رابطه بین هوشهای چندگانه و ویژگیهای شخصیتی با رویکردهای یادگیری راهبردی، سطحی و عمقی دانشجویان
محورهای موضوعی : روانشناسی تربیتیاکبر رضایی 1 , جواد مصرآبادی 2 , علی محمدزاده 3
1 - گروه روانشناسی- دانشگاه پیام نور تبریز
2 - استادبار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان.
3 - استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور.
کلید واژه: ویژگیهای شخصیتی, هوشهای چندگانه, رویکردهای عمقی یادگیری, رویکردهای سطحی یادگیری, رویکردهای راهبردی یادگیری و دانشجویان,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه و همچنین تعیین سهم هوشهای چندگانه (هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی- جنبشی، درون فردی، میان فردی و طبیعت گرایانه) و ویژگیهای شخصیتی (برونگرایی، سازشپذیری، وظیفهشناسی، روانرنجورخویی و انعطافپذیری یا پذیرابودن نسبت به تجارب جدید) در پیش بینی رویکردهای یادگیری راهبردی، عمقی و سطحی دانشجویان بود. بدین منظور، 413 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (283 زن و 130 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های هوشهای چندگانه، پنج عامل اصلی شخصیت و رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند. آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد یا همزمان برای تحلیل دادههای جمعآوری شده مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معنیدار بین هوشهای زبانی یا کلامی، منطقی ریاضی، فضایی، درون فردی و طبیعت گرایانه و رویکرد یادگیری سطحی وجود دارد، ولی رابطه بین اکثر هوشها با رویکردهای یادگیری عمقی و راهبردی مثبت و معنیدار بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ویژگی شخصیتی وظیفهشناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش میانفردی (با ارزش بتای منفی) عاملهای پیشبینیکننده معنیداری برای رویکرد یادگیری راهبردی بودند. در پیشبینی رویکرد عمقی متغیرهایی نظیر هوش کلامی یا زبانی، پذیرابودن نسبت به تجربه، هوش طبیعتگرایانه، وظیفهشناسی (با ارزش بتای مثبت) و هوش موسیقیایی و برونگرایی (با ارزش بتای منفی) از لحاظ آماری معنیدار بودند. بهترین عامل پیشبینیکننده برای رویکرد سطحی یادگیری دانشجویان هوش میانفردی بود و متغیرهای پذیرابودن نسبت به تجربه، روانرنجورخویی، وظیفهشناسی، هوش کلامی یا زبانی و هوش موسیقیایی از لحاظ ارزش بتا در اولویت بعدی قرار داشتند. از بین این متغیرها، پذیرا بودن به تجربه، وظیفهشناسی، هوش کلامی و هوش موسیقیایی در پیشبینی رویکرد یادگیری سطحی بتای منفی داشتند.
The objective of the study was to investigate the relationship between the multiple intelligence (verbal, logical-mathematical, spatial, musical, physical kinetic, intrapersonal, interpersonal, naturalistic), and personality characteristics (extraversion, compatibility, conscientiousness, neuroticism, flexibility) in prediction of the students’ strategic surface and deep learning procedures. The statistical population included 413 human sciences students from TabrizPayamNoorUniversity. The sampling method was multistage random sampling. The sample size was (283 female and 130 male): to gather the data two questionnaires, namely five main personality factors, the study skills and procedures were used. To analyses the data, Pearson’s correlation coefficient and multiple regression were used. The result showed that there was not significant difference between, verbal, logical- mathematical, spatial, intrapersonal, naturalistic and surface strategic learning procedures. There was significant difference between multiple intelligence components and seep strategic learning procedures. The results of regression analysis showed that the conscientiousness, verbal, and interpersonal (with negative Beta value) were the meaningful predictors of strategic learning procedures. The best predicting factor for surface learning was interpersonal intelligence and openness, neuroticism, conscientiousness, verbal and musical ranked thereafter the predicting for deep learning, variables such as verbal, naturalistic, and conscientiousness (with positive Beta value) were statistically meaningful.