استرسهای عضلانی میتوانند از مسائل بسیار مهم مرتبط با کیفیت گوشت و بهداشت انسانی باشند. یکی از این عوامل استرسزا جمع آوری و حمل و نقل جوجهها از فارم به کشتارگاه میباشد. در مطالعه حاضر ارتباط عوامل استرسزا با کیفیت گوشت جوجهها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجا چکیده کامل
استرسهای عضلانی میتوانند از مسائل بسیار مهم مرتبط با کیفیت گوشت و بهداشت انسانی باشند. یکی از این عوامل استرسزا جمع آوری و حمل و نقل جوجهها از فارم به کشتارگاه میباشد. در مطالعه حاضر ارتباط عوامل استرسزا با کیفیت گوشت جوجهها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام این مطالعه، 30 قطعه جوجه گوشتی 60 روزه به ظاهر سالم از یک جنس و نژاد انتخاب و بهطور مساوی در سه گروه (A و B به عنوان تیماروCبهعنوان شاهد) توزیع گردیدند. شرایط تغذیه و نگهداری برای تمام جوجهها یکسان در نظر گرفته شد. گروه تیمار A تحت آسیبهای مختلف عضلانی متناسب با آسیبهای ایجاد شده در زمان جمع آوری و نقل و انتقال جوجهها به کشتارگاه قرار گرفت و جوجههای گروه تیمار Bنیز تحت شرایطی مجبور به بال زدن شدید گردیدند. در گروههای تیمار و شاهد 12 ساعت پس از اعمال استرس، از بافت عضله سینهای عمقی و خون جهت اندازهگیری کراتین فسفوکیناز و ازت تام فرّار و تهیه مقاطع میکروسکوپی نمونه برداری انجام پذیرفت. در مشاهدات ظاهری، بافت عضله عمقی سینه در گروههای تیمار دچار تورم، کبودی وخونریزی شدید بود. در نمای ریزبینی، ادم، تورم آبکی سلول، نکروز و ارتشاح سلولهای التهابی از نوع هتروفیل، لنفوسیت و ماکروفاژ مشاهده شد. در گروه شاهد تغییرات بافتی مشخصی دیده نشد. مقادیر آنزیم کراتین فسفوکیناز و ازت تام فرّار در گروههای تیمار نسبت به گروههای شاهد افزایش یافته بود و اختلاف میانگین بین آنها از لحاظ آماری نیز معنیدار بود (005/0P<).
پرونده مقاله
این مطالعه برای مشخص شدن میزان و نحوة چرخش بخشهای مختلف معده و نحوة شکلگیری، تکامل و توپوگرافی قسمتهای مختلف آن در جنین گوسفند انجام پذیرفت. به این منظور، 14 رأس جنین گوسفند در سنین 38، 40، 45، 47، 52، 58، 66، 75، 80، 88، 103، 110، 130 و 150 روزگی مورد بررسی قرار گر چکیده کامل
این مطالعه برای مشخص شدن میزان و نحوة چرخش بخشهای مختلف معده و نحوة شکلگیری، تکامل و توپوگرافی قسمتهای مختلف آن در جنین گوسفند انجام پذیرفت. به این منظور، 14 رأس جنین گوسفند در سنین 38، 40، 45، 47، 52، 58، 66، 75، 80، 88، 103، 110، 130 و 150 روزگی مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تعداد 50 رحم آبستن میش از کشتارگاه جمعآوری و بعد از محاسبة سن و شمارهزنی، در فرمالین بافری 10% پایدار گردیدند. سپس از سنین بالا شروع به کالبدگشایی نمونهها نموده و توپوگرافی و وضعیت معده مورد بررسی قرار گرفت. هزارلا در حوالی روز 30 در سمت مقابل نگاری دیده شد و نتایج بررسیها نشان داد که حول محور عمودی رشد میکند. در سن 38 روزگی شکمبه بزرگترین بخش و در جلوی نگاری قرار دارد. در 47 روزگی اندازة شکمبه و نگاری تقریباً برابر میباشد. در حوالی روز 52 شکمبة بزرگ شده به سمت خلف حرکت کرده و نگاری از زیر آن به جلو کشیده میشود. در روز 66 شکمبه بزرگترین حفره در مقایسه با سایر قسمتها بود و نگاری کاملاً در جلوی سایر قسمتها مشاهده شد. شیردان در روز 103 بسیار حجیم بود و در روز 110 بزرگترین بخش معده را تشکیل میداد. بررسیها نشان داد که در ابتدا شکمبه در جلو و شیردان در قسمت خلفی قرار دارد. بهتدریج شکمبه بزرگتر شده و به بخش پشتی و خلف شیردان مهاجرت میکند. در نهایت نگاری از زیر شکمبه به جلو کشیده شده و قدامیترین بخش معده را تشکیل میدهد.
پرونده مقاله
ترکیب رقیقکننده منی مورد استفاده قبل از انجماد نقش اساسی را در انجماد موفقیتآمیز اسپرماتوزوئیدها ایفا میکند. هدف از انجام این تحقیق شناسایی محلول بافری مناسب برای انجماد منی گاومیش در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد کشورمیباشد. برای این منظور تعداد 16 انزال دو رأس از گاو چکیده کامل
ترکیب رقیقکننده منی مورد استفاده قبل از انجماد نقش اساسی را در انجماد موفقیتآمیز اسپرماتوزوئیدها ایفا میکند. هدف از انجام این تحقیق شناسایی محلول بافری مناسب برای انجماد منی گاومیش در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد کشورمیباشد. برای این منظور تعداد 16 انزال دو رأس از گاومیشهای نر مورد آزمایش جمعآوری گردید. نمونههای منی با کیفیت عالی و با داشتن بیش از 70 درصد اسپرماتوزوئید با تحرک رو به جلو در دمای 37 درجه سانتیگراد با سه رقیق کننده مورد نظر تریس، شیر پسچرخ و لاکتوز رقیق گردید.نمونه منی رقیق شده پس از طی مرحله خنک کردن (Cooling)در دمای 4 درجه سانتیگراد بهمدت 2 ساعت و نیزاعمال زمان تعادل 6-4 ساعت در دمای 4درجه سانتیگراد متعاقب افزودن گلیسرول، در پایوتهای 5/0 میلی لیتری فرانسویبا اعمال زمان انجماد مشخص قبل از ورود در ازت مایع منجمد گردیدند و در داخل کانتینرهای مخصوص نگهداری شدند. پساز گذشت 48 ساعت از زمان انجماد، یخ گشایی (Thawing) نمونه پایوتهای منجمد مورد نظر در دمای 37 درجه سانتیگراد بهمدت 30 ثانیه صورت گرفت. میزان تحرک و درصد اسپرماتوزوئیدهای با غشای پلاسمالمای سالم و یکپارچه و نیز آکروزومهای دست نخورده نمونههای مورد آزمایش پس از ذوب بهترتیب با استفاده از میکروسکوپ صفحه گرم با دمای 37 درجه سانتیگراد، آزمایش HOST و رنگآمیزی گیمسا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی میزان تحرک اسپرماتوزوئیدهای نمونههای منی منجمد تهیه شده بر اساس آزمون آنالیز واریانس نشان داد که درصد تحرک اسپرماتوزوئیدها (میانگین± انحراف معیار) در محیط رقیقکننده تریس (6/3±50) بیشتر از شیر پسچرخ (5/2±5/44) بوده و در رقیقکننده لاکتوز پائین (5/10±4/24) بود (01/0P<). در همین راستا درصد اسپرماتوزوئیدهای با غشای پلاسمالمای سالم و یکپارچهو نیز با آکروزوم دست نخورده برای رقیقکنندههای تریس، شیر پسچرخ و نیز لاکتوز مورد نظر بهترتیب 2/1±4/41، 8/3±6/32و 4/9±24 ونیز 1/3±0/54، 1/4±4/50 و 2/12±3/27 درصد ثبت گردید (01/0P<). بهطور کلی نتایج این بررسینشان داد که استفاده از رقیقکننده با بافر تریس نسبت به رقیق کنندههای شیر پسچرخ و یا لاکتوز برای انجماد اسپرماتوزوئیدهای گاومیش مناسب و قابل توصیه میباشد.
تاثیر رقیقکنندههای لاکتوز، شیر پسچرخ و تریس بر روی اسپرماتوزوئیدهای منجمد گاومیش
پرونده مقاله
فاکتور اولیه آبستنی (EPF; Early Pregnancy Factor) یک پروتئین تعدیل کننده ایمنی میباشد که در سرم خون اکثر گونههای دامهای اهلی در اوایل آبستنی قابل تشخیص میباشد. در این مطالعه، تشخیص آبستنی 41 رأس گاو شیری متعاقب تلقیح مصنوعی بوسیله تشخیص فاکتور اولیه آبستنی در سرم خو چکیده کامل
فاکتور اولیه آبستنی (EPF; Early Pregnancy Factor) یک پروتئین تعدیل کننده ایمنی میباشد که در سرم خون اکثر گونههای دامهای اهلی در اوایل آبستنی قابل تشخیص میباشد. در این مطالعه، تشخیص آبستنی 41 رأس گاو شیری متعاقب تلقیح مصنوعی بوسیله تشخیص فاکتور اولیه آبستنی در سرم خون با استفاده از تست ممانعت از تشکیل روزت (RIT; Rosette Inhibition Test) بررسی شده است. بر این اساس میزان فعالیت EPF در گاوهایی که 1 الی 3 و 4 الی 7 روز از تلقیح آنها سپری شده بود، بهوسیله تست RIT مورد اندازهگیری قرار گرفت. آبستنی 45 الی 60 روز پس از تلقیح مصنوعی بهطریق لمس راست رودهای مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس نتایج بهدست آمده میزان حساسیت، ویژگی، ارزش پیشگویی مثبت و منفی و صحت تست در تشخیص موارد مثبت آبستنی درگاوهایی که 1 الی 3 روز از تلقیح آنها میگذشت به ترتیب برابر 88/88، 66/66، 72/72، 71/85 و 77/77 درصد و تیترهای بهدست آمده در این دوره در گاوهای آبستن بالاتر از 8 واحد و در گاوهای غیرآبستن کمتر از 4 واحد بود و در مورد گاوهایی که 4 الی 7 روز از تلقیح آنها سپری شده بود، به ترتیب برابر 91، 83/83، 33/83، 91 و 87 درصد و تیترهای بهدست آمده در این دوره در گاوهای آبستن بالاتر از 8 واحد و در گاوهای غیرآبستن کمتر از 5 واحد گزارش گردید. بهطور کلی نتایج بهدست آمده در این تحقیق نشان داد که اختلاف معنیداری بین تیتر RIT گاوهای آبستن و غیر آبستن متعاقب 1 الی 3 روز و نیز 4 الی 7 روز پس از تلقیح مصنوعی وجود دارد (05/0 P<).
پرونده مقاله
به منظور مطالعه آسیبشناسی بافتی پوکی استخوان در دوران یائسگی،80 سر موش صحرائی ماده از نژاد Sprague-Dawley با سن تقریبی 10 هفته انتخاب و در 10 گروه 8 تایی توزیع شدند. یک گروه (C0) به عنوان شاهد روز صفر، سه گروه (S1، S2و S3) بهعنوان گروههای کنترل جراحی(Sham)، سه گروه (T چکیده کامل
به منظور مطالعه آسیبشناسی بافتی پوکی استخوان در دوران یائسگی،80 سر موش صحرائی ماده از نژاد Sprague-Dawley با سن تقریبی 10 هفته انتخاب و در 10 گروه 8 تایی توزیع شدند. یک گروه (C0) به عنوان شاهد روز صفر، سه گروه (S1، S2و S3) بهعنوان گروههای کنترل جراحی(Sham)، سه گروه (T1، T2 و T3)به عنوان گروههای تیمار و سه گروه (C1، C2و C3) نیز به عنوان گروههای کنترل تیمار انتخاب شدند. شرایط تغذیه و نگهداری برای تمام گروهها یکسان در نظر گرفته شد. در گروههای تیمار (T1، T2 و T3) تخمدانها بهطور کامل از رهیافت تهیگاه چپ و راست برداشته شد و درگروههای کنترل جراحی (S1، S2و S3) فقط عمل برش دیواره محوطه بطنی انجام شد. گروههای تیمار (T1، T2 وT3) به ترتیب پس از 5، 12 و21 هفته بعد از عمل برداشت تخمدانها همزمان با گروههای کنترل مربوطه (C1، C2و C3) یوتانایز گردیدند. پس از انجام کالبدگشایی، استخوانهای درشتنی و ران بهطور کامل برداشته شدند که پس از پایدار شدن در فرمالین بافری 10 درصد و کلسیمزدایی، مقاطع آسیب شناسی با رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین تهیه گردید. در مشاهدات ریزبینی، وقوع استئوپروز در گروههای T2و T3 کاملاً واضح و شدت بروز آن در گروه T3 خیلی بیشتر بود. همچنین از لحاظ آماری اختلاف بین گروههای اواریکتومی شده (T1، T2 وT3) از لحاظ شدت بروز پوکی استخوان با 99 درصد اطمینان معنیدار بود (01/0P<). اختلاف معنی داری بین گروه T1 و هیچ یک از گروههای کنترل مشاهده نشد.
پرونده مقاله
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات تزریق فنیلبوتازون بر سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی در اسب عرب انجام گرفت. 12 رأس اسب عرب در دو گروه 6 رأسی شاهد و تیمار قرار گرفتند. در گروه تیمار 3mg/kg فنیلبوتازون و در گروه شاهد سرم فیزیولوژی هم حجم با فنیل بوتازون روزانه یک نوبت چکیده کامل
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات تزریق فنیلبوتازون بر سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی در اسب عرب انجام گرفت. 12 رأس اسب عرب در دو گروه 6 رأسی شاهد و تیمار قرار گرفتند. در گروه تیمار 3mg/kg فنیلبوتازون و در گروه شاهد سرم فیزیولوژی هم حجم با فنیل بوتازون روزانه یک نوبت به مدت 6 روز بهصورت داخل وریدی تزریق شد. نمونه خون در روزهای صفر (قبل از تزریق)، 1، 2، 3، 4، 5 و 6 از ورید وداج در تمام اسبها اخذ و پس از سانتریفوژ، سرم آنها جدا و مقادیر سرمی T3 و T4 با روش الایزا اندازهگیری گردید. اختلاف میانگین مقادیر سرمی T3 در روزهای مختلف خونگیری در بین دو گروه شاهد و تیمار بر اساس آزمون Tمستقل در روزهای (3، 4 و 6) معنی دار بود (05/0P< ). میانگین مقادیر سرمی T3 از روز سوم و T4 از روز چهارم تزریق فنیل بوتازون در گروه تیمار سیر نزولی نشان داد، ولی در گروه شاهد چنین نبود. میانگین سطح سرمی T3 در گروه تیمار در بین روزهای (0و5)، (0و6)، (2و6) و (3و6) معنیدار بود (05/0P
پرونده مقاله
تعداد 5 رأس بره نر نژاد قزل در یک طرح چرخشی، سطوح مختلفی از موننسین (mg/Kg DMI صفر، 10، 30 و 60) را در جیره غذایی خود دریافت نمودند. در جیره غذایی دوران آزمایش، میزان کنسانتره 70% و علوفه 30% بود. یک ساعت قبل و دو ساعت بعد از خوراکدهی خونگیری از ورید وداج بهعمل آمد چکیده کامل
تعداد 5 رأس بره نر نژاد قزل در یک طرح چرخشی، سطوح مختلفی از موننسین (mg/Kg DMI صفر، 10، 30 و 60) را در جیره غذایی خود دریافت نمودند. در جیره غذایی دوران آزمایش، میزان کنسانتره 70% و علوفه 30% بود. یک ساعت قبل و دو ساعت بعد از خوراکدهی خونگیری از ورید وداج بهعمل آمد و بلافاصله سرم خون جداسازی گردید تا میزان سرمی هر یک از پارامترهای زیر اندازه گیری شود: گلوکز، تری آسیل گلیسرول، پروتئین تام، آلبومین، نسبت آلبومین به گلوبولین، ازت اوره خون و نیز فعالیت سرمی AST و GGT. همچنین بهروش رومینوسنتز نمونه مایع شکمبه بعد از خوراک دهی اخذ و میزان pH مایع شکمبه اندازهگیری شد. در طول دوره، ضمن معاینه بالینی گوسفندان، نتایج حاصله ثبت می شد. اختلاف معنی داری از لحاظ مقدار متوسط سرمی هر یک از پارامترهای تری آسیل گلیسرول، نسبت آلبومین به گلوبولین، ازت اوره خون و نیز فعالیت سرمی AST و GGT در قبل و بعد خوراکدهی مشاهده نشد. ولی از همین لحاظ تفاوت معنی دار بین سطوح مختلف موننسین دیده شد (01/0P<). متوسط مقدار pH شکمبه گوسفندان کنترل (سطح صفر) بهصورت معنی دار (01/0P<) کمتر از سطوح 30 و 60 میلی گرم موننسین بود ولی اختلاف معنیداری بین متوسط مقدار pH شکمبه گوسفندان کنترل (سطح صفر) با سطح 10 میلی گرم موننسین مشاهده نشد. بروز نشانه های بالینی اسیدوز در گوسفندان تیمار صفر بهوضوح با مقدارpH همخوانی داشت. متوسط مقدار سرمی گلوکز بطور معنی دار در تیمار صفر، کمتر از سایر تیمارها (05/0P<)و در همین مقایسه، متوسط مقدار پروتئین تام بیشتر بود (01/0P<). نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که موننسین حداقل بهمیزان 30 میلیگرم در هر کیلوگرم غذای مصرفی، می تواند مانع از بروز اسیدوز حاد و تحت حاد و کاهش اشتهای ناشی از آن گردد.
پرونده مقاله
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی مقایسهای میزان بتا هیدروکسی بوتیرات (BHB)، گلوکز، پروتئین و آلبومین در سرم خون گاوهای هلشتاین سالم و مبتلا به بیماری کتوز تحت بالینی میباشد. در این مطالعه 7 گاوداری درحومه شهر تهران (شهریار) انتخاب شدند و بعد از انتخاب گاوهای مورد آزما چکیده کامل
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی مقایسهای میزان بتا هیدروکسی بوتیرات (BHB)، گلوکز، پروتئین و آلبومین در سرم خون گاوهای هلشتاین سالم و مبتلا به بیماری کتوز تحت بالینی میباشد. در این مطالعه 7 گاوداری درحومه شهر تهران (شهریار) انتخاب شدند و بعد از انتخاب گاوهای مورد آزمایش از دفتر ثبت گاوداریها، در دو مرحله نمونه خون از گاوهای مورد نظر اخذ گردید. درمرحله اول، 100 رأس گاو که در دوران هفته آخر آبستنی و در دوره خشکی بودند و در مرحله بعدی از همان گاوها 2 ماه بعد زایمان، نمونه خون از ورید زیر دم به میزان 7-5 میلیلیتر اخذ گردید. سپس سرم خون جدا و میزان بتا هیدروکسی بوتیرات، گلوکز، پروتئین و آلبومین سرم به روش آنزیمی با استفاده از کیتهای تجارتی اندازه گیری شدند. در این مطالعه با نقطه برش 2/1 میلی مول در لیتر BHB، تعداد 18 رأس گاو (18 درصد) و با نقطه برش 4/1 میلی مول در لیترBHB ، تعداد 14 رأس گاو (14 درصد) و با نقطه برش 7/1 میلی مول در لیتر BHB، تعداد 4 راس گاو (4 درصد) مبتلا به کتوز تحت بالینی بودند. در این مطالعه، میانگین بتا هیدروکسی بوتیرات در گروه گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی نسبت به گاوهای سالم یک هفته مانده به زایمان و گاوهای سالم 2 ماه بعد زایمان بیشتر بوده و مقایسه میانگین بین آنها اختلاف آماری معنی داری نشان داد درحالی که میانگین گلوکز، پروتئین و آلبومین در گروه گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی نسبت به گروه گاوهای یک هفته مانده به زایمان و همچنین سالم 2 ماه بعد از زایمان کاهش داشته و مقایسه میانگین بین آنهااختلاف آماری معنی داری نشان داد(05/0>P). بررسی ضریب همبستگی (Correlation) بین میزان بتا هیدروکسی بوتیرات و گلوکز و پروتئین و آلبومین در گروه گاوهای قبل از زایمان، فقط ارتباط معنی داری بین BHB و گلوکز (27/0r=) را نشان داد. در گروه گاوهای سالم 2 ماه بعد زایمان، ضریب همبستگی BHB و گلوکز (64/0r=) و پروتئین (64/0r=) و آلبومین (48/0–r=) معنی دار بود. بررسی همبستگی BHB با گلوکز و پروتئین و آلبومین در گروه بیمار، همبستگی معنیداری بین BHB و گلوکز (38/0r=) و پروتئین (44/0r=) و آلبومین (56/0r=) نشان داد. بیماری کتوز تحت بالینی یک بیماری متابولیکی است که تشخیص به موقع آن توسط آزمایشهای بیوشیمیایی و بهخصوص اندازهگیری بتا هیدروکسی بوتیرات، گلوکز، پروتئین و آلبومین میتواند از بسیاری از ضررهای اقتصادی جلوگیری کرده، مانع پیشرفت بیماری و ایجاد کتوز بالینی شود.
پرونده مقاله