• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - برخى نمودهاى سبکى در نثر فنّى با تأمل بر آثار برجسته
        در پژوهش پیش رو، که در خصوص ویژگى هاى نثر فنّى در چند کتاب نثر مشهور فارسى بحث و بررسى به عمل آمده است، نثر فنّى از آغاز تا پایان دوره تکلّف، مورد ارزیابى قرار مى گیرد. براى نیل به هدف مذکور، آثار برجسته اى که در این شیوه تدوین شده، با رویکردى تازه و متفاوت از آنچه تاکن چکیده کامل
        در پژوهش پیش رو، که در خصوص ویژگى هاى نثر فنّى در چند کتاب نثر مشهور فارسى بحث و بررسى به عمل آمده است، نثر فنّى از آغاز تا پایان دوره تکلّف، مورد ارزیابى قرار مى گیرد. براى نیل به هدف مذکور، آثار برجسته اى که در این شیوه تدوین شده، با رویکردى تازه و متفاوت از آنچه تاکنون در برخى کتب سبک شناسى دیده مى شود انتخاب و نکات قابل ملاحظه هر یک، از دیدگاه مورد نظر نگارنده، استخراج و عرضه مى گردد. در این راستا، سیر تحول نثر فنّى با ایجاد یا تشدید عناصر حیاتى آن، در آثار مورد بررسى، گام دیگرى است که مسیر مقاله را هدایت خواهد کرد. در این نوشتار، آگاهى هایى، در خصوص چگونگى ابداع، تکامل و راهیابى عناصر پیش گفته در آثار آن روزگار، به ویژه آثارى چون کلیله و دمنه، نفثه المصدور، تاریخ وصّاف و درّه نادره ارائه گردیده که در منابع سبک شناسى موجود، یا بدان ها اشاره نشده و یا کم تر مورد بحث قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - شکل‏ شناسى تطبیقى داستان "خان هفتم رستم" و افسانه "ساعد بن فارِس"
        این مقاله ضمن مقایسه "خان هفتم رستم" از شاهنامه فردوسى با افسانه "ساعد بن فارِس" از هزار و یک شب، مى کوشد تا پس از این مقابله، با نگاهى شکل شناسانه، این تطبیق را به اجزا و بخش هاى هر دو متن گسترش داده، از رهگذر این تطبیق، وجوهِ اشتراک و افتراق هر دو داستان را بازکاوى نم چکیده کامل
        این مقاله ضمن مقایسه "خان هفتم رستم" از شاهنامه فردوسى با افسانه "ساعد بن فارِس" از هزار و یک شب، مى کوشد تا پس از این مقابله، با نگاهى شکل شناسانه، این تطبیق را به اجزا و بخش هاى هر دو متن گسترش داده، از رهگذر این تطبیق، وجوهِ اشتراک و افتراق هر دو داستان را بازکاوى نماید. بى گمان چنین مقایسه اى میان شاهنامه و هزار و یک شب، مى تواند زاویه هاىِ مغفولِ تأثیر و تأثرات این دو اثر را از یکدیگر، بهتر نشان دهد و از آن جا که هزار و یک شب نیز در بسیارى موارد، ریشه هایى در فرهنگ ایرانِ پیش از اسلام دارد، زمینه هاى بررسى بیش تر این کتابِ گران قدر را براى علاقه مندان، فراهم آورد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نقش مخاطب در شکل ‏دهى به مثنوى مولوى
        مثنوى از چند جهت در میان همه آثار ادبى جهان جنبه هاى استثنایى دارد؛ یکى از این وجوه، خلق بداهه و به وجود آمدن آن در حضور مخاطب است. اساسا دلیل وجودى مثنوى، تقاضا و اصرار مخاطب آن است. در این مقاله مى کوشیم نشان دهیم که مخاطب چگونه در پدید آمدن مثنوى با صورت فعلى مؤثر بو چکیده کامل
        مثنوى از چند جهت در میان همه آثار ادبى جهان جنبه هاى استثنایى دارد؛ یکى از این وجوه، خلق بداهه و به وجود آمدن آن در حضور مخاطب است. اساسا دلیل وجودى مثنوى، تقاضا و اصرار مخاطب آن است. در این مقاله مى کوشیم نشان دهیم که مخاطب چگونه در پدید آمدن مثنوى با صورت فعلى مؤثر بوده است. ساختار مثنوى شیوه داستان در داستان است. آوردن بعضى حکایات و ابیات و کم و زیاد شدن آن ها، تطویل یا اختصار بعضى داستان ها و پرداختن بیش تر به قسمت هاى خاص آن، حتّى زیاد شدن داستان هاى مستهجن در مثنوى و به طور کلى شاکله موجود آن، صرفا به دلیل حضور دائمى مخاطب در هنگام سرایش مثنوى است و به نوعى مولوى و مخاطب به همراه یکدیگر به ساختار مثنوى شکل مى دهند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تشبیه و توصیف، دو ویژگى سبکى شعر ابتهاج
        استفاده از دو مقوله "تشبیه" و "توصیف" در میان اشعار ابتهاج، درخشش خاصّى دارد، به گونه اى که مى توان آن ها را از مُختصّات سبکى این شاعر به شمار آورد. او در بسیارى از موارد براى القاى اندیشه هاى خود در اشعار سنّتى و نو از این دو مقوله کمک مى گیرد. آنچه در ساختار بلاغى یک چکیده کامل
        استفاده از دو مقوله "تشبیه" و "توصیف" در میان اشعار ابتهاج، درخشش خاصّى دارد، به گونه اى که مى توان آن ها را از مُختصّات سبکى این شاعر به شمار آورد. او در بسیارى از موارد براى القاى اندیشه هاى خود در اشعار سنّتى و نو از این دو مقوله کمک مى گیرد. آنچه در ساختار بلاغى یک اثر، بیش از همه در نظر گرفته مى شود، تشبیه است و دیگر عناصر خیال چون استعاره، تشخیص، کنایه و... زیرمجموعه تشبیه به شمار مى رود. از سوى دیگر، مطالعه این عنصر بلاغى در "سبک شناسى"، بسیار حائز اهمّیّت است؛ چون نوع نگاه و برداشت از این پیوندهاى ذهنى که ممکن است هر دو حسّى، هر دو عقلى و یا یکى حسّى و یکى عقلى باشد، در شدّت و خفّت خیال انگیزى، مؤثّر است و همین مسأله خیال انگیزى است که در سبک شناسى مى تواند نگرش خاص ایجاد کند و فردى را از دیگرى متمایز کند. بسط و گسترش پایه هاى تشبیه و به کارگیرى ابزار زبانى صفت به شیوه هاى متفاوت، اشعار ابتهاج را برجسته کرده است. در این پژوهش با مطالعه آثار او، شیوه استفاده او از تشبیه و توصیف بررسى مى شود پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسى و تحلیل سبک ‏شناختى زبانى مقالات شمس تبریزى
        زبانِ به کار رفته در مقالات شمس، زبانى خاص و تا حدّى متفاوت از زبان متون دوره پیش از دوره خویش و البته دوره هاى بعدى است. این خاصیّت و تفاوت چنان است که برخى سببش را عامى گویى و محاوره پردازى و یا بیان ارتجالى گوینده دانسته اند. گفتارى که گوینده اش به نوشتن، ضبط، ویرایش چکیده کامل
        زبانِ به کار رفته در مقالات شمس، زبانى خاص و تا حدّى متفاوت از زبان متون دوره پیش از دوره خویش و البته دوره هاى بعدى است. این خاصیّت و تفاوت چنان است که برخى سببش را عامى گویى و محاوره پردازى و یا بیان ارتجالى گوینده دانسته اند. گفتارى که گوینده اش به نوشتن، ضبط، ویرایش و پیرایش آن اهتمام نورزیده و نویسنده یا نویسندگان دیگر هم که به نوشتن این گفتار پرداخته اند، به قراین موجود، به حرمت تقدّس کلام، از ضبط تام و تمام جزئیات، تا آن جا که قلم و سنّت نگارش اجازه مى داده است، دریغ نکرده اند و هم چون گزارشگرى تندنویس، سعى داشته اند از تمام لحظات گفتارى گوینده، تصویرى راستین در قالب کلمات، بریزند. این آگاهى ها اگر درست باشد که برخى از پاره هاى متن مقالات و دیگر شواهد تاریخى آن را تأیید مى کند، ما اینک با متنى روبه رو هستیم که نام مقالات شمس به خود گرفته و براى خود سبک و سیاقى ویژه دارد که مى توان با تحلیل و بررسى، ویژگى ها و تفاوت هاى آن را هرچه بهتر نشان داد. مقاله پیش رو، در همین راستا، مى خواهد به دو موضوع بپردازد: نخست این که شاخصه هاى سبکى مقالات شمس را معرفى کند، دیگر این که به میزان تفاوت و کاربرد آن شاخصه ها در متون دیگر (که نزدیک به متن مذکوراست) اشاره کرده، کاربرد و کارکرد آن ها را با آنچه در مقالات شمس آمده، به طور خلاصه، مورد مقایسه قرار دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - واکاوى روان‏شناختى سروده‏ هاى خنساء
        بررسى و تحلیل آفرینش هاى ادبى و هنرى از دیدگاه روان شناسى، بسیارى از ویژگى هاى روحى و ذهنى آفرینندگان آن ها را آشکار مى کند و ناگفته هاى دنیاى ذهنى آن ها را روشن مى سازد. در واقع روان شناسى به دنبال آن است که از گفته ها به ناگفته ها برسد. در این گفتار بر آنیم تا مرثیه ه چکیده کامل
        بررسى و تحلیل آفرینش هاى ادبى و هنرى از دیدگاه روان شناسى، بسیارى از ویژگى هاى روحى و ذهنى آفرینندگان آن ها را آشکار مى کند و ناگفته هاى دنیاى ذهنى آن ها را روشن مى سازد. در واقع روان شناسى به دنبال آن است که از گفته ها به ناگفته ها برسد. در این گفتار بر آنیم تا مرثیه هاى خنساء، شاعره دوران پیش از اسلام، را از دیدگاه روان شناسى مورد بررسى و تحلیل قرار دهیم. سوگ سروده یکى از درون مایه هاى شعرى روزگار پیش از اسلام است که در واقع علت اصلى پیدایش آن شکل گیرى جنگ هاى خونین قبیلگى بوده است. در این نوع شعر، شاعر به بیان اندوه و پریشانى خود در اثر فقدان عزیزان مى پردازد و سرشار از عاطفه ناب و راستین است. از ویژگى هاى روان شناختى خنساء در شعرش مى توان به وفور سوگ سروده ها، غم دوستى، مرگ اندیشى، مویه کردن و تنهایى وى اشاره کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - نگاه ساختارگرایانه به سبک، روایت و راوى در گنجینه ‏الاسرار عمّان سامانى
        نوع روایت واقعه عاشورا از مثنوى گنجینه الاسرار عمّان سامانى با دیگر روایت ها تفاوت دارد. شاعر در این اثر با نگاهى ذوقى و عرفانى، واقعه عاشورا را با میثاق الست پیوند داده و به این ترتیب شرح این حادثه را با تأویلى عارفانه بیان کرده است. در این مقاله با نگاهى تلویحى به نظر چکیده کامل
        نوع روایت واقعه عاشورا از مثنوى گنجینه الاسرار عمّان سامانى با دیگر روایت ها تفاوت دارد. شاعر در این اثر با نگاهى ذوقى و عرفانى، واقعه عاشورا را با میثاق الست پیوند داده و به این ترتیب شرح این حادثه را با تأویلى عارفانه بیان کرده است. در این مقاله با نگاهى تلویحى به نظر ساختارگرایان، به روایت و تعریف و شرح مختصرى از گزاره و پى رفت در داستان توجه شده و برخى مختصات ساختارگرایى در روایت گنجینه الاسرار پى گیرى شده است. در این تحقیق، به راوى و روایت گر واقعه توجه جدّى داشته ایم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - "شخصیت‏ پردازى" در شش داستان کوتاه هوشنگ گلشیرى
        شخصیت پردازى، یکى از مؤلّفه هاى اصلى داستان نویسى به شمار مى آید. قدرت هنرى نویسنده در تکامل و پرورش هرچه بهتر شخصیت ها در بطن داستان، مى تواند از نقاط قوت سبک نویسندگى او و عامل جذب مخاطب باشد. در ایران در پى آشنایى داستان نویسان با آثار منتشرشده نویسندگان غربى، گرایش چکیده کامل
        شخصیت پردازى، یکى از مؤلّفه هاى اصلى داستان نویسى به شمار مى آید. قدرت هنرى نویسنده در تکامل و پرورش هرچه بهتر شخصیت ها در بطن داستان، مى تواند از نقاط قوت سبک نویسندگى او و عامل جذب مخاطب باشد. در ایران در پى آشنایى داستان نویسان با آثار منتشرشده نویسندگان غربى، گرایش ها به سوى جریان نگارش رمان هاى روان شناسانه و متّکى بر عنصر شخصیّت افزایش یافت. یکى از نویسندگانى که در این زمینه گام نهاد، هوشنگ گلشیرى است که با خلق آثارى که هر چند تعدادشان اندک است، توانست سبک و شیوه خاص خود را در زمینه آثارى که مبتنى بر شخصیت پردازى قوى و نشان دادن دغدغه هاى ذهنى و روانى آن ها هستند، تثبیت کند. در این مقاله کوشش مى شود با تکیه بر شش داستان کوتاه از گلشیرى، عنصر شخصیت پردازى در آثار او بررسى شود. پرونده مقاله