هزاره اندیشی در ادیان ایران باستان و نظریة ادوار نبوت اخوان الصفا
محورهای موضوعی : مسیحیترضا فرحقیقی 1 , انشاءالله رحمتی 2
1 - ندارد
2 - ندارد
کلید واژه: ادیان ایران باستان, اخوان الصفا, هزاره اندیشی, ادوار نبوت, امشاسپندان, نفوس فلکی,
چکیده مقاله :
دین زرتشتی، آیین زروانی و آیین مهر چنان با باورهای نجومی عجین شده اند که بدون درکصحیح این باورها، شناخت درست این ادیان و مکاتب تقریباً امکان پذیر نخواهد بود . از جملهباورهای دینی-نجومی که در این ادیان اهمیت بسیار دارد، بحث هزاره اندیشی و دوره های کیهانیاست. اخوان الصفا نیز که انجمنی سری و عرفانی در قرن سوم و چهارم ه .ق در بصره و بغدادبودند، رسائلی را تدوین نمودند که آکنده از باورها و آرای دینی- نجومی است. نظریة ادوار نبوت ازجمله مباحثی است که اخوان بر حسب آن به تبیین دوره های کیهانی و البته تاریخ قدسیپرداخته اند. مشاهد ة برخی قرابت ها در آرای این دو، ما را بر آن داشت تا پس از بررسیرویکردهای دینی و نجومی در هزاره اندیشی ایرانی (به صورت خاص در دین زردشتی و آیینزروانی) و نظریة ادوار نبوت، به مقایسه و بررسی خط و ربط های آن ها بپردازیم. در این پژوهش باتکیه بر منابع معتبر علمی و تاریخی کوشش بر آن است که ریشه های مشترک این باورها شناسایی وتحلیل شود. از مهمترین دستاوردهای این پژوهش، می توان به ارائة طرح جدیدی از تطبیق مراتبوجودی ادیان ایران باستان و نفوس فلکی اشاره نمود. در این تحقیق با بررسی کهن الگوهای زمانبی کران و مکان ازلی در ساحت عدم تعین مادی و مینوی، و ساحت مینوی، میان ایزدان وامشاسپندان در ادیان ایران باستان، و عقل کل و نفس کل و نفوس فلکی در قاموس اخوان الصفاتطبیق برقرار شد.
Zoroasterianisam, Zurvanism and Mithraism have been combined withastrological beliefs in such a way that it is nearly impossible to graspthese schools and religions without having knowledge aboutastrological beliefs. Ikhwān al-Safā, a mystical and esoteric associationin tenth century in Basra and Baghdad, wrote 52 epistles full of religioastrologicalbeliefs and thoughts. For example their theory of PropheticCycles was developed to explain the cosmic cycles and the sacredhistory. Observing similarities between ancient Iranian religions andIkhwān al-Safā and after surveying the religio-astrological elements ofIranian millenarianism (especially that of Zoroasterianism andZurvanism) and Ikhwān al-Safā’s Prophetic Cycles, we decieded tocompare these two religious traditions. In the present research, by usingscientific and historical references, we have tried to recognize andanalyze the common roots of these beliefs and thoughts in the bothtraditions. The most significant achievement of this research ispresenting a new method for comparison between the ancient Iranianconcept of ontological levels and Ikhwān al-Safā’s concept of celestialsouls. Moreover, by surveying the role of the archetypes of infiniteTime and eternal Place in the immaterial and material world, we couldmake a comparison between Yazatas and Ameshaspentas of ancientIranian religions and Ikhwān al-Safā’s consepts of Universal Reason,Universal Soul and Celestial Souls.