خاتم الاولیا از دیدگاه ابن عربی و سید محمّد نوربخش
محورهای موضوعی : مسیحیت
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری، ایران
کلید واژه: ابن عربی, بروز, ختم ولایت, سید محمد نوربخش, مهدویت,
چکیده مقاله :
موضوع ختم ولایت از مباحث مهم در عرفان اسلامی است که از دیرباز موضوع توجه برخی از عارفان مسلمان، از جمله حکیم ترمذی (سده 3ق) بود که نخستین بار به شکلی منسجم در کتاب ختم الاولیاء خود به آن پرداخت. از دیدگاه ابن عربی، ولایت همان معرفت باطنی و شهودی به خداوند است و خاتم ولایت کسی است که در بالاترین مرتبة ولایت قرار گرفته باشد. عبارات ابن عربی در زمینۀ ختم ولایت مبهم، متضاد و متشتّت است. او گاه خود، و گاه عیسی(ع) و مهدی(ع) را خاتم اولیا میداند. نوربخش نیز بر این باور است که اگر کسی در جمیع مراتب مقامات و احوال و کمالات متصرف باشد، انسان کامل، قطب الاقطاب، امام الاولیا و... است. او برای بیان انتقال ولایت از آدم و انبیاء به اقطاب صوفیه، اصطلاح بروز را به کار میبرد. به اعتقاد وی، در فرایند بروز، جسم شخص او محملی برای پذیرش روح محمد(ص) به شکل حقیقت محمّدیة ازلی، و ارواح عیسی(ع)، امام دوازدهم(ع) و مشایخ بزرگ تصوف شده است. این مقاله، دیدگاه این دو عارف را در این زمینه مورد تحلیل و مقایسه قرار میدهد.
The concept of seal of sainthood (khātam al-awlÊyā") is an important issue in Islamic mysticism, which has been the subject of speculation and contemplation by many muslim mystics, such as \akÊm TirmidhÊ who systematically dealt with it in his book khatm al-awlÊyā".From the point of view of Ibn cArabÊ, vilāyah is the intuitive and esoteric knowledge of God, and khātam al-awlÊyā"or the seal of sainthood is someone who has attained the highest level of vilāyah. However, his views on instances of this concept is inconsistent and varied, so he mentions different persons, even himself as its instances. Nårbaksh on the other hand, holds that whoever attains all the states, stages and perfections is the perfect man, quãb al-aqãāb, and the leader of the saints. He uses the term “buråz” or making appearance for the process of transition of the vilāyah from Adam and other prophets to the Sufi masters. In his opinion, in this process the body of the saint becomes the bearer of Prophet’s spirit as the eternal Muhammadan Truth, as well as the spirits of Jesuse and the twelfth shici Imam. The present paper is going to deal with this subject in the works of Ibn cArabÊ and Siyyid MuÈammad Nårbakhsh.