مصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مص چکیده کامل
مصراع شب تیره و گُرزهای گران در شاهنامه دو بار از زبان رستم تکرار شده است. بخش دومِ این مصراع در نسخههای شاهنامه کرزهای کران نوشته شده است و تقریباً همۀ چاپکنندگان و مصحّحانِ این متن آن را گُرزهای گران خواندهاند که ترکیبی آشنا و پرکاربرد در سخن فردوسی است. یکی از مصحّحانِ شاهنامه در چاپ خویش این ترکیب را به کُرزههای گران تصحیحِ قیاسی کرده و کُرزه را در معنای کشتزار ناظر بر خوید و سبزهزارِ مذکور در هفتخانِ رستم دانستهاند. نگارنده با استفاده از دقّت و توجّهِ این مصحّح و رعایتِ نهایتِ احتیاط و احتمالِ علمی، صورتِ کَرزهای گران را پیشنهاد کرده و به اقتراحِ صاحبنظران گذاشته است. کَرز (karz) از واژههای گویشیِ خراسان (متداول در قاین) و در معنای شکافِ بزرگ در کوه است و کَرزهای گران به معنیِ گودالها و شکافهایِ صعبالعبورِ کوهها میتواند به گذشتن رستم از ناهمواریها و مَغاکها و کوههای مازندران در داستان هفتخان اشاره داشته باشد.
پرونده مقاله
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزۀ ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارقالعادۀ حافظ ر چکیده کامل
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزۀ ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارقالعادۀ حافظ را در بیان واقعیّت های عصر خود نشان می دهد. حافظ با دقّتی فراوان و دیدی موشکافانه مسائل عصر خویش را در مییابد و آن ها را به گونه ای هنرمندانه در شعر خویش جای می دهد و روح اصیل ایرانی را در آن بارور می سازد. حافظ به تاریخ و فرهنگ گذشتگان نگاهی عمیق و با متن های کهن ادب فارسی آشنایی دقیق داشته است و متأثّر از آموزه های ادبی و هنری آن ها از هر حیث قرار گرفته که شاهنامۀ فردوسی یکی از آن آثار است. حافظ در قالب الفاظ حماسی و صحنه سازی آن در میدان های رزم و بزم، آمیزش غنا و حماسه را چنان به زیبایی در جای جای دیوانش به تصویر کشیده کهگویی خود یکی از آن شخصیّت های حماسی بوده و در میدان نبرد عشق و جنگ حضور داشته و زورآزمایی کرده است. حافظ توانسته با کاربرد واژگان و ترکیبات حماسی چون اسم، صفت، فعل و ترکیبات آن ها فرهنگ گذشتۀ خویش را با روحیۀ مبارزهطلبی خود به نوعی متفاوت با دیگران آشکار کند. او به یاری زیورهای هنری چون اغراق، ایهام، تشبیه، تشخیص، تلمیح، تناسب، کنایۀ حماسی و ... بسیاری از واژگان غنایی را با واژگان حماسی در هم میآمیزد و نوعی غزل – حماسه بوجود می آورد. این پژوهش در پی آشکار کردن این جلوههای شعر حافظ است.
پرونده مقاله
تقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری چکیده کامل
تقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری معنا بر اساس تقابل ها را بررسی می کنند. در این پژوهش، نشان خواهیم داد که تقابل ها در چه سطحی و با چه کیفیتی، در شکل گیری نظام معنایی داستان ضحاک و فریدون مؤثر است. پس از بررسی ابعاد مختلف تقابل ها در روایت، خواهیم دید که تقابل های زبانی را که گفتهپرداز بکار میبرد، در حقیقت رمزی است بر بنیان فرهنگ و تاریخ و ارتباط مخاطب با ساختار روایی متن که مستلزم آگاهی او از بستر فرهنگی و تاریخی روایت است. دستاورد دیگر این پژوهش، نمایان ساختن چگونگی کارکرد تقابل شخصیت های مهم روایت در روند شکلگیری آن است. کارکرد تقابلی شخصیت های تأثیرگذار در روند داستان، به دو شکل نمود یافته است: در ارتباط با خود و در ارتباط با دیگر شخصیت ها.
پرونده مقاله
داستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پ چکیده کامل
داستان برداشتن تاج از میان دو شیر یکی از روایتهای نمادین است که در اثر جاوید حکیم فردوسی و حکیم نظامی با شباهتهای فراوان و تفاوتی اندک نقش بسته است. در این مقاله با بهرهگیری از نظریۀ ژیلبر دوران به بررسی کارکرد تخیّل شیر در دو منظومۀ شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی پرداخته شده است. نگاه ژیلبر دوران به اسطوره نگاهی ویژه است و کارکردی متفاوت دارد. از نظر او اسطورهها مهمّترین تجّلی تخیّل است و تخیّل نیز از تصاویر نمادین تشکیل شده است. در این جستار با استفاده از منظومهها و ساختارهایی که ژیلبر دوران، نظریهپرداز بزرگ معاصر، ترتیب داده، تصاویر نمادین داستان برداشتن تاج از میان دو شیر و همچنین چگونگی تخیّلی که موجب بوجود آمدن این تصاویر در ذهن سرایندگان شده، شرح شده است.
پرونده مقاله
شاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی چکیده کامل
شاهنامه، حماسۀ بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و دربارۀ آن فراوان نوشتهاند. شرح بیتهای دشوار یا بیتهایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحبنظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر میرسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی دیده نمیشود، امّا با دقّتِ نظر میتوان دریافت که از این گونه بیتها نتیجهای مطلوبتر و روشنتر میتوان استنباط کرد که از جملة آن دو بیت زیر است:
همه خواسته گیو را داد شاه ابی تیغ تو تاج روشن مباد
بدو گفت کای نامدار سپاه چنین باد و بیبت برهمن مباد
معنی این دو بیت که در داستان کی خسرو آمده است، تقریباً در همة شرحها یکسان است. بیشتر شارحان صرفاً به محور افقی داستان توجّه و از دیگر جنبهها غفلت کردهاند. به همین دلیل در شرح و فهم بیت کاستیهایی دیده میشود که در این پژوهش سعی شده است شرحهای گوناگون بررسی و نقد شود، سپس با توجّه به محور عمودی داستان معنیِ تازه از آن بدست داده شود. آن چه در این پژوهش مطرح شده این است که در این بیتها برخلاف نظر برخی شارحان و شاهنامهپژوهان، گیو است که به مانند دیگر پهلوانان به ستایش کی خسرو پرداخته است و بنا بر شواهد نام دار سپاه در بیت اوّل کیخسرو است.
پرونده مقاله
همای نامه از منظومه های پهلوانی نه چندان شناخته شدة متعلّق به قرن ششم یا هفتم ادب فارسی، از نویسنده ای ناشناس است. پشتوانة نظری این پژوهش، روش ولادیمیر پراپ، آرتور آسا برگر و پل ریکور از ساختگرایان معروف در ریختشناسی داستان ها و قصّه های عامیانه، اساطیری و پهلوانی است چکیده کامل
همای نامه از منظومه های پهلوانی نه چندان شناخته شدة متعلّق به قرن ششم یا هفتم ادب فارسی، از نویسنده ای ناشناس است. پشتوانة نظری این پژوهش، روش ولادیمیر پراپ، آرتور آسا برگر و پل ریکور از ساختگرایان معروف در ریختشناسی داستان ها و قصّه های عامیانه، اساطیری و پهلوانی است. نتایج تحلیل نشان می دهد که این داستان دربردارندة وضعیّت آغازین، رویدادهای ناشی از کمبود و شرارت و پایانی خوش برای قهرمان تشکیل یافته است. می توان توالی کنش ها در منظومه را بر مبنای عناصر مهمّ شخصیّت، انگیزش، کارکرد، حرکت و تکرار، ریخت شناسی کرد. هفت شخص این داستان با در نظر گرفتن چند وجهی بودن شخصیّت آنان، شامل اشخاص یادشده در نظریة پراپ است؛ با این تفاوت که به جای قهرمان دروغین، شخصیّت جانشین قهرمان حضور دارد. تعداد عناوین کارکردهای اصلی با تکرار، هشتاد و سه کارکرد است، با این تأکید که بعضی از آنها در مقایسه با نظریة پراپ تازه است و در تعدادی کارکردها با عنوان مشابه، مفاهیم جدید ارائه شده است. کارکرد جنگ و پیروزی بیشترین عناصر تکرارشوندة داستان است و حرکت ها از ترکیب سه شیوة حرکت های داستانی و الگوی حرکت برگر بهره برده است. بنابراین، می توان به نمونه ای از ساختار منظومه های پهلوانی بخصوص عاشقانه- پهلوانی (رمانس پهلوانی) دست یافت و آن را در آثار مشابه جستوجو کرد.
پرونده مقاله
علینامه، منظومهای رزمی- مذهبی است که شاعری با نام یا تخلّص ربیع در قرن پنجم هجری، به تقلید از شاهنامة فردوسی، سروده است و موضوع آن مناقب و مغازی علیبنابیطالب است. یکی از ویژگیهای اشعار حماسی، تأکید بر برخی از تصاویر و صحنههاست که سبب حماسیتر شدن فضای شعر میشود. چکیده کامل
علینامه، منظومهای رزمی- مذهبی است که شاعری با نام یا تخلّص ربیع در قرن پنجم هجری، به تقلید از شاهنامة فردوسی، سروده است و موضوع آن مناقب و مغازی علیبنابیطالب است. یکی از ویژگیهای اشعار حماسی، تأکید بر برخی از تصاویر و صحنههاست که سبب حماسیتر شدن فضای شعر میشود. تأکید، گاهی بهصورت تکرارِ عناصرِ سازندۀ شعر صورت میگیرد که موجب برجسته شدن تصاویر میشود. این هنرسازه، سهمی جالب توجّه در تأثیر زبان اثر بر خواننده دارد. در این جستار پس از طرح جنبههای زیباشناختی تکرار، عناصر سازندة شعر، واکاوی شده و پس از استخراج، به ذکر نمونههایی از آنها پرداخته شده است. پرکاربردترین عنصر تکرار به ترتیب واژه، واج، مصراع، جمله، واژگان ترکیبی، مضمون، بیت و هجا را شامل میشود.
پرونده مقاله