یکی از مسائلی که در معاملههای مدتدار به ویژه در معاملههای بانکی مطرح است، عدم پرداخت دیون و بدهیها در سررسید مقرر است، این عدم پرداخت که گاهی به حق و قابل دفاع نیز هست، آثار منفی فراوانی بر روابط معاملی جامعه میگذارد که مهمترین آنها سلب اعتماد عمومی و کاهش معامله چکیده کامل
یکی از مسائلی که در معاملههای مدتدار به ویژه در معاملههای بانکی مطرح است، عدم پرداخت دیون و بدهیها در سررسید مقرر است، این عدم پرداخت که گاهی به حق و قابل دفاع نیز هست، آثار منفی فراوانی بر روابط معاملی جامعه میگذارد که مهمترین آنها سلب اعتماد عمومی و کاهش معاملههای مدتدار، کاهش قرضالحسنه، و کاهش روح تعاون و همکاری بین افراد است، بر این اساس ضرورت دارد فقیهان، حقوقدانان و کارشناسان بانکی، با مطالعة عوامل تأخیر در پرداخت و آثار و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن و با رعایت ضوابط شرعی و مصالح جامعه، راهکارهایی عملی برای حلّ عادلانه و منصفانة مشکل پیدا کنند. یکی از راهکارهای حلّ این مشکل جریمة تأخیر تأدیه یا خسارت تأخیر تأدیه است. جریمه تاخیر تادیه راهکاری برای جبران خسارتهایی است که در نتیجه تأخیر بدهکار در پرداخت دیون خود، به بانک وارد میآید، بنابراین نه تنها مشمول عنوان ربا قرار نمیگیرد بلکه با عنایت به عموم قواعدی چون لاضرر و تسبیب، جبران آن مورد حمایت قانونگذار است. اما در خصوص آن، چالشهایی مانند حیله ربا، عدم تفکیک طبقات بدهکار، تشویق مشتریان به تخلف، در خصوص جریمه تأخیر تادیه مطرح شده است که مقاله حاضر درصدد تبیین آن میباشد و به نظر میرسد هیچکدام از این چالشها، اصل جریمه تأخیر تادیه بانکی را مخدوش نمیکند. راهکارهایی مانند: اجرای وثیقهها و ضمانت، اشتراط خسارت تاخیر تادیه، تعزیر مالی متخلف، مجازات مالی متخلف، تشکیل صندوق خیریه، تشکیل صندوق حمایت از طلبکاران، برای چالشهای جریمه تاخیر بانکی چندان میتواند کارساز باشد.
پرونده مقاله
در خصوص ارتباط بین شرط و عقد دیدگاه های مختلف و مغایر زیادی بیان شده است که بیشتر مرتبط با تحلیل های پیشینی یعنی نظرات فقهای قدیم بوده و مطالب پسینی یعنی نظرات فقهای معاصر مورد بررسی قرار نگرفته است. طبق نظر اکثریت یا همان نظرات فقهای قدیم، شروط ضمن عقد از حیث حدوث و بق چکیده کامل
در خصوص ارتباط بین شرط و عقد دیدگاه های مختلف و مغایر زیادی بیان شده است که بیشتر مرتبط با تحلیل های پیشینی یعنی نظرات فقهای قدیم بوده و مطالب پسینی یعنی نظرات فقهای معاصر مورد بررسی قرار نگرفته است. طبق نظر اکثریت یا همان نظرات فقهای قدیم، شروط ضمن عقد از حیث حدوث و بقاء تابع عقد اصلی می باشند، اما؛ بر مبنای دیدگاه دیگر که قائلین به آن برخی از فقهای معاصر می باشند شرط و عقد هیچ ارتباطی با هم ندارند. به نظر موافقین این دیدگاه، با تفکیک شروط، به شرط وابسته و مستقل و توسل به مبانی موجود، بیان می دارند شروط مستقل صرفاً از حیث حدوث تابع عقد است ولی بقاء آن و احکام مترتب بر این گونه شروط، تابع ماهیت آن است بنابراین با انشای عقد ایجاد می شود ولی با توجه به قصد دو طرف یا حکم قانون یا طبیعت شرط، ظرفیت بقاء دارد و تابع بقاء و اعتبار عقد نیست. بنابر این نظر شرط هیچ گونه ارتباطی با عقد نداشته و لذا تمام شروط ابتدایی معتبر و لازم الاوفا است و چنانچه شرط صحیحاْ واقع شده باشد لازم است وفا شود و اگر صحیح نباشد اعتباری ندارد، لذا مبطل عقد نیست. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی از طریق کتابخانه ای و اسنادی با هدف بررسی نظر فقهای معاصر پیرامون ارتباط بین شرط و عقد به نگارش درآمده به این نتیجه می رسد که: بر اساس نظریه برخی از فقهای معاصر، همواره شرط، تعهد مسقل از عقد است. یعنی در حقیقت در معامله ای که شرطی در ضمن آن آورده می شود دو تعهد مستقل از یکدیگر صورت می پذیرد و بر مبنای تعهد مستقل بودن شرط، صحت و فساد شرط هیچ گونه تاثیری در عقد ندارد.
پرونده مقاله
روح القدس اقنوم سوم از اقانیم سهگانه در عرفان مسیحی و وجودی مقدس در اسلامی است که درباب ابعاد ماهیت آن در عرفان مسیحی و اسلامی تلاش شایستهای صورت نگرفته است. در تبیین این ماهیت، پرسش اساسی این است که روح القدس چیست و چه ویژگیها و صفاتی دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی- چکیده کامل
روح القدس اقنوم سوم از اقانیم سهگانه در عرفان مسیحی و وجودی مقدس در اسلامی است که درباب ابعاد ماهیت آن در عرفان مسیحی و اسلامی تلاش شایستهای صورت نگرفته است. در تبیین این ماهیت، پرسش اساسی این است که روح القدس چیست و چه ویژگیها و صفاتی دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد مقایسه انجام شده و دادههای آن ازطریق منابع کتابخانهای و نرمافزاری گردآوری شده است و هدف اصلی آن شناخت ابعاد گوناگون ماهیت روح القدس در عرفان مسیحی و اسلامی و تعیین وجوه مشترک این ماهیت است. ضرورت و اهمیت این پژوهش مبتنی بر این واقعیت است که انسانها با شناخت ماهیت روح القدس، میتوانند به توانمندیهای مادی و معنوی و ظرفیتهای او شناخت پیدا کنند و ازاین طریق، از آنها بهرهمند شوند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بهعلت وجود اشتراک فراوان در ابعاد ماهیتی روح القدس در عرفان مسیحی و اسلامی، ماهیت این وجود مقدس در عرفان این دو دین، یکسان است و روحالقدس عارفان مسیحی –با اندکی اغماض- همان روح القدس عارفان مسلمان است.
پرونده مقاله
نزاع تاریخی جبهه حق و جبهه باطل، از آغازین حضور انسان شکل گرفته است. یک طرف دین الهی و سویه دیگر، جبهه باطل اعم از دستگاه شیطان تا صف بلند منافقین، کفار، مشرکان، نظام سلطه و غیره. هرچند ابزارها و روش های دشمن در ادوار تاریخی تغییر کرده اما هدف و محتوای آن هماره ثابت بود چکیده کامل
نزاع تاریخی جبهه حق و جبهه باطل، از آغازین حضور انسان شکل گرفته است. یک طرف دین الهی و سویه دیگر، جبهه باطل اعم از دستگاه شیطان تا صف بلند منافقین، کفار، مشرکان، نظام سلطه و غیره. هرچند ابزارها و روش های دشمن در ادوار تاریخی تغییر کرده اما هدف و محتوای آن هماره ثابت بوده است: برچیدن جبهه حق در هر قالب فردی و اجتماعی. نفوذ راهبردی از جمله مهم ترین تهدیدات نرم علیه حاکمیت جبهه حق و نظام دینی است. پژوهش حاضر – که به نگره روزآمدی و کارکردی سازی معارف دینی یاری می رساند - شناسایی عمده ترین روش های نفوذ راهبردی دشمن در نظام دینی از منظر آموزه های قرآنی – روایی است. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی به روش کتابخانه ای و مبتنی بر تفسیر اجتهادی با گرایش تفسیر موضوعی است که تلاش می کند در کنار شناسایی شیوه ها، برای آن ها معاد ل یابی تطبیقی، تحلیل محتوا و مفهوم سازی نماید. پژوهش نشان می دهد دشمنان در فرآیند نفوذ راهبردی که عمدتاً بر پایه جنگ شناختی – ادراکی استوار است ابعاد بینشی، نگرشی، انگیزشی، منشی و کنشی نظام دینی را در سطوح مختلف ساختار، رهبری، حاکمان، نخبگان و خواص و تودم مردم هدف تهاجم قرار می دهند.حاصل پژوهش بیانگر آن است که برپایه آموزه های قرآنی – روایی، دشمنان در راستای نفوذ راهبردی از شیوه های مختلف و پیچیده ای همانند احتناک؛ اجلاب؛ استحفاظ؛ استحواذ؛ استفزار؛ انساء؛ اضلال؛ اغواء؛ القاء؛ تخویف؛ تحریف؛ تزیین؛ تسلط؛ تسویل؛ تضلیل؛ تطمیع؛ تطویع؛ تهدید؛ خدعه؛ کید؛مس؛ نزغ؛ وحی؛ وسوسه و... بهره می جویند که متناسب با شرایط، اقتضائات و جامعه هدف، گاه از تاکتیک های موردی و در بسیاری موارد از روش های ترکیبی استفاده می شود. پیداست که نتیجه چنین هجمه ای، فریب راهبردی و استحاله نظام دینی از درون خواهد بود.
پرونده مقاله
مراد این نوشته از خود معنای عام نفس است نه نفس خاصی مانند اماره یا لوامه. از این نظر می توان گفت که شامل همه آنهاست. به همین دلیل نتایج این رابطه می تواند اعلی یا اسفل باشد. رابطه همواره معطوف به دیگران است اما رابطه با خود(معطوف به خود) از ویژگی های انسان است و سایر مو چکیده کامل
مراد این نوشته از خود معنای عام نفس است نه نفس خاصی مانند اماره یا لوامه. از این نظر می توان گفت که شامل همه آنهاست. به همین دلیل نتایج این رابطه می تواند اعلی یا اسفل باشد. رابطه همواره معطوف به دیگران است اما رابطه با خود(معطوف به خود) از ویژگی های انسان است و سایر موجودات نمی توانند با خود رابطه برقرار کنند و تنها انسان می تواند در عین اینکه می داند غیر از خود موجود دیگری در میان نیست، با خود رابطه برقرار کند؛ خودشناسی و خودکاوی کند (ساحت معرفت)؛ خود را دوست یا دشمن بدارد (ساحت روان)؛ له یا علیه خود چیزی بخواهد(ساحت اراده)؛ با خود سخن گوید(ساحت گفتار) و یا له یا علیه خود کاری انجام دهد (ساحت کردار). بسیار بعید است که حیوانات خود را تشویق کنند اما انسان تنها موجودی است که می تواند با خود چنین تعاملی داشته باشد. قرآن کریم بعد از رابطه با خدا بیشترین توجهات را به این رابطه معطوف داشته است. انسان از طریق این رابطه می تواند به تکامل روحی دست یافته و به اوج بندگی خدا برسد؛ زیرا در سایه چنین رابطه ای است که انسان به زوایای روح و روان خود پی می برد و درک می کند که خودنگهداری در تکامل وی نقش مهمی ایفا می کند. این رابطه می تواند در ساحت های پنج گانه معرفت/عقل، روان(شامل احساسات، عواطف و هیجانات)، اراده، گفتار و کردار محقق شود. چیستی و چگونگی تحقق این روابط در وجود انسان می تواند آثاری را در انسان پدید آورند. از جمله این آثار خویشتنداری و فرو خوردن خشم است. ضمن اینکه انسان در سایه ایجاد رابطه با خود در ساحت کردار می تواند اعمالی انجام بدهد که موجب ارتقای روحی اش شود. علاوه بر این ها، انسان از طریق رابطه با خود می تواند به فلسفه آفرینش خود پی برده و بخش قابل توجهی از حیات طیبه را حاصل نماید و در اثر استمرار رابطه با خود می تواند مطلوبهای اخلاقی، دینی، روانشناختی و عرفانی را حاصل نماید.
پرونده مقاله
حکمیت به عنوان یکی از مهمترین روش های غیرقضایی می باشد که بیشتر در متون فقهی از این لفظ استفاده می کنند. در حقوق موضوعه به آن داوری می گویند و به فنی اطلاق می شود که خارج از محیط پرتنش دادگستری و در محیطی دوستانه توام با همکاری، با حضور شخص ثالث بی طرف صورت می گیرد، این چکیده کامل
حکمیت به عنوان یکی از مهمترین روش های غیرقضایی می باشد که بیشتر در متون فقهی از این لفظ استفاده می کنند. در حقوق موضوعه به آن داوری می گویند و به فنی اطلاق می شود که خارج از محیط پرتنش دادگستری و در محیطی دوستانه توام با همکاری، با حضور شخص ثالث بی طرف صورت می گیرد، این شخص یا اشخاص ثالث را یا خود اصحاب بطور اختیاری و یا به صورت اجباری دادگاه برای آنها تعیین می کند، اما نکته قابل توجه در این است که رأی صادره توسط فرد ثالث برای طرفین لازم- الاجرا است. همین دلیل موجب نزدیکی داوری به روش قضایی و دادگاهی شده است. قاعدتاً هر اختلاف مدنی را نمی توان به داوری ارجاع کرد هم چنین اختلافاتی که در عین حال با نظم عمومی و با اخلاق حسنه ارتباط دارند و هم چنین دعاوی که قانونگذار بطور صریح نام برده است مانند ورشکستگی، دعوای راجع به اصل نکاح، اصل طلاق و نسب را نمی توان به داوری ارجاع کرد که ما در این پژوهش بطور کامل به آن می پردازیم. هدف اصلی از نگارش این پژوهش، تحلیل قلمرو داوری در جهت شناسایی و تسریع برون رفت از اختلافات و هم چنین تثبیت حقوقی آن در میزان کاهش هزینه ها و مراجعات اصحاب دعوی به محاکم قضایی و اطاله دادرسی می باشد. البته با مطالعه بر روی قلمرو داوری مشاهده گردید با توجه به مزایای بسیار روش های غیرقضایی اما کاستی ها و محدودیت های فراوانی نیز دارد که با تصویب قوانین جدید منطبق با قواعد و استاندارد های حقوقی و اصلاح قوانین فعلی شاید بتوان افق روشنی در جهت توسعه این نهاد نوید دهد.
پرونده مقاله