هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر افزایش خلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس تعلیمات اجتماعی دانشآموزان پسر سال دوم دوره راهنمایی شهر بویین زهرا 91 ـ 90 است. از آن جایی که در این مقاله، تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی در خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر افزایش خلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس تعلیمات اجتماعی دانشآموزان پسر سال دوم دوره راهنمایی شهر بویین زهرا 91 ـ 90 است. از آن جایی که در این مقاله، تأثیر روش تدریس بدیعه پردازی در خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار گرفته است، برای پاسخ به این سؤال نیاز به دو گروه آزمایش وگواه داریم. لذا از روش شبه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. نمونه این پژوهش شامل42 نفر دانشآموز پسر سال دوم راهنمایی (22نفرگروه آزمایش و20نفرگروه گواه) بود که از بین مدارس راهنمایی شهرستان بویین زهرا یک مدرسه انتخاب شدند. سپس 2 کلاس برای حجم نمونه انتخاب شد. که دانشآموزان آن به صورت تصادفی در 2کلاس گواه (20 نفر) و آزمایش (22 نفر) در ساعات تدریس تعلیمات اجتماعی جای داده شدند. از دو گروه پیش آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی اجرا گردید. گروه آزمایش به طور جداگانه 12 جلسه 45 دقیقای روش تدریس بدیعه پردازی دریافت کردند و پس از طی این دوره آموزشی از دو گروه پس آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی گرفته شد. به منظور تجزیه تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) ودر بخش استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد که نتایج آن به شرح زیر است. روش بدیعه پردازی باعث افزایش خلاقیت دانشآموزان شده است. روش بدیعه پردازی بر میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس تعلیمات اجتماعی تأثیر مثبت دارد. روش بدیعه پردازی باعث افزایش میزان مؤلفههای خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط و انعطاف پذیری) دانشآموزان شده است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانشآموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانشآموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) چکیده کامل
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش تدریس حل مسئله بر خلاقیت دانشآموزان پسر سال پنجم ابتدایی شهر دانسفهان است. روش تحقیق شبه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر دانشآموز پسر سال پنجم ابتدایی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) بوده که از بین مدارس ابتدایی شهر دانسفهان یک مدرسه انتخاب شد و سپس 2 کلاس برای حجم نمونه انتخاب شد که دانشآموزان آن بهصورت تصادفی در 2 کلاس گواه (30 نفر) و آزمایش (30 نفر) جای داده شدند. از دو گروه پیشآزمون خلاقیت اجرا شد. گروه آزمایش بهطور جداگانه در طول 2 ماه، روش تدریس حل مسئله دریافت کردند و پس از طی این دورة آموزشی از دو گروه پسآزمون خلاقیت گرفته شد. بهمنظور تجزیه تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش با بررسی نمرات پیشآزمون روشن شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود ندارد، ولی پس از گذراندن دوره آموزشی حل مسئله به مدت دو ماه و اجرای پسآزمون و مقایسة نتایج آن با نتایج حاصل از پیشآزمون مشخص شد که میان نمرات دو گروه گواه و آزمایش در آزمون خلاقیت تفاوت معنادار وجود دارد که نتایج بیانگران است که روش تدریس حل مسئله باعث افزایش میزان مؤلفههای خلاقیت (سیالی، ابتکار، بسط و انعطافپذیری) دانشآموزان شده است.
پرونده مقاله