یک نمونة 36 نفری از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیمیافته، با استفاده از مصاحبة بالینی براساس DSMI-IV-TR (2000)، انتخاب شدند. نیمی از آزمودنیها تحت رواندرمانگری روانپویشی و نیم دیگر، به عنوان گروه مقایسه، به مدت سه ماه تحت دارودرمانگری قرار گرفتند. حضور و شدت نشا چکیده کامل
یک نمونة 36 نفری از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیمیافته، با استفاده از مصاحبة بالینی براساس DSMI-IV-TR (2000)، انتخاب شدند. نیمی از آزمودنیها تحت رواندرمانگری روانپویشی و نیم دیگر، به عنوان گروه مقایسه، به مدت سه ماه تحت دارودرمانگری قرار گرفتند. حضور و شدت نشانههای اضطراب آنها از طریق فهرست نشانههای اختلال اضطراب تعمیمیافته در DSM-IV-TR (2000) و مادههای سنجش اضطراب پرسشنامة MMPI-II (باچر و ویلیامز، 2000) قبل و بعد از درمانگری ارزیابی شدند. نتایج پژوهش بیانگر کاهش مشابه حضور نشانههای اضطراب در دو گروه بودند. اما شدت اضطراب، در گروه روانـ درمـانگری روانپویشی کاهش بیشتری را نشان داد. نتایج براسـاس تعارضهای ادیپی در نظریه روانپویشی تفسیر شد.
پرونده مقاله
بر مبنای دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال، میزان خشم مادران دارای فرزند استثنائی (دیرآموز و عقبمانده عقلی) بررسی شد. 100 مادر دارای فـرزند دیرآموز و عقبمانده عقلی آموزشپذیر، پرسشنامه خشم چند بُعدی (سیگل، 1986) با زیرمقیاسهای برانگیختگی خشم، موقعیتهای فـراخوان خشم، چکیده کامل
بر مبنای دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال، میزان خشم مادران دارای فرزند استثنائی (دیرآموز و عقبمانده عقلی) بررسی شد. 100 مادر دارای فـرزند دیرآموز و عقبمانده عقلی آموزشپذیر، پرسشنامه خشم چند بُعدی (سیگل، 1986) با زیرمقیاسهای برانگیختگی خشم، موقعیتهای فـراخوان خشم، نگـرش خصمانه، خشم بیـرونی و خشم درونی و فـرم اطلاعات جمعیتشناختی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نشان دادند سطح تحصیلات با میزان برانگیختگی خشم و خشم درونی ارتباط معنادار دارد و مادران با سطح تحصیلات بالاتر از سطوح پایینتر برانگیختگی خشم و خشم درونی برخوردارند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر به مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نشانههای افسردگی دانشآموزان پرداخت. 62 دختر دانشآموز سال سوم راهنمایی به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی هفتهای دو بار و طی 12 جلسه دو ساعته، مهارتهای زنـدگی را آموزش دیدند. هر چکیده کامل
پژوهش حاضر به مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نشانههای افسردگی دانشآموزان پرداخت. 62 دختر دانشآموز سال سوم راهنمایی به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی هفتهای دو بار و طی 12 جلسه دو ساعته، مهارتهای زنـدگی را آموزش دیدند. هر دو گروه، مقیاس افسردگی کودکان (لانگ و تیشر، 1983) را قبل و بعد از آموزش تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی، نشانههای افسردگی، مشکلات اجتمـاعی و اشتغـال ذهنی با بیماری و مرگ را به گونـهای معنادار کاهش میدهد، اما از لحاظ پاسخ عاطفی، احساس گناه، حرمت خود و خوشی و لذت بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین به نظر میرسد برای بهبود کامل نشانهها به دورههای طولانیتر آموزش نیاز است.
پرونده مقاله
با توجه به محدودیتها و ابهامهای موجود در مدلهای متداول آماری مانند از دست دادن داده‎های مربوط به تعاملهای پیچیده و غیرخطی بین سازه‎های روان‎شناختی و برخی مفروضه‎ها مانند همگونی واریـانسها و توزیع نرمال، پژوهش حاضر توانایی مدلهای شبکه‎های عصبی مصنوعی چکیده کامل
با توجه به محدودیتها و ابهامهای موجود در مدلهای متداول آماری مانند از دست دادن داده‎های مربوط به تعاملهای پیچیده و غیرخطی بین سازه‎های روان‎شناختی و برخی مفروضه‎ها مانند همگونی واریـانسها و توزیع نرمال، پژوهش حاضر توانایی مدلهای شبکه‎های عصبی مصنوعی را برای مطالعات پیش‎بینی بررسی کرد. گروه‎ نمونه‎ای شامل 456 دانش‎ـ آموز پسر سال سوم دبیرستان پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (CPI؛ گاف، 1975) و پرسشنـامه همسازی دانـش‎آموزان مدرسه (AISS، سینها و سینگ، 1993) را تکمیل و در پنج سطح همسازی (از ناسازگار تا کاملاً سـازگار) طبقه‎بندی شدند. تحلیل عاملی ترکیبهـای مختلف رگه‎هـای شخصیتی نشان داد که برخی از شبکه‎ها به دلیل ناهمخوانی بین تعداد متغیرها و معماریهای شبکه، نمی‎توانند همسازی را پیش‎بینی کنند. اما بازنگری معمـاری‎ها و تکرار شبکه‎هـای جدید نسبت پیش‎بینی درست (نسبـت طبقه‎بندی شرکت‎کنندگان در سطوح همسازی مبتنی بر AISS) را بـه گونهای معنـادار افـزایش داد. مـناسب‎ترین شبکـه برای پیش‎بیـنی همسازی شامـل ترکیبی از متغیرهای شنـاختی انعطاف‎پذیری، زنانگی، اشتراک و تحمل بود.
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف پیشبینی سوء مصـرف مواد مخدر براساس پایگاه هویـت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس انجام شد. 160 دانشجوی پسر به نسخه فارسی پرسشنامه زمینهیابی مصرف الکل و مواد (اتینگ، بووز، 1987) و مقیاس تجدیدنظر شده اندازه عینی بسط یافته پایگاه هویت من (ب چکیده کامل
این پژوهش با هدف پیشبینی سوء مصـرف مواد مخدر براساس پایگاه هویـت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس انجام شد. 160 دانشجوی پسر به نسخه فارسی پرسشنامه زمینهیابی مصرف الکل و مواد (اتینگ، بووز، 1987) و مقیاس تجدیدنظر شده اندازه عینی بسط یافته پایگاه هویت من (بنیون و آدامز، 1986) با چهار زیرمقیاس هویت تحمیل شده، پراکنده، موفق و معوق پاسخ دادند. نتایج رگرسیون چندگانه نشـان دادند که هویتهای تحمیل شده و پراکنده پیشبینی کنندة مثبت و معنادار سوء مصرف مواد هستند و هویتهای موفق و معوّق نتوانستند سوء مصرف مواد را پیشبینی کنند.
پرونده مقاله
در ایـن پژوهش، اثربخـشی درمانگری شناختیـرفتاری بر نشانههـای وسـواسـبیاختیاری مادر و اضطراب کودک بررسی شد. 217 مـادر دانشآموزان دبستانی، پرسشنامههای وسواسـبیاختیاری مادزلی (رچمن و هاجسـون، 1980)، وسـواسـبیاختیـاری نیلیپور (نیلیپـور، 1379) و مقیاس سلامت ک چکیده کامل
در ایـن پژوهش، اثربخـشی درمانگری شناختیـرفتاری بر نشانههـای وسـواسـبیاختیاری مادر و اضطراب کودک بررسی شد. 217 مـادر دانشآموزان دبستانی، پرسشنامههای وسواسـبیاختیاری مادزلی (رچمن و هاجسـون، 1980)، وسـواسـبیاختیـاری نیلیپور (نیلیپـور، 1379) و مقیاس سلامت کودک اُنتاریو (بویل و دیگران، 1993) را تکمیل کردند. براساس بالاترین نمرهها در دو فهرست وسواس ـ بیاختیاری و مصاحبه تشخیصی DSM-IV (1994)، 32 مـادر به طور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیـقهای در معرض درمانگری شناختیـرفتاری قرار گرفت. نتایـج تحلیل کوواریانس چند متغیری کاهش معناداری را در نمرههای وسواس مادران گروه آزمایشی در پسآزمون، نشان دادند. بهرغم آنکه وسواس مـادران با اضطراب کودکـان همبستگی داشـت، درمان مادران، سطـح اضطراب کودکان را بهبود بخشید. پیگیری، پس از یک ماه حاکی از عدم تغییر نمرههای وسواسـبیاختیاری مادران و اضطراب کودک بود.
پرونده مقاله
در ایـن پژوهش ساختار عاملی و روایی سازة مقیاسهای عاطفه مثبت و منـفی (مروزک و کولارز، 1998) در دانشجویان ایرانی بررسی شدند. بدین منظور 205 دانشجوی دانشگاه تهران (88 مرد و 117 زن) علاوه بر مقیاسهای عاطفه مثبت و عاطفه منفی به مقیاسهای بهزیستی روانـ شناختی (ریف، 1989) و ب چکیده کامل
در ایـن پژوهش ساختار عاملی و روایی سازة مقیاسهای عاطفه مثبت و منـفی (مروزک و کولارز، 1998) در دانشجویان ایرانی بررسی شدند. بدین منظور 205 دانشجوی دانشگاه تهران (88 مرد و 117 زن) علاوه بر مقیاسهای عاطفه مثبت و عاطفه منفی به مقیاسهای بهزیستی روانـ شناختی (ریف، 1989) و بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998) پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، ساختار عاملی تک بعدی هر دو مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی را نشان دادند، اما شاخصهای برازش تحلیل عاملی تأییدی به ویژه برای مقیاس عاطفه منفی مطلوب نبود. روایی همگـرا و واگرا (بـا مقیاسهای بهزیستی روانشنـاختی و بهزیـستی اجتماعی) و همسانی درونی هر دو مقیاس مناسب بودند.
پرونده مقاله