زمانمندی روایت در مثنوی تمثیلی جلال و جمال نزلآبادی بر اساس نظریه ژرار ژنت
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسیرقیه نورمحمّدی 1 , عبدالحسین فرزاد 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: زمان در روایت, ژرارژنت, نزلآبادی, جلال و جمال, nazlabadi, jamal and jallal, time in narrative. Gerard Genette,
چکیده مقاله :
زمان در روایت یکی از مباحث مهم و مؤلفههای اساسی در آفرینش داستان است که در دهههای اخیر مورد توجه روایتشناسان مختلف قرار گرفته است. با بررسی زمان میتوان به اهمیّت یک رویداد در نظر نویسنده برای دستیابی به هدفش پی برده، از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریهی زمان روایی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجه است. ژنت نظریهی زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح میکند. مثنوی تمثیلی جلال و جمالنزلآبادی، شاعر ناشناختهی قرن نهم، از محور زمان به خوبی استفاده کرده است و از تحلیل زمانی این داستان تمثیلی این نتیجه به دست میآید که نویسنده، گاهی توالی خطی زمان را برهم میزند تا متن را دچار آشفتگی زمانی کند و با یک فلاش بک به عقب برمیگردد و گاهی گوشه چشمی به آینده میاندازد و دوباره به متن اصلی برمیگردد. نویسنده به طور کل روند شتاب مثبت و بسامد مفرد را برای ایجاد ایحاز در متن بهکار برده است.
Time in narrative is one of important topies and bas ic components in creation story which is taken into consideration by different narratologists in recent decades. By examining time, we can realize the importance of an event in the writer,s opinion to achieve his goal. Among these, Gerard Genettes vole, French structuralism, ln the development thory of narrative time as one of the most important advancement components in the narrative is very significant. Genette proposes his narrative time theory in three concepts:order,duration and frequency. The romantic Masnavi jamal and jallal nazlabadi Unknown poet in the ninth century- has well used the concept if time and sometimes he disturbs the sequence of liner time to make the text,turmoil and he goes back with a flashback and Sometimes he looks briefty to the future and returns to the main text again-the author has generally used positive acceleration process.
1- ایگلتون، تری، (1383). پیشدرآمدی بر نظریهی ادبی، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشرمرکز.
2- بهنامفر، محمدوشامیان، ساروکلایی، (1393). بررسی زمانمندی روایت در رمان سالمرگی بر اساس نظریهی ژرار ژنت، متن پژوهی ادبی، شمارهی 60. صص 144-125
3- پورجوادی، نصرالله، (1389). نقد و بررسی مثنوی جمال وجلال و سراینده آن، مجله آینه میراث شماره 24. صص 1-9
4- تولان، مایکلجی.(1383). درآمدی نقادانه-زبانشناختی بر روایت، ترجمهی ابوالفضل حرّی، تهران: بنیاد سینمای فارابی.
5- دهخدا، علیاکبر، (1383). فرهنگ لغت، تهران: دانشگاه تهران. ج دوم.
6- ریمونکنان، شلومیت (1387). روایت داستانی: بوطیقای معاصر. ترجمهی ابوالفضل حرّی. تهران: نیلوفر
7- ذولفقاری، حسن، (1382) تأملی در مثنوی جمالوجلال، دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی شیراز، شماره3، صص 120-100
8- سمرقندی، دولتشاه، (1382). تذکرهالشعراء، تهران: قطره.
9- قبادی، شکوفه، (1382). مقدمه وتصحیح مثنوی جلالوجمال، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
10- ژنت، ژرار، (1388). نظم در روایت «گزیدهی مقالات روایت. مارتین مک کوئیلان. ترجمهی فتّاح محمّدی، تهران: مینوی خرد. صص 150-142
11- گردر، یوستین، (1377). دنیای سوفی، ترجمهی حسن کامشاد، تهران: نیلوفر. چ سوم.
12- نزلآبادی، محمّد، (1382). مثنوی جلالوجمال. تهران: قطره.
13- مارتین، والاس. (1382). نظریههای روایت. ترجمهی محمّد شهبا. تهران: هرمس.
14- مندنیپور، شهریار. (1383). کتاب ارواح شهرزاد (سازهها، شگردها و فرمهای داستان نو). تهران: ققنوس.
15- یاکوبسن، رومن و دیگران، (1385). نظریه ادبیات، ترجمه عاطفه طاهایی، تهران: نشر اختران.
16- Chatman, Seymour. (1978). Story and Discourse: Narrative Structure in fiction and film”.Ithaca and London:Cornell Up.
17- Prince, Gerald, 2003, A Dictionary of narratology, Lincoln& London: University of Nebraska Press.
18- Toolan, Michael j., 2001,Narrative: A Critical Linguistic Introduction, London: Routledge.
_||_