نگاهی به مرگاندیشی در اهم متون نثر عرفانی(قرن ششم تا دهم)
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیسارا شهسوار 1 , فرهاد ادریسی 2 , حسین آریان 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خدابنده، دانشگاه آزاد اسلامی، خدابنده، ایران.
2 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.نویسنده مسئول:
fzedrisi@yahoo.com
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
کلید واژه: تصوف, مرگاندیشی, Sufism, نثر صوفیانه, مرگ ارادی, voluntary death, Sufi Prose, قرون ششم تا دهم, death- thought, sixth to tenth centuries,
چکیده مقاله :
مرگ پرسشی بی پاسخ در زندگی انسان بوده که از دیرباز ذهن او را به خود مشغول کرده است. در ادبیات کشورهای مختلف اندیشمندان پاسخی درخور و نه قطعی به این پرسش داده اند. متون عرفانی نیز باتوجه به اینکه بر آموزه های قرآنی و دینی تکیه دارند، مسئله مرگ را به نوعی واکاوی کرده اند. در مقاله حاضر که به شیوۀ تحلیلی توصیفی ارائه می شود، مهم ترین متون نثر ادبیات عرفانی از قرن ششم تا دهم موردتوجه بوده تا دیدگاه نثرنویسان را دربارۀ مرگ موردبررسی قراردهد. آنچه از بررسی متون موردنظر استنباط می شود این است که در متون عرفانی مسئله مرگ که اغلب به صورت تشبیه پرنده (آزادی روح از بدن) تصویرمی شود جزء دغدغه های نثرنویسان است و در این میان آموزه های اسلامی با دیدگاه های صوفیانه و عرفانی تلفیق شده است. به لحاظ بسامدی در آثار سهروردی بیشترین توجه را به این موضوع می توان دید. در آثار سهروردی این مسئله درقالب انواع نمادها و استعاره ها بیان شده است که گاه تفسیر جزئیات آن ها نیازمند تلاش فکری بیشتری است. در دیگر آثار بحث در این زمینه از صراحت و سادگی برخوردار است. در آثار مولانا نیز سنت تفکر عرفانی پیش از او درباره مرگ به بیانی دیگر متجلی شده است. صوفیه مرگ را عمدتاً به دو گونۀ جسمانی (اضطراری) و ارادی (خودخواسته= مرگ پیش از مرگ) تقسیم بندی می کنند و این دیدگاه به سنتی در حوزه اندیشیدن به مرگ در متون عرفانی تبدیل شده است.
Death is an unanswered question in human life that has occupied his mind for a long time. In the literature of different countries, each of the thinkers has given an appropriate and not a definite answer to this question. Mystical texts have also studied the issue of death in a way, considering that they rely on Quranic and religious lessons. In the present article, which is presented in a descriptive analytical way, the most important prose of mystical literature from the sixth to the tenth century are considered to examine the prose writers' views on death. What can be deduced from the study of the texts in question is that in mystical texts the issue of death, which is often depicted as a metaphor of the bird (release of the soul from the body), is one of the concerns of prose writers. In terms of frequency, the most attention to this issue can be seen in Suhrawardi's works. In Suhrawardi's works, this issue has been expressed in the form of various symbols and metaphors, and sometimes interpreting their details requires more intellectual effort. In other works, the discussion in this field is explicit and simple. In Rumi's works, the tradition of mystical thinking about death before him is manifested in another way. Sufism divides death mainly into physical (emergency) and voluntary (death before death), and this view has become a tradition in the field of death- thought in mystical prose works
_||_