناهمواری سطح با AFM انجام شد و در نهایت برای بررسی رفتار ترشوندگی از آزمون اندازهگیری زاویه تماس ایستا و پویا استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله اچ کردن ابتدا فاز CuO تشکیل شده و با افزایش زمان اچ این ترکیب به فاز Cu2O تبدیل میشود. نتایج AFM افزایش میانگین ناهمواری با افزایش زمان اچ را تایید کرد، به گونهای که ریشه میانگین مجذور ناهمواریها از حدود nm 95 برای زمان اچ 2 دقیقه به nm 182 در زمان اچ 30 دقیقه افزایش یافت. زاویه تماس ایستا نیز با افزایش زمان اچ از 2 تا 30 دقیقه از حدود 93 تا C° 132 افزایش یافت. به علاوه پوشش پلیمری نیز باعث بهبود رفتار ابرآبگریزی نمونهها شد. زاویه تماس ایستای نمونه اچ شده به مدت 30 دقیقه و پوشش داده شده با پلیمر برابر با °6/1±6/149 بدست آمد. در واقع، اچ کردن با ایجاد ناهمواری و پوشش پلیمری با کاهش انرژی سطحی باعث افزایش زاویه تماس قطره با سطح شد. نمونه با زمان اچ 30 دقیقه و پوشش داده شده با پلیمر بهترین رفتار آبگریزی را داشت. زاویه پیشروی و پسروی بدست آمده از آزمون اندازهگیری زاویه تماس پویا برای این نمونه به ترتیب برابر با °6/2±6/146، °2/3±9/145 بدست آمد. زاویه پسماند نزدیک صفر و زاویه لغزش پایین برای این نمونه نشان از چسبندگی کم قطره به زمینه دارد، که امکان استفاده از آن را برای کاربردهای خود تمیزشوندگی فراهم میکند.
پرونده مقاله
در این پژوهش از سیلیس موجود در سبوس برنج برای سنتز نانوویسکر و نانوذرات SiC استفاده شده است. نانوویسکر و ذرات SiC به روش احیای کربوترمال سیلیس در دمای °C 1450 در اتمسفر آرگون با موفقیت سنتز شدند. طول و قطر ویسکرهای سنتز شده به ترتیب در حدود μm 30-5 و μm 2/1-2/ چکیده کامل
در این پژوهش از سیلیس موجود در سبوس برنج برای سنتز نانوویسکر و نانوذرات SiC استفاده شده است. نانوویسکر و ذرات SiC به روش احیای کربوترمال سیلیس در دمای °C 1450 در اتمسفر آرگون با موفقیت سنتز شدند. طول و قطر ویسکرهای سنتز شده به ترتیب در حدود μm 30-5 و μm 2/1-2/0 بوده و با توجه به نتایج بدست آمده نسبت ذرات به ویسکرها 3 به 1 میباشد. در ادامه ویسکر و ذرات SiC به عنوان تقویتکننده با درصدهای مختلف 0، 10، 20، 30 و 40 درصد حجمی به زمینهی ZrB2 افزوده شده و نمونههای مورد نظر به روش زینتر بدون فشار در دمای °C 2100 ساخته شدند. سپس ریزساختار، خواص فیزیکی و مکانیکی نانوکامپوزیت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل شده از تمامی نمونهها در ترکیبات مختلف نشان میدهند که بالاترین چگالی نسبی مربوط به نمونهی با 20 درصد حجمی SiC با چگالی نسبی 45/97% میباشد. با بررسی ریزساختاری و اندازهگیری خواص مکانیکی نمونهها بالاترین سختی و چقرمگی شکست به ترتیب برابر GPa 5/21 و MPa.m1/2 36/6 در نمونه حاوی 20 درصد حجمی ویسکر و ذرات SiC مشاهده شد.
پرونده مقاله
در این پژوهش، سنتز نانوکامپوزیت اکسید آهن/نیمه رسانا با خواص مغناطیسی و فتوکاتالیستی برای تجزیه آلاینده آلی می باشد. این نانوکامپوزیت علاوه بر داشتن کاربرد مناسب فتوکاتالیستی برای تخریب آلاینده های آلی رنگی، قابلیت بازیابی و تکرارپذیری نیز به دلیل خاصیت مغناطیسی دارد. ا چکیده کامل
در این پژوهش، سنتز نانوکامپوزیت اکسید آهن/نیمه رسانا با خواص مغناطیسی و فتوکاتالیستی برای تجزیه آلاینده آلی می باشد. این نانوکامپوزیت علاوه بر داشتن کاربرد مناسب فتوکاتالیستی برای تخریب آلاینده های آلی رنگی، قابلیت بازیابی و تکرارپذیری نیز به دلیل خاصیت مغناطیسی دارد. از اینرو نانوکامپوزیت اکسید آهن/سولفید روی با خاصیت فلوئورسنت و سوپرپارامغناطیس سنتز و مشخصه یابی شد. در مرحله اول نانوذرات اکسید آهن مغناطیسی به کمک آهن کلراید 4 و 6 آبه تهیه شد و سپس نانوکامپوزیت اکسید آهن/سولفید روی با روش هم رسوبی سنتز شد. به منظور تایید فازهای تشکیل شده و محاسبه اندازه میانگین کریستالی نمونه های سنتز شده XRD انجام شد، نتایج این آنالیز حضور همزمان فازهای مکعبی اکسید آهن و سولفید روی را تایید کرد. بررسی مورفولوژی نمونه های سنتز شده با کمک SEM انجام پذیرفت، تصویر SEM نانوکامپوزیت اکسید آهن/سولفید روی را با مورفولوژی کروی نشان می دهد، قطر نانوکامپوزیت سنتز شده بین 50 تا nm 150 متغیر است. با بررسی تصویر میکروسکوپ فلوئورسانس نانوکامپوزیت اکسید آهن/سولفید روی تحت تابش نور UV، نور آبی رنگی از آن مشاهده شد که مشخصه خاصیت فلوئورسنت نانوکامپوزیت سنتز شده است. خاصیت مغناطیسی نمونه های سنتز شده توسط VSM بررسی شد. نتایج آنالیز مغناطیسی خاصیت سوپرپارامغناطیس بودن نانوکامپوزیت سنتز شده را نشان داد. با استفاده از طیف نورسنج UV-Vis کاهش پیک جذبی آلاینده رنگی مورد ارزیابی قرار گرفت و درصد حذف رنگ محاسبه شد. بعد از مدت زمان تابش لامپ UV-C (300 دقیقه) حدود 90% از رنگ ردامین-بی از محلول آبی حذف شد.
پرونده مقاله
در این پژوهش، الکترود گلسیکربن (GCE) با نانوالیاف گلوکز اکسیداز (GOx)/کیتوسان (CS)/گرافن اکساید (GO) الکتروریسی شده به منظور شناسایی گلوکز اصلاح شده است. در این راستا، GOx ما بین دو لایه از نانوالیاف CS/GO محصور شده است. با توجه به خصوصیات الکتروشیمیایی و شرایط تولید چکیده کامل
در این پژوهش، الکترود گلسیکربن (GCE) با نانوالیاف گلوکز اکسیداز (GOx)/کیتوسان (CS)/گرافن اکساید (GO) الکتروریسی شده به منظور شناسایی گلوکز اصلاح شده است. در این راستا، GOx ما بین دو لایه از نانوالیاف CS/GO محصور شده است. با توجه به خصوصیات الکتروشیمیایی و شرایط تولید، مقادیر بهینه بدست آمده برای GOx و GO در لایه وسط قرار گرفته شده به ترتیب 20 میلیگرم بر میلیلیتر و 20 درصد وزنی است. بررسی اثرات pH، زمان اکسیژندهی در محلول آزمایش و سرعت اسکن بر رفتار الکتروشیمیایی نشان داد که جریان پیک با افزایش زمان اکسیژندهی تا 20 دقیقه و مقادیر سرعت اسکن افزایش یافته است. با این حال، فرآیندهای ردوکس ساختار آندی و کاتدی متقارنتر را در سرعت اسکن پایین میتوان مشاهده کرد. همچنین، بالاترین جریان در 4/7= pH بدست آمده است. نتایج نشان میدهد که فرآیند الکتروشیمیایی GOx از طریق تبدیل دو پروتون و دو الکترون رخ میدهد. علاوه بر این، با توجه به نتایج میتوان اظهار کرد که استفاده از ساختار نانولیفی و حبسکردن گلوکز اکسیداز در میان دو لایه نانولیف CS/GO بطور چشمگیری خصوصیات الکتروشیمیایی را به دلیل نفوذ مولکولهای گلوکز محلول در آب در لایههای نانولیف متخلخل افزایش میدهد، که بطور موثری بر کاتالیزوری اکسیداسیون گلوکز و انتقال مستقیم الکترون به GOx کمک میکند. الکترود اصلاح شده تولید شده حساسیت بالای 68/6 میکروآمپر بر میلیمولار در سانتیمترمربع و حد تشخیص 02/0 میلیمولار را با دامنه خطی وسیع 20-05/0 میلیمولار نشان داده است که در مقایسه بیوسنسورهای پیشین تکرار پإیری بالا و حد تشخیص قابل قبولی را داراست.
پرونده مقاله