ساقینامه از گونههای ادبی است که بهویژه در عصر صفوی مورد توجه قرار گرفت و ساقینامههایی مفصل، اغلب به تقلید از ساقینامۀ ظهوری ترشیزی، در این روزگار سروده شد. طغرای مشهدی، شاعر پرکار و توانای سدۀ یازدهم در کنار دیوان و رسائل، ساقینامهای در نه هزار بیت سروده است که چکیده کامل
ساقینامه از گونههای ادبی است که بهویژه در عصر صفوی مورد توجه قرار گرفت و ساقینامههایی مفصل، اغلب به تقلید از ساقینامۀ ظهوری ترشیزی، در این روزگار سروده شد. طغرای مشهدی، شاعر پرکار و توانای سدۀ یازدهم در کنار دیوان و رسائل، ساقینامهای در نه هزار بیت سروده است که مفصلترین ساقینامۀ زبان فارسی به شمار میرود. با توجه به این که ساقینامۀ مذکور تاکنون مورد نقد و بررسی قرار نگرفته، پژوهش حاضر کوشیده است تا با تکیه بر دو نسخة کهن از آن؛ یعنی نسخۀ خطی ساقینامه به شمارۀ 16771 کتابخانۀ ملی و نسخۀ خطی کلیات اشعار طغرای مشهدی به شمارۀ 321 دیوان هند در لندن که تصویر آن در کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات دکتر شریعتی دانشگاه فردوسی نگهداری میشود، به بررسی ویژگیهای زبانی و محتوایی شعر وی بپردازد. نتایج نشان میدهد که طغرا در این ساقینامه با کاربرد گستردۀ زبان هندی، فرهنگ عامه، و نیز اصطلاحات فنون مختلف، به ظرفیتهایی بدیع در تصویرآفرینی دست یافته، بهویژه که محمل آن طبیعت دلنشین شبه قاره و قوۀ خیال خود اوست. محتوای ساقینامۀ طغرا بسیار متنوّع است؛ از ستایش پیامبر و ائمه تا شهرآشوب و وصف آلات و نغمات موسیقی، و نکتهسنجیهایی در نقد ادبی را شامل میشود.
پرونده مقاله
جلیسالمشتاق منظومهای عاشقانه است که در سال 870 توسط شاعری ناشناخته با نام یا تخلص «علی» در دورۀ حکمرانی امیر شیرانشاه فرخیسار (869- 907) سرود شده است. این اثر، برگردان منظوم بساتینالانس اخستان دهلوی (726 ق)، دبیر و ادیب دورۀ سلطان غیاثالدین تغلق و محمدشاه تغلق است چکیده کامل
جلیسالمشتاق منظومهای عاشقانه است که در سال 870 توسط شاعری ناشناخته با نام یا تخلص «علی» در دورۀ حکمرانی امیر شیرانشاه فرخیسار (869- 907) سرود شده است. این اثر، برگردان منظوم بساتینالانس اخستان دهلوی (726 ق)، دبیر و ادیب دورۀ سلطان غیاثالدین تغلق و محمدشاه تغلق است. با توجه به دستنویس ریاحین القلوب، ترجمۀ منظوم گلستان از شاعری به نام امیر سید علی حسینی (زنده در تاریخ 860) و تقدیم آن به سلطان خلیل شروان شاه (820- 868) و از قرائن موجود در این اثر، چنین بر میآید که سرایندۀ جلیسالمشتاق همین سید علی حسینی باشد. این منظومه حکایت عشق کشورگشا (پسر پادشاه بتیهان هند) با ملکآرا (دختر پادشاه چین) است که در خلال آن چندین حکایت دیگر نیز نقل شده است. با توجه به پیشینۀ مشترک این دو اثر، افتراقات و اشتراکاتی در داستانپردازی، ترکیبات، شخصیتها و صحنهپردازیهای آنها دیده میشود. سرایندۀ جلیسالمشتاق در توصیفات خود از اصطلاحات موسیقی، نجومی و عناصر طبیعی بهره جسته و با زبانی ساده برخلاف زبان پیچیده و مغلق بساتینالانس با پیروی از وزن و بحر شاهنامه به روایت این داستان پرداخته است. برگردان این دو متن ارزشمند ادبی با آبشخور هندی به نظم و نثر، بیانگر نفوذ و تأثیر عمیق زبان، فرهنگ و ادب فارسی در شبهقارۀ سدۀ هشتم است. در این پژوهش با تحلیل و مقایسۀ این دو متن به بررسی افتراقات و اشتراکات آن پرداخته شده است.
پرونده مقاله
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینۀ استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزۀ مطالعات ادبی محدود نیست و در تفکر بشر ریشه دارد که یکی از مظاهر آن زبان است. استعارۀ مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که همراه با الگوی مبدأ_مقصد به تبیین بیشتر استعارههای پیرامون ما م چکیده کامل
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینۀ استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزۀ مطالعات ادبی محدود نیست و در تفکر بشر ریشه دارد که یکی از مظاهر آن زبان است. استعارۀ مفهومی اصطلاحی است در زبانشناسی شناختی که همراه با الگوی مبدأ_مقصد به تبیین بیشتر استعارههای پیرامون ما میپردازد. مولانا در مثنوی استعارۀ مفهومی نور را ابزاری زبانی برای گسترش معانی و مفاهیم معرفتی به کار برده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ میدهد که نظریۀ معاصر زبانشناسی شناختی چگونه با استعارۀ مفهومی نور در مثنوی مطابقت معنایی پیدا میکند؟ نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که استعارۀ مفهومی نور به ذات مطلق حضرت حق، آینۀ راهنما، مرشد طریقت، شمس حقیقت، انا الحق ابرار اشاره دارد. به دلیل حجم زیاد مثنوی صد بیت نمونۀ آماری از دفتر دوم انتخاب شده که در آن واژۀ نور 122 بار به کار رفته است.
پرونده مقاله
هویت جنسیتی، نشانگر تصویر ذهنی راوی از «من» اوست که متضمن اوصاف زنانگی یا مردانگی است. مسألۀ اصلی این تحقیق، مقایسۀ هویت جنسیتی، در حسبحالهای منظوم شاعران زن و مرد پارسیگو بوده است، تا موضع¬گیری هویتی- جنسیتی راوی را استخراج کند. برای انجام این پژوهشِ بینارشتهای و م چکیده کامل
هویت جنسیتی، نشانگر تصویر ذهنی راوی از «من» اوست که متضمن اوصاف زنانگی یا مردانگی است. مسألۀ اصلی این تحقیق، مقایسۀ هویت جنسیتی، در حسبحالهای منظوم شاعران زن و مرد پارسیگو بوده است، تا موضع¬گیری هویتی- جنسیتی راوی را استخراج کند. برای انجام این پژوهشِ بینارشتهای و مؤلفمحور، از روش تحقیق ترکیبی (توصیفی-تحلیل قیاسی-آماری) براساس آرای ساندرا بم استفاده شد. جامعۀ آماری تحقیق، حسبحال چهار شاعر مرد (سهراب، اخوان، شهریار، عماد خراسانی) و چهار شاعر زن (سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی) است. از انجام این تحقیق، نتایج زیر حاصل شد: در حوزۀ واژگان، صفتهایی؛ مانند: دفاع از باورهای خود و پرخاشگری بهعنوان ویژگیهای مردانه و صفاتی همچون: خون¬گرمی و حساسیت در برابر نیازهای دیگران، اعتقاد به باورهای خرافی، تعهد در انجام رسومات فرهنگی و مطیع بودن بهعنوان ویژگیهای قوی زنانه نمود دارد. در حوزۀ ساخت دستوری صفاتی؛ مانند: قاطعیت در کلام، خوداتکایی، قدرت تحلیلگری و عقلگرایی به عنوان ویژگیهای غالب مردانه و در حسبحال زنان، خصوصیاتی؛ همچون: عدم صراحت، مؤدب بودن، سادهگویی و علاقه به مشارکت انعکاس بیشتری دارد. در انواع کنشهای گفتاری، ویژگیهایی؛ همچون: ثبات فکری، قدرت بیان و تقیّد در دفاع از باورها برای مردان و صفاتی مانند: پوشیده سخن گفتن و لحن صمیمانه و عاطفی برای زنان غلبه دارد.
پرونده مقاله
دورۀ معاصر در تاریخ ایران را میتوان در جمیع جهات، عرصۀ کشاکش بین سنت و نوگرایی دانست. این کشاکش در ساحت ادبیات نیز به وضوح دیده میشود. برخی سنت را مایۀ واپسماندگی دانسته و با آن به ستیز برخاستهاند و برخی پایبندی تمام و کمال به سنت داشته و نوگرایی و نوجویی را برنتافت چکیده کامل
دورۀ معاصر در تاریخ ایران را میتوان در جمیع جهات، عرصۀ کشاکش بین سنت و نوگرایی دانست. این کشاکش در ساحت ادبیات نیز به وضوح دیده میشود. برخی سنت را مایۀ واپسماندگی دانسته و با آن به ستیز برخاستهاند و برخی پایبندی تمام و کمال به سنت داشته و نوگرایی و نوجویی را برنتافتهاند؛ در این میان گروهی نیز بودهاند که در عین پایبندی به برخی مؤلفههای سنت، نوگرایی و نوجویی را نیز الزامی میدانستند و در این راه قدم برداشتهاند. حسین منزوی از غزلسرایان نئوکلاسیک، چنین دیدگاهی دارد؛ او غزل را با تئوریهای نیما آشنایی داده و خود را از «جوجه ققنوسان» نیما میداند. در عین حال، غزل خود را حافظوار میخواند و به تأثیر سنت در غزلش اذعان دارد. بهویژه در حوزۀ مضمون و محتوا که موضوع پژوهش حاضر است، این دوگانگی دیده میشود. این رویکرد سبب شده تا در شعر او موضوعات و مضامین سنتی در کنار موضوعات معاصر و نو و تجارب فردی دیده شود؛ عشق جسمانی و اروتیسم، زیباییشناسی متفاوت از معشوق و واقعنمایی و تکیه بر تجارب فردی را میتوان از وجوه نوگرایی او در زمینۀ مضمون، قلمداد کرد. در پژوهش حاضر به بررسی ابعاد سنتگرایی و نوگرایی منزوی در موضوع و مضمون پرداخته شده است. نتیجۀ پژوهش حاضر نشان از تلفیق نوگرایی و سنت گرایی در ابعاد مختلف مضمون، زبان و تصاویر شعری درشعر منزوی دارد.
پرونده مقاله