ناکامی در رهایی، فرآیند ترک اعتیاد در بین زنان معتاد شهر شیراز
محورهای موضوعی : زن و جامعهحلیمه عنایت 1 , علی اکبری 2 , محمد محمدی 3 , مریم حسینی 4
1 - استاد گروه جامعه شناسی، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2 - دانشجوی دکتری جامعه شناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
3 - دانشجوی دکتری جامعه شناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
4 - استادیار، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
کلید واژه: شیراز, زنان, اعتیاد, نظریه زمینهای, ناکامی,
چکیده مقاله :
هدف: این پژوهش به دنبال کندوکاوی در سیستم معنای ذهنی زنان معتاد شهر شیراز است. فرآیند ترک در بین زنان معتاد نیاز به تحلیل و واکاوی عمیقی دارد که جنبههای گوناگون آن و فرآیند ترک مواد مخدر دقیقتر شناخته شود. بنابراین پژوهش با نظریه زمینهای به دنبال چنین هدفی در بین زنان معتاد شهر شیراز است.
روش: منطق تحقیق از نوع پژوهشهای کاربردی است که با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین انجام گرفته است. با نمونهگیری نظری و نمونهگیری هدفمند 17 مشارکتکننده انتخاب شدهاند. دادههای این بخش با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته جمعآوری شده و مدت زمان هر مصاحبه حداقل 120 و حداکثر 180 دقیقه بوده است. در این پژوهش با مراجعه به کمپهای ترک اعتیاد، شامل خورشید تابان شیراز، مرکز راحیل سلامت شهر راز، کمپ ترک اعتیاد فرشتگان شیراز، موسسه شایستگان مهر شیراز و زنان معتاد مراجعهکننده به مرکز کاهش آسیبهای اجتماعی مصاحبهها با زنان معتاد تا اشباع نظری انجام گرفت. مصاحبهها با توجه به مراحل سهگانه کدگزاری باز، محوری وگزینشی مورد تجزیه و تحلیل دستی قرارگرفتند. جهت افزایش قابلیت اعتماد از سه تکنیک ممیزی، مقایسهی تحلیلی و بررسی توسط اعضاء استفاده شده است. یافتهها: با تحلیل مصاحبهها، 65 کد بدست آمده است که تبدیل به 34 مفهوم و در نهایت 15 مقوله شدهاند. در وابستگی زنان به اعتیاد شرایط زمینهای شامل خشونت ساختاری، بی اعتمادی همگانی، خشونت فضایی، فقدان پذیرش تاثیرگذار هستند، در ادامه فرآیند و تلاش برای ترک نیز این شرایط موثرند. شرایط علی همچون تجربهپذیری، خودآگاهی، طرد و انزجار از زیست معتادانه آنها را به سمت فرآیندهای ترک کشانده است. آنان استراتژی بازاندیشی را برگزیده که از دام اعتیاد رهایی یابند. اما برای زنان این مفاهیم به صورت یک چرخه بر هم اثر دارند و باعث شده فرآیند ترک را به سبب فشارهای خانواده، جامعه و فرهنگ با چالشهای گوناگونی تجربه کنند. حضور این مقولهها در زندگی زنان، تجربه ترک را برای آنان سخت کرده است و هر یک تجربه چندین بار ترک داشتهاند که با شکست روبهرو شدهاند. بر همین اساس مقوله هسته «ناکامی در رهایی» برای زنان در نظر گرفته شده است که بیانگر ناتوانی زنان در ترک کردن مواد است. مقولههای محرکهای مصرف مجدد، ترس، ویرانی شخصیت، زندگیهای مطرود و ذهن افسرده از پیامدهای فرآیند ترک در بین زنان است که تجربه شده است. در نتیجه مقولهها نشان دادهاند فرآیند ترک برای زنان بدین گونه تجربه شده است. شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی پذیرش زنان به عنوان معتاد را دشوار کرده است و زنان در چرخه اعتیاد توان رهایی کمتری دارند.
Goal: This research aims to conduct a data mining analysis on the mental models of addicted women in Shiraz.
Method: The logic of the research is of an applied type that utilizes a qualitative approach and employs a theoretical foundation. Through theoretical and purposive sampling, 17 participants were selected.
Findings: Through the analysis of interviews, 65 codes were identified, which were transformed into 34 concepts and ultimately into 15 categories. Personal factors such as experience, self-awareness, ostracism, and disapproval of addictive behavior have led women towards the quitting process. They have chosen a strategy of rethinking to break free from addiction. However, for women, these concepts have a cyclical effect and have made the quitting process more challenging due to family, societal, and cultural pressures compared to men. The presence of these categories in women's lives has made the quitting experience more difficult, and they have experienced multiple unsuccessful attempts. Consequently, the core category of "failure in quitting" has been considered for women, which reflects their inability to quit. The categories of relapse triggers, fear, personality breakdown, marginalized lives, and depressed minds are the consequences of the quitting process among women. Therefore, the categories have shown that the quitting process is experienced differently by women, and breaking free from addiction is much more challenging for them than for men. Social, familial, and cultural conditions have made it difficult for women to be accepted as addicts, and they have less potential to break free from the addiction cycle.