مقایسة آراء امیل دورکیم و کلیفورد گیرتز در زمینة دین با تأکید بر رویکرد آنها
محورهای موضوعی : مسیحیترستم شامحمدی 1 , فاطمه پاسالاری بهجانی 2
1 - ندارد
2 - ندارد
کلید واژه: امیل دورکیم, کلیفورد گیرتز, جامعه شناسی دینی, انسان شناسی دین, خاستگاه دین,
چکیده مقاله :
دین همواره به مثابة یکی از ارکان زندگی انسان، از چشم اندازهای گوناگون مورد ارزیابی و تحلیلقرار گرفته است. مطالعة دین از منظر جامعه شناختی و انسانشناختی از جمله چشم اندازهایی بهشمار میآید که در عصر حاضر با اقبال فراوانی روبه رو شده است. در این میان، از یک سو آراء واندیشه های بزرگان جامعه شناسی کلاسیک مانند آگوست کنت 3، کارل مارکس 4، امیل دورکیم 5 واسپنسر 6، و از دیگر سو افکار کسانی مانند کلیفورد گیرتز 7 (از انسان شناسان بزرگ روزگار ما) درشکل گیری و بسط جامعه شناسی و انسان شناسی دینی نقش آفرین بوده اند. مقالة حاضر با توجه بهاهمیت جایگاه امیل دورکیم و کلیفورد گیرتز بر آن است تا اندیشه های دین شناسانة آنها را بامحوریت قرار دادن رویکردشان نسبت به دین مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. بدین منظور پیش ازپرداختن به نکتة فوق، به مسائلی نظیر تعریف دین، خاستگاه دین، نقش یا کارکرد دین از منظر آنهااشاره می گردد.
Religion, as an important pillar of human life, has been studied fromdifferent perspectives, e.g. sociological, anthropological and etc. In thisrespect, the thoughts and viewpoints of great classic sociologists suchas August Comet, Karl Marx, Émile Durkheim and Herbert Spencerand also other scholars such as Clifford Geertz (the great contemporaryanthropologist) were curial elements in forming and developing thereligious sociology and anthropology. The present paper tries toanalyze the viewpoints of Émile Durkheim and Clifford Geertz onreligion. So we firstly deal with the definition of religion and its originand function and finally we compare their views on these subjects.