ریشهشناختی «وحدت وجود» در «کشف الحقایق» نسفی
محورهای موضوعی : عرفان اسلامیزرین واردی 1 , محمد یوسف نیری 2 , فاطمه معزی 3
1 - دانشیار و هیئت علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز.
2 - استاد و هیئت علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز.
3 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی (گرایش عرفانی) .
کلید واژه: وحدت وجود, ابنعربی, Pantheism, Ibn Arabi, نسفی, کشف الحقایق, Nasafi, ابنسبعین, Kashf-ul-Haqaiq, Ibn Sab'een,
چکیده مقاله :
نسفی در کتاب کشف الحقایق، چونان یک آموزگار مدرسی، به رستهبندی مطالب و موضوعات عرفان اسلامی – به ویژه وحدت وجود- پرداخته است؛ مع الأسف، آموزگاری که کمیت تحلیلش لنگان است. در این راه، آشکار است که، همگام با و پیرو دیگر عرفا، خود را از پیچیدن به استدلالات فلسفی و کلامی دور نگاه داشته است، و مانند فلاسفة عرفانپیشهای چون شیخ اشراق، مخاطب را به گذرگاههای صعب العبور برهان و استدلال نمیبرد. با توجه به منش کتابت او، همچنان که گنجینة موروث عرفانی پیش از خود را به دوش میکشد، -که ریشههای آن را میتوان در فلسفة یونان (به ویژه افلاطون و نوافلاطونیان) و هند باستان باز جست- از برخی از اساتید عرفان، چون ابنسبعین و ابنعربی بیشترها خوشه برچیده است. حتی در انتخاب عناوین فصول و بخشهای مختلف کشف الحقایق، بعید نیست که از آثار ابنسبعین و ابنعربی، به گونهای مستقیم تاثیر گرفته باشد؛ به ویژه در انتخاب دو عنوان اصحاب نور و نار، که مهمترین آراء نسفی را در باب وحدت وجود، میتوان در پرداخت همین دو بخش به ملاحظه کرد. در این جستار، ریشهنگاری عقاید او در باب وحدت وجود، نشانگر تاثیر بیچون و چرای او از ابنسبعین و ابنعربی است؛ که البته در این ریشهنگاری، آراء ابنسبعین تازگی خاص خود را دارند.
Nasafi, as a scholastic man, has categorized and explained matters of Islamic Sufism- especially: Pantheism- in Kashf-ul-Haqaiq. In line with the other mystics, however, it is obvious that in this way, he has deterred himself wrapping theological and philosophical arguments. Nasafi, unlike mystical philosophers like Suhrawardi (Sheikh Eshragh), does not carry his readers to impassable defiles of argument and proof. Nasafi, in addition to have Islamic Sufism treasure with himself- the roots of this treasure could be found in ancient India and Greece (especially in Plato and Aristotle’s works)-, he has dismantled more clusters from Ibn Arabi and Ibn Sab'een’s gardens. In choosing titles of Kashf-ul-Haqaiq chapters and his specific terminology, it is not unlikely that Nasafi has copied directly from Ibn Arabi and Ibn Sab'een’s works. In this paper, rooting Nasafi’s believes and ideas on Pantheism shows without question influence of Ibn Arabi and Ibn Sab'een. It is noteworthy that in this rooting, Ibn Sab'een’s ideas have their specific novelty.
_||_