تحلیل رمان «تنگسیر» و «فارسآغا» از منظر ادبیات اقلیمی
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیمهدی فرجی لپری 1 , امیرحسین همتی 2 , کامران قدوسی 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. (نویسنده مسؤول)
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
کلید واژه: صادق چوبک, تنگسیر, ادبیات اقلیمی, مارون عبود, فارسآغا,
چکیده مقاله :
ادبیات اقلیمی که به شاخصههای جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه خاص نویسنده یا شاعر تکیه میکند، در ادبیات فارسی و عربی، از جایگاه ویژهای برخوردار است. آثار صادق چوبک در حوزه مکتب جنوب و مارون عبود نیز در لبنان، از دیدگاه ادبیات اقلیمی شایان بررسی هستند. در این پژوهش، ضمن ارائه تعریفی اجمالی از ادبیات اقلیمی و پرداختن به پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی، با تکیهبر روش تحلیل محتوای کیفی، شاخصههای ادبیات اقلیمی در رمان تنگسیر و فارسآغا را بررسی و تحلیل میکنیم. پس از بررسی و تحلیل دو اثر مذکور، درنهایت به این نتیجه رسیدیم که همزیستی دو نویسنده با مردم منطقه خاص و تأسی از محیط زندگی آنان، در ارائه تصویری معتنابه از عناصر طبیعی و انسانی منطقه مذکور مؤثر بوده است. هر دو نویسنده در ورای عناصر اقلیمی، به دنبال دفاع از طبقه ستمکش، نقد سیاستهای اقتصادی حاکم بر جامعه و تکیهبر آدابورسوم اصیل و بومی است که در تقابل با دنیای جدید در معرض انقراض هستند.
.
_||_