از فروید تا مزلو: دگرگونی پارادایمهای روانشناسی دین در دورة مدرنیته
محورهای موضوعی : مسیحیتحسین حیدری 1 , جواد روحانی رصاف 2 , خدیجه کاردوست فینی 3
1 - عضو هیئت علمی گروه ادیان و فلسفه دانشگاه کاشان
2 - عضو هیأت علمی مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، تهران، ایران
3 - دانشجوی دکتری دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
کلید واژه: روانشناسی دین, روانشناسی انسانگرا, مدرنیته, آبراهام مزلو, خودشکوفایی, هرم نیازهای مزلو,
چکیده مقاله :
علم روانشناسی جدید از آغاز تا امروز چهار موج مشخص و گسترده را پشت سر نهاده است: این چهار موج از زمان فروید و روان تحلیلگری در حدود سال 1900م آغاز میشود؛ حدود سال 1920م جنبش رفتارگرایی به وجود میآید؛ در سال 1940م رویکردهای انسانگرایانه پدیدار میشوند، و بالاخره در حدود سال 1960م، دیدگاه فرافردی شکل میگیرد. از آن زمان به بعد نیز ظاهراً موج پنجمی به وجود آمده است که میتوان آن را رویکردهای التقاطی وترکیبی بهشمار آورد. این مقاله به بررسی جایگاه دین در نظرات روانشناسان کلاسیک در دورة مدرنیته نخست، بهویژه فروید و یونگ، و باور منفی رفتارگرایان در باب دین، و همچنین روانشناسان جدید در مدرنیته از جمله ویلیام جیمز، رولومی، ویکتورفرانکل و اریک فروم میپردازد. سپس آراء روانشناسانه و انسانگرای کارل راجرز و آبراهام مزلو را گزارش و تحلیل میکند. در این جستار دیده میشود که برخلاف نظرات فروید و پارادایم غالب در بین روانشناسان پیشین، در نظرگاه آبراهام مزلو و دیگر اندیشمندان روانشناسی انسان گرا، معنویت ودین - البته با قرائتی خاص- رابطة بسیار نزدیکی با نیازهای درونی انسان دارد و ذاتی بشر است و زندگی معنوی و دینی، جنبهای از زیست انسانی است.
There are Four distinct intellectual waves affected the formation of psychology and psychological study of religion: Psychoanalytic theory (from 1900), Behavioral psychology (appeared about 1920), Humanistic psychology (appeared in 1940s) and transpersonal psychology (appeared about 1960 onwards). From that time onwards, appeared fifth wave can be considered as the elective and synthesis approaches. In this essay the position of religion is discussed from the viewpoint of classical psychologists during the early modern period, especially that of Freud and Jung and the negative belief of behaviorists about religion and also modern psychological theories in late modernity, like William James, Rollo May, Viktor Frankl and Erich Fromm and in the following, humanistic and psychological perspectives of Carl Rogers and Abraham Maslow will be assessed critically. In this inquiry, it will be concluded that despite Freud and most of former psychologists' perspectives and according to Maslow's theory, human is inherently religious oriented and spiritual life is a part of his life.
_||_