سطوح مختلف اقتصادیـاجتماعی، پیشرفت تحصیلی و ادراک کلی از شادکامی و رضایت از زندگی) از جامعه دختران مقطع راهنمایی انجام شد. برای گردآوری داده¬ها، چهار شیوه¬ مصاحبه نیمه‎ساختاریافته (10 نفر)، بحث در گروه¬های متمرکز (سه گروه شش نفری)، تکمیل جمله‎های ن چکیده کامل
سطوح مختلف اقتصادیـاجتماعی، پیشرفت تحصیلی و ادراک کلی از شادکامی و رضایت از زندگی) از جامعه دختران مقطع راهنمایی انجام شد. برای گردآوری داده¬ها، چهار شیوه¬ مصاحبه نیمه‎ساختاریافته (10 نفر)، بحث در گروه¬های متمرکز (سه گروه شش نفری)، تکمیل جمله‎های ناتمام (140 نفر) و نوشتار روایتی (100 نفر) مورد استفاده قرار گرفت. بعد از مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی با درنظر گرفتن ملاک¬های اعتبار در پژوهش کیفی، نتایج تحلیل کیفی طبقه¬بندی شد. یافته¬ها نشان دادند دختران نوجوان ایرانی، بهزیستی را در شش مقوله¬ روابط، خودپنداشت، فردیت، عواطف، برخورداری از رفاه و سلامت و ارزش¬های معنویـشخصیتی ادراک می¬کنند. این یافته¬ها بر اساس مبانی فرهنگی و روی‎آورد روان¬شناسی مثبت مورد بحث قرار گرفت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه‎ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین سبک‎های انگیزش و پیشرفت تحصیلی بود. 140 دانش‎آموز دختر سال سوم دبیرستان رشته تجربی شهر تهران به صورت نمونه‎برداری چندمرحله‎ای انتخاب شدند و به مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS، والرند و دیگران، چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه‎ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین سبک‎های انگیزش و پیشرفت تحصیلی بود. 140 دانش‎آموز دختر سال سوم دبیرستان رشته تجربی شهر تهران به صورت نمونه‎برداری چندمرحله‎ای انتخاب شدند و به مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS، والرند و دیگران، 1992) و مقیاس خودپنداره تحصیلی (دلاور، 1373) پاسخ دادند. پیشرفت تحصیلی دانش‎آموزان نیز بر اساس میانگین نمره‎های پایان ترم سه درس زیست‎شناسی، فیزیک و شیمی مشخص شد. نتایج پژوهش نشان دادند خودپنداشت تحصیلی با انگیزش درونی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان دادند اثر مستقیم خودپنداشت بر پیشرفت تحصیلی معنادار بود امّا اثر غیرمستقیم متغیرهای انگیزش بیرونی، انگیزش درونی و بی‎انگیزشی تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی از طریق متغیر واسطه‎ای خودپنداشت معنادار بود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت خودپنداشت تحصیلی به عنوان یک متغیر واسطه‎ای در رابطه بین انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی عمل میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مدیریت تنیدگی شناختی‎ـ‎رفتاری بر میزان اضطراب دوره بارداری و پارامتر‎های فیزیولوژیک نوزادان بود .این مطالعه به روش شبه‎‎تجربی و با استفاده از طرح پیشآزمون‎ـ‎پسآزمون با گروه گواه انجام شد. 30 نفر از زنان باردار چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش مدیریت تنیدگی شناختی‎ـ‎رفتاری بر میزان اضطراب دوره بارداری و پارامتر‎های فیزیولوژیک نوزادان بود .این مطالعه به روش شبه‎‎تجربی و با استفاده از طرح پیشآزمون‎ـ‎پسآزمون با گروه گواه انجام شد. 30 نفر از زنان باردار نخستزا که به مراکز بهداشتی درمانی کرمان مراجعه کرده بودند به روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه، تحت آموزش مدیریت تنیدگی شناختیـرفتاری قرار گرفت. ابزارهای مورد سنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری (RAQ، وندنبرگ، 1990) و پارامترهای فیزیولوژیک نوزادان (وزن، قد، اندازه دور سر و نمره آپگار) بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمرههای اضطراب گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به پیشآزمون و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت. به عبارت دیگر، آموزش مدیریت تنیدگی شناختی‎ـ‎رفتاری، اضطراب دوره بارداری را به میزان قابل توجهی کاهش داد. همچنین نتایج نشان دادند بین پارامتر‎های فیزیولوژیک نوزادان دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، میتوان برای بهبود سلامت روانی دوره بارداری از درمانگریهای روانشناختی مانند مدیریت تنیدگی به شیوه شناختی-رفتاری در مراکز بهداشتی درمانی استفاده کرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی قصهگویی مبتنی بر دلبستگی با اجرای روتینهای مثبت بر کاهش مشکلات زمان خواب و بهبود رابطه کودک-مادر بود. جامعه آماری کلیه کودکان 4 تا 6 ساله دچار مشکلات زمان خواب مهدکودکهای شهر شیراز را دربرگرفت. 30 زوج مادر-کودک به روش نمونهبرداری در دس چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی قصهگویی مبتنی بر دلبستگی با اجرای روتینهای مثبت بر کاهش مشکلات زمان خواب و بهبود رابطه کودک-مادر بود. جامعه آماری کلیه کودکان 4 تا 6 ساله دچار مشکلات زمان خواب مهدکودکهای شهر شیراز را دربرگرفت. 30 زوج مادر-کودک به روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای روتین مثبت، قصهگویی مبتنی بر دلبستگی و گواه جایگزین شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایش در جلسههای آموزشی شرکت کردند. پس از پایان مداخلهها، پسآزمون اجرا شد. ابزارها شامل پرسشنامه عادات خواب کودکان (اوونز و دیگران، 2000) و مقیاس رابطه والد-کودک (پیانتا، 1992) بود. نتایج تحلیل واریانس اندازههای مکرر حاکی از آن بود که قصهگویی مبتنی بر دلبستگی، علاوه بر اینکه همچون راهکار روتینهای مثبت توانست از مزاحمتهای زمان خواب کودک بکاهد، منجر به بهبود معنادار رابطه والدـکودک، به عنوان یکی از همبستههای مشکلات خواب شد. از این رو کاربرد بالینی قصهگویی مبتنی بر دلبستگی نه تنها در مورد بهبود مشکلات خواب بلکه برای ارتقای سلامت عاطفی و روانی کودک و خانواده قابل توجه است.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه حمایتهای اجتماعی، بهزیستی روان‎شناختی و افسردگی با توجه به نقش واسطهگری حرمتخود و نیازهای اساسی روانشناختی بود. 432 معلم شاغل در مدارس شهر خرمآباد مقیاس حمایتهای اجتماعی (واکس و دیگران، 1986)، مقیاس حرمتخود (روزنبرگ، 1965)، مقیاس نی چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه حمایتهای اجتماعی، بهزیستی روان‎شناختی و افسردگی با توجه به نقش واسطهگری حرمتخود و نیازهای اساسی روانشناختی بود. 432 معلم شاغل در مدارس شهر خرمآباد مقیاس حمایتهای اجتماعی (واکس و دیگران، 1986)، مقیاس حرمتخود (روزنبرگ، 1965)، مقیاس نیازهای اساسی روانشناختی در کار (لاگاردیا و دیگران، 2000)، مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) و سیاهه افسردگی (بک، 1988) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر نشان دادند حمایتهای اجتماعی اثر مستقیم بر بهزیستی روانشناختی و افسردگی داشت. همچنین حمایتهای اجتماعی به طور غیرمستقیم و از طریق حرمتخود و نیاز به ارتباط و نیاز به صلاحیت، منجر به افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش افسردگی شده بود. براین اساس میتوان گفت حرمتخود و ارضای نیاز به ارتباط و نیاز به صلاحیت در محیط کار، نقش واسطهای در رابطه بین حمایتهای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی و افسردگی ایفا کرده است. این یافتهها بر نقش تعامل‎های اجتماعی در ارتقای حرمت خود و اهمیت به نیازها در محیط کار، تأکید میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانگری والدین در کاهش نشانههای اختلالهای برونیسازی در کودکان دبستانی بود. ابتدا 300 کودک (150 دختر و 150 پسر) 7 تا 8 ساله با استفاده از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) مورد آزمون قرار گرفتند و از بین کسانی که نمره چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانگری والدین در کاهش نشانههای اختلالهای برونیسازی در کودکان دبستانی بود. ابتدا 300 کودک (150 دختر و 150 پسر) 7 تا 8 ساله با استفاده از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) مورد آزمون قرار گرفتند و از بین کسانی که نمره بالایی در این آزمون کسب کردند، 15 کودک (هفت دختر ، هشت پسر) به شیوه تصادفی چند مرحلهای به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. مادران این کودکان در هشت جلسه درمان گروهی سه ساعته شرکت کردند. مادران در پایان جلسههای دوم، چهارم، ششم و هشتم، بار دیگر فهرست رفتاری کودک و پیش از آغاز و در پایان دوره، پرسشنامه خوداثربخشی (دومکا، 1996) و تنیدگی والدین (آبیدین، 1983) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل اندازهگیریهای مکرر بهره گرفته شد. یافتهها نشان دادند بازی درمانگری والدینی موجب کاهش رفتارهای برونیسازی کودکان و نادیده گرفتن قوانین شد. اما تأثیر معناداری بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نداشت. این روش همچنین موجب کاهش تنیدگی والدین و افزایش خوداثربخشی آنها شد. در نتیجه میتوان بازیدرمانگری والدینی را روش مؤثری در کاهش مشکلات برونیسازی کودکان در نظر گرفت که در زمانی کوتاه از شدت مشکلات کودک میکاهد و بر تنیدگی و خوداثربخشی والدین مؤثر است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی شادکامی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه سرمایه روانشناختی در دانشجویان انجام شد. دویست و هفتاد نفر (123 پسر، 147 دختر) از دانشجویان دانشگاه شیراز به روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانوا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی شادکامی بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه سرمایه روانشناختی در دانشجویان انجام شد. دویست و هفتاد نفر (123 پسر، 147 دختر) از دانشجویان دانشگاه شیراز به روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1997)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و آولیو، 2007)، و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگیل، 2001) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان مبتنی بر مراحل بارون و کنی (1986) نشان دادند جهتگیری گفت و شنود پیشبینیکننده مثبت شادکامی است. همچنین، جهتگیری گفت و شنود، ابعاد سرمایه روانشناختی یعنی خودکارآمدی، امیدواری، تابآوری و خوشبینی را به طور مثبت پیشبینی کرد اما جهتگیری همنوایی قادر به پیشبینی هیچ یک از ابعاد سرمایه روانشناختی نبود. در نهایت، سرمایه روانشناختی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و شادکامی نقش واسطهای را ایفا کرد. در مجموع یافتهها نشان دادند ارتباط مطلوب در خانواده، زمینههای تعامل بیشتر را برای اعضا فراهم کرده و با رشد بسیاری از تواناییهای فردی منجر به شادکامی میشود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای فراشناختی و نشخوار فکری در دانشجویان یا سطوح بهنجار و بیمارگون از نگرانی بود. بدین منظور250 نفر به روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و پرسشنامههای باورهای فراشناختی (ولز،2000)، نشخوارفکری (نولنـهوکسیما و مارو، 1991) و نگرانی پن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای فراشناختی و نشخوار فکری در دانشجویان یا سطوح بهنجار و بیمارگون از نگرانی بود. بدین منظور250 نفر به روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و پرسشنامههای باورهای فراشناختی (ولز،2000)، نشخوارفکری (نولنـهوکسیما و مارو، 1991) و نگرانی پنسیلوانیا (مییر، میلر، متزیگر و بورکویچ، 1990) را تکمیل کردند. دانشجویان بر اساس کسب نمره 40 در آزمون نگرانی پنسیلوانیا به دو گروه دارای نگرانی بهنجار (125 نفر) و نگرانی بیمارگون (125 نفر) تقسیم شدند. نتایج تحلیل واریانس نشان دادند مؤلفههای باورهای فراشناختی (باورهای مثبت درباره نگرانی، افکار مهارناپذیر و خطرناک، اطمینان شناختی و نیاز به مهار افکار) در دانشجویان واجد سطوح بیمارگون از نگرانی بیش از دانشجویان دارای سطوح بهنجار است. اما بین باور خودآگاهی شناختی در بین دو گروه تفاوت معنادار یافت نشد. مؤلفههای در فکر فرو رفتن، انحراف توجه، تعمق و نشخوار فکری در دانشجویان با سطوح بهنجار بیش از دانشجویان با سطوح بیمارگون از نگرانی بود. در مجموع یافتهها نشان دادند از بین مؤلفههای باورهای فراشناختی تنها مؤلفه افکار مهارناپذیر و خطرناک، توانایی پیشبینی نگرانی بیمارگون را دارد.
پرونده مقاله