عبهرالعاشقین مجموعـهای از آرا و اندیشههای روزبهان بقلی شیرازی دربارة عشق است. به دلیل اهمیّت فراوانی که این رسالة عرفانی در ادبیات فارسی دارد، بر آثار بعد از خود از جملة مثنوی صفات العاشقین اثر هلالی جغتایی تأثیر بسزایی گذاشته است. از آن جایی که این دو اثر از لحاظ موض چکیده کامل
عبهرالعاشقین مجموعـهای از آرا و اندیشههای روزبهان بقلی شیرازی دربارة عشق است. به دلیل اهمیّت فراوانی که این رسالة عرفانی در ادبیات فارسی دارد، بر آثار بعد از خود از جملة مثنوی صفات العاشقین اثر هلالی جغتایی تأثیر بسزایی گذاشته است. از آن جایی که این دو اثر از لحاظ موضوع و درونمایه اشتراکات زیادی با هم دارند، میتوان برای درک بیشتر قابلیتهایشان، آنها را بر اساس نظریة بینامتنی ژنت که به سه گونة آشکارا ـ تعمّدی، پنهان ـ تعمدّی و ضمنی تقسیم شده است، مورد مطالعه قرار داد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بسیاری از مضامین مربوط به عشق در عبهرالعاشقین و صفاتالعاشقین چون ازلی بودن، دوسویه بودن عشق، دشواری و موانع راه عشق و ... (از نوع ضمنی ژنتی) تکرار شده است. البته این رابطة بینامتنیت به گونهای نیست که صفاتالعاشقین را به عنوان یک اثر تقلیدی صِرف و بدون خلاقیّت نشان دهد. این مقاله در صدد است تا مضامین مشابه و مشترک مؤلفة عشق را در این آثار با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار دهد.
پرونده مقاله
شیوههای روشمند حل مسائل و چگونگی رویارویی با مشکلات در حوزة علوم انسانی از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است. خلاقیت یا توانایی تولید ایدهها و ارائه راه حلهای متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات که در دنیای فناوری و ارتباطات امروز به طور جدی مورد بحث و بررسی د چکیده کامل
شیوههای روشمند حل مسائل و چگونگی رویارویی با مشکلات در حوزة علوم انسانی از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است. خلاقیت یا توانایی تولید ایدهها و ارائه راه حلهای متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات که در دنیای فناوری و ارتباطات امروز به طور جدی مورد بحث و بررسی دانشمندان و محققان در تمام شاخههای علوم قرار دارد، در مثنوی معنوی بازتابی آشکار یـافته است. مولوی را میتوان عارفی دانست که به عمق مسائل انسانی پی برده و در صدد تجزیه و تحلیل آنها برآمده است. یافتههای پژوهش، نشان میدهد که مولــوی ضمن بیان مبـــاحث عرفانی در قالب حکایـات، از این شیوهها در حل مسائل و مشکلاتی که انسان در زندگی روزمره خود با آنها روبه روست، بهره جسته است. تحقیق و تفحص در مثنوی معنوی برای دستیابی به این شیوهها در حوزة علوم انسانی، به منظور گسترش نگرش فردی و اجتماعی و آشنایی با دستاوردهای فکری و معنوی مولوی در برخورد با مسائل انسانی و معضلات رفتاری، از اهداف این پژوهش است.
پرونده مقاله
اسطورهها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّتها ـ که خواب و خیالگونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند ـ پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرودهها و نوشتهها، حما چکیده کامل
اسطورهها یا همان سلوک و مذاهب منسوخ اقوام و ملّتها ـ که خواب و خیالگونه در ذهن و رفتار ناخودآگاه فردی و جمعی حاضرند ـ پیوندهایی عمیق و دیرپا با ادبیات و هنر دارند. در حقیقت، اسطوره ادبیاتی است غیر تاریخی که در انواع ادبی؛ یعنی شفاهی و مکتوب، سرودهها و نوشتهها، حماسهها و مانند آن به چشم میخورد. ادبیات کودک و نوجوان نیز از شاخ و برگهای انبوه و در هم تنیده و در عین حال استواری است که ریشه در فرهنگ و ادبیات عامّه دارد. ردّ پای گذر اسطوره از گذرگاه این بخشِ ادبیات، در پیکرة ترانهها، متلها، حکایات و قصّهها عمیق و ماندگار است. متلها با درونمایههای لطیف و سرگرمکننده به شعر و یا نثرِ خوشآهنگ، بخشی از این ادبیات خوانده میشوند. در این پژوهش اسنادی ـ کتابخانهای برای نشان دادن وابستگی میان اسطوره و ادبیات کودک و نوجوان، به بررسی و تحلیل متل دویدم و دویدم و عناصر اساطیری آن پرداخته شده است.
پرونده مقاله
ریاضت شرعی، اهتمام ورزیدن بیشتر به ورع، پرهیزکاری و رسیدن به عبودیّت واقعی است. ریاضت در عرفان اسلامی هرگز از چهارچوب شریعت خارج نمیشود. بررسی ریاضت از دیدگاه عطار به عنوان یکی از سه قلّۀ بلند ادبیات عرفانی، برای مشخص کردن چهارچوب و حدود ریاضت شرعی در عرفان، حائز اهمیت چکیده کامل
ریاضت شرعی، اهتمام ورزیدن بیشتر به ورع، پرهیزکاری و رسیدن به عبودیّت واقعی است. ریاضت در عرفان اسلامی هرگز از چهارچوب شریعت خارج نمیشود. بررسی ریاضت از دیدگاه عطار به عنوان یکی از سه قلّۀ بلند ادبیات عرفانی، برای مشخص کردن چهارچوب و حدود ریاضت شرعی در عرفان، حائز اهمیت است. هدف پژوهش این است که به روش تحلیلی، نمایههای ریاضت حقیقی و مشروع را در مثنویهای عطار نیشابوری بیان کند. عطار در مثنویهای خود به چلهنشینی، شب زندهداری، سکوت، چالاکی، صبر و اسیر کردن شهوت به عنوان جلوههای مهم ریاضت تأکید میکند و آنها را بهترین راه برای پیوستن به حقّ میداند. یادکرد بسیار از طرق مختلف ریاضت در مثنویهای عطار، نتیجۀ مستقیم پریشانی اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار وی است. بسامد ریاضتهای جسمانی در مثنویهای عطار بیشتر است؛ زیرا این نوع ریاضتها مقدمه و ابزاری برای تزکیۀ نفس به شمار میرود. ریاضت حقیقی یا جهاد اکبر از نظر او غلبه بر خواستههای نفس امّاره است. به عقیدۀ شیخ، آن زمان که سالک به کمک ریاضت، وجود خود را شکست، نور ذات احدیّت تمامی اجزای وجودش را فرا میگیرد و قوتهای نفسانی وی در نور حقّ، مستهلک و ناچیز میگردد.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین مباحثی که در علم عرفان مطرح میشود، بحث از سیر و سلوک است. هر کدام از عارفان برای بیان مقصود از سیر و سلوک، تعبیری مخصوص دارند. آن چنانکه رسیدن به سرمنزل مقصود نزد هر عارف با عارف دیگر متفاوت است؛ چه در انتخاب راه و چه بیان آن. یکی از مشهورترین شاعران و چکیده کامل
یکی از مهمترین مباحثی که در علم عرفان مطرح میشود، بحث از سیر و سلوک است. هر کدام از عارفان برای بیان مقصود از سیر و سلوک، تعبیری مخصوص دارند. آن چنانکه رسیدن به سرمنزل مقصود نزد هر عارف با عارف دیگر متفاوت است؛ چه در انتخاب راه و چه بیان آن. یکی از مشهورترین شاعران و گویندگان متصوف زبان عربی ابنفارض(576 ـ 632ق) معروف به سلطانالعاشقین است که از آبشخور عرفان و ادب همزمان نوشیده است. ابنفارض عرفان و سلوک خود را بر پایههای عشق بنا نهاده و از شرب مدام سخن میگوید؛ به گونهای که در باور او عشق مهمترین موضوع در عالم هستی و بزرگترین انگیزه برای متعالی شدن آدمی است. این جستار نگاهی است عرفانی ـ ادبی به سلوک این شاعر عارف و در چهار مرحلة ملاحظة حسی، معاینة نفسانی، مطالعة قلبی و مشاهدة روحی مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است. بررسی این مراحل نشان میدهد مهمترین وسیلهای که ابنفارض را در بیان این سلوک یاری میدهد، استفاده از رمز است و پیغام او را تنها اهل عرفان درک میکنند.
پرونده مقاله
اسطوره نحوة تلقی بشر اعصار کهن از پدیدههاست؛ بیانی است که ژرفساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطورهپرداز معاصر بر پایة ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی ـ تاریخی دورة خویش به تجدید حیات اسطوره دست میزند و این زندگی تازة اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلس چکیده کامل
اسطوره نحوة تلقی بشر اعصار کهن از پدیدههاست؛ بیانی است که ژرفساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطورهپرداز معاصر بر پایة ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی ـ تاریخی دورة خویش به تجدید حیات اسطوره دست میزند و این زندگی تازة اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی ـ اجتماعی اوست. نویسندة معاصر برای نشان دادن دیدگاههای خود از اسامی نمادین و کهنالگوها استفاده میکند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محبعلی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستانهای خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانة خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نظریههای روانکاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطورهای در آثار وی است. از میان آثار محبعلی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمونسازی و شخصیتپردازی آن را تنها با نگاهی اسطورهشناختی میتوان تبیین کرد. در این رمان، محبعلی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روانکاوی، نقبی به گذشته میزند و از این طریق پیکرة رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا مینهد. نویسنده در جستوجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهنالگوها و اسطورهها بهره میجوید
پرونده مقاله
لوگوس یک واژۀ یونانی است که به معنی اطلاق میشود. لوگوتراپی ـ که مکتب سوم رواندرمانی وین نیز خوانده شده ـ بر معنی هستی انسان و جستوجو برای رسیدن به این معنی تأکید دارد. بنابر اصول لوگوتراپی، تلاش برای یافتن معنی در زندگی اساسیترین نیروی محرکۀ هر فرد در دوران زندگی او چکیده کامل
لوگوس یک واژۀ یونانی است که به معنی اطلاق میشود. لوگوتراپی ـ که مکتب سوم رواندرمانی وین نیز خوانده شده ـ بر معنی هستی انسان و جستوجو برای رسیدن به این معنی تأکید دارد. بنابر اصول لوگوتراپی، تلاش برای یافتن معنی در زندگی اساسیترین نیروی محرکۀ هر فرد در دوران زندگی اوست. نیاز به معنا انسانیترین انگیزش و حقیقتی انکارناپذیر در زندگی انسان است و معناجویی حقیقتی است که ارضای صحیح آن، بشر را به معانی و ارزشهای مشترکی چون اصل تحقّق خویشتن و از خود فرارفتن، رهنمون میشود. یافتن رشتههای ظریف معنا در زندگی، به شکل یک انگارۀ استوار از مسئولیت، آزادی و ارادۀ معطوف به معنا، هدف و موضوع مبارزهطلبی لوگوتراپی است که تعبیرِ فرانکل از تحلیل اگزیستانسیالیستی نوین است. در این جستار نگارندگان میکوشند شخصیت کیخسرو به عنوان فردی از خود فرارونده را بر مبنای اصل معناگرایی ویکتور فرانکل بررسی کنند و از رهگذر این کنکاش در مییابند کهکیخسرو به عنوان شخصیّتی از خودفرارونده چهارچوب کمال شخصیتی خود را بر پایۀ معناجویی بنیان نهاده است. شخصیّتی که فراسوی مرزهای توجّه به خود در تلاش برای حصول به سطح پیشرفتۀ کمال و تحقق استعدادهای وجودی خویش، حداکثر استفاده را از ویژگیهای ماهیّتی خود چون آزادی، انتخاب، مسئولیّت و معنویت میبرد.
پرونده مقاله
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهنالگویی است که بر پایة اندیشههای کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهنالگوها از عناصر مهم روانشناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفتهاند. قصهها و افسانهها نیز به عنوان شاخهای از ادبیات شفاهی، عناصر چکیده کامل
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهنالگویی است که بر پایة اندیشههای کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهنالگوها از عناصر مهم روانشناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفتهاند. قصهها و افسانهها نیز به عنوان شاخهای از ادبیات شفاهی، عناصر کهنالگویی فراوانی دارند. کهنالگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناختهشدهترین آنها مادر مثالی است. کهنالگوی مادر مثالی در صورتهای واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان میشود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهنالگو در کتاب قصههای مشدیگلینخانم با تکیه بر تعاریف کهنالگویی یونگ است. برای این منظور قصههای مذکور مطالعه و نمونههای کهنالگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهنالگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصههای ایرانی است و قصهها از لحاظ عناصر کهنالگویی و بهویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت مینمایند. در نتیجه شناخت کهنالگوها میتواند به درک درست و واقعی قصههای ایرانی از ابعاد شخصیتشناسی و نمادشناسی کمک کند.
پرونده مقاله
اسطورهها از بهترین عناصر برای مقایسه و تطبیق میان ملتهای مختلف به شمار میروند. اسطورهها در طول زمان شکلهای مختلفی به خود گرفتهاند و تأثیراتشان در آثار فرهنگی ـ ادبی جوامع مختلف، مشاهده میشود. مقالۀ حاضر مطالعۀ تطبیقی میان دو اسطوره از دو ملیت مختلف است: اسطورۀ ض چکیده کامل
اسطورهها از بهترین عناصر برای مقایسه و تطبیق میان ملتهای مختلف به شمار میروند. اسطورهها در طول زمان شکلهای مختلفی به خود گرفتهاند و تأثیراتشان در آثار فرهنگی ـ ادبی جوامع مختلف، مشاهده میشود. مقالۀ حاضر مطالعۀ تطبیقی میان دو اسطوره از دو ملیت مختلف است: اسطورۀ ضحاک در ایران و اسطورۀ لوکی در اسکاندیناوی. هدف از نگارش این مقاله، یافتن شباهتهای میانِ این دو شخصیت شرّ اسطورهای و دریافتن ویژگیهای بنیادین آنهاست که در روند شکلگیری شخصیتهایی با همین ویژگیها در ادبیات نمایشی مؤثر واقع شدهاند. در این تحقیق به بررسی تطبیقی نمودهای شکل گرفته از اسطورۀ ضحاک در نمایشنامهای با همین نام از غلامحسین ساعدی و اسطورۀ لوکی در نمایشنامه ایولف کوچک اثر هنریک ایبسن، در چهارچوب نظریۀ کنشگرایانۀ ژرژدومزیل پرداخته شده است. نظریۀ کنشگرایانۀ دومزیل از بررسی تطبیقی کارکردها و کنشها بهره میگیرد که سه کارکرد اساسی آن، حکمرانی، قدرت و باروری است. نتایج حاصل از این پژوهش با شرح تفاوتها و شباهتهای موجود در این آثار نشان میدهد که دو نمایشنامۀ مذکور به عنوان انعکاسی از ریشههای فرهنگی جامعۀ خود بنابر مقتضیات زمانه توانستهاند با کنشهای کارکردشناسانۀ ژرژ دومزیل منطبق شوند.
پرونده مقاله
سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهمترین آنها عبارتاند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگهای دیگر نشانهه چکیده کامل
سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهمترین آنها عبارتاند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگهای دیگر نشانههایی از آن دیده میشد. آثار عرفانی شرق از جمله عرفان ایران نمونهای از آن است. میتوان گفت نویسندگان متون صوفیه پیش از ظهور سوررئالیسم در اروپا آثار ارزشمندی با ویژگیهای سوررئالیستی ارائه کردهاند. گاه بین این آثار و آثار سوررئالیستی غرب، تفاوتهای عمیقی وجود دارد که از اصالت سوررئالیسم ایرانی حکایت میکند. مثنوی مولانا یکی از آثاری است که در کنار طرح اندیشههای سوررئالیستی، در مواردی تفاوتهای بارزی با شاخصهها و مفاهیم این مکتب دارد و این مقاله سعی دارد به بررسی وجوه تشابه و تمایز مفاهیم مثنوی و سوررئالیسم بپردازد. درواقع هرچند بین مثنوی و آثار سوررئالیستی شباهتهایی دیده میشود امّا تمایزاتی نیز وجود دارد که علاوه بر اثبات فرضیّۀ تقدّم و استقلال سوررئالیسم ایرانی، در برخی موارد، دلایلی بر برتری آن ارائه میدهد؛ تمایزاتی که در حوزۀ تخیّل، کرامت و جادو، حقیقت و واقعیّت و اصالت مستی بروز یافتهاند.
پرونده مقاله