• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات مریم دولو

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - گشتاورهای مرتبه بالاتر و معمای نوسان‌پذیری غیرسیستماتیک
        احمد بدری محمد عرب مازار یزدی مریم دولو
        تایید رابطه مستقیم ریسک غیرسیستماتیک و بازده از یک سو (نظیر درو و همکاران (2006) و فو (2009)) و تصریح رابطه معکوس نوسان‌پذیری غیرسیستماتیک و بازده توسط محققانی نظیر آنگ و همکاران (2006 و 2009) از سوی دیگر، منجر به شکل‌گیری معمای ریسک غیرسیستماتیک گردیده است. هدف پژوهش ح چکیده کامل
        تایید رابطه مستقیم ریسک غیرسیستماتیک و بازده از یک سو (نظیر درو و همکاران (2006) و فو (2009)) و تصریح رابطه معکوس نوسان‌پذیری غیرسیستماتیک و بازده توسط محققانی نظیر آنگ و همکاران (2006 و 2009) از سوی دیگر، منجر به شکل‌گیری معمای ریسک غیرسیستماتیک گردیده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش گشتاورهای سوم و چهارم به عنوان توضیح احتمالی معمای ریسک غیرسیستماتیک است. به این منظور، نمونه‌ای متشکل از 270 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های 1378 تا 1389 با استفاده از رویکرد پرتفوی و مدل فاما-مک‌بث (1973) مورد بررسی قرار گرفت. مجموع مشاهدات استفاده شده برای آزمون‌های مذکور به طور متوسط بالغ بر 9000 شرکت-فصل است. نتایج به دست آمده، رابطه مثبت چولگی و بازده را تایید کرده اما نشان می‌دهد رابطه معناداری بین کشیدگی و بازده برقرار نیست. تاثیر چولگی و کشیدگی بر رابطه ریسک غیرسیستماتیک و بازده سهام قویاً متاثر از ملاحظاتی نظیر سنجه IVOL، قواعد مکانیکی اعمال شده بابت معاملات اندک و الگوی وزنی بازده پرتفوی است. با این حال، با عنایت به نبود نظریه صریحی در خصوص قیمت‌گذاری گشتاورهای مرتبه سوم و چهارم، انتساب منشاء رابطه ریسک غیرسیستماتیک و بازده به چولگی یا کشیدگی کماکان در هاله‌ای از ابهام است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - سرمایه‌گذاری مبتنی بر سبک و قابلیت پیش‌بینی بازده
        مریم دولو حمیدرضا فرتوک‌زاده
        پژوهش حاضر به مداقه پیش‌بینی بازده مقطعی سهام انفرادی توسط بازده مبتنی بر سبک در بورس اوراق بهادار تهران می‌پردازد. آزمون قابلیت پیش‌بینی بازده سهام بر مبنای مدل رگرسیون فاما و مک‌بث (1973) و با استفاده از داده‌های دوره زمانی 1380 تا 1389 صورت می‌گیرد. همچنین، جهت مداقه چکیده کامل
        پژوهش حاضر به مداقه پیش‌بینی بازده مقطعی سهام انفرادی توسط بازده مبتنی بر سبک در بورس اوراق بهادار تهران می‌پردازد. آزمون قابلیت پیش‌بینی بازده سهام بر مبنای مدل رگرسیون فاما و مک‌بث (1973) و با استفاده از داده‌های دوره زمانی 1380 تا 1389 صورت می‌گیرد. همچنین، جهت مداقه در قابلیت پیش‌بینی یادشده، رابطه تغییرات مشترک بازده سهام و سبک مربوطه با تداوم نیز آزمون می‌گردد. برای این منظور از رویکرد تحلیل پرتفوی متکی به طبقه‌بندی دوگانه استفاده می‌گردد. نتایج حاصل از این تحقیق بر قابلیت پیش‌بینی بازده مقطعی آتی سهام توسط بازده مبتنی بر سبک طی دوره تشکیل 12 ماهه صحه می‌نهد. شواهد حاصله نشان می‌دهد تغییرات مشترک بازده سهام و سبک منجر به تغییر سود تداوم می‌گردد. یافته مذکور منحصر به دوره تشکیل 12 ماهه و افق بازده آتی یک‌ماهه بوده و در بازده‌های آتی طولانی‌تر (3، 6 و 12 ماه) برقرار نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - آزمون مدل پنج عاملی؛ شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران
        مریم دولو زهره غلامی
        فاما و فرنچ (2015) با افزودن دو عامل سودآوری و سرمایه‌گذاری، مدل سه عاملی خود را توسعه داده و مدل پنج عاملی جدیدی ارائه نمودند. هدف پژوهش حاضر آزمون مدل 5 عاملی فاما-فرنچ و مقایسه آن با مدل‌های سه عاملی و مدل چهارعاملی است. برای این منظور نمونه‌ای متشکل از 184 شرکت پذی چکیده کامل
        فاما و فرنچ (2015) با افزودن دو عامل سودآوری و سرمایه‌گذاری، مدل سه عاملی خود را توسعه داده و مدل پنج عاملی جدیدی ارائه نمودند. هدف پژوهش حاضر آزمون مدل 5 عاملی فاما-فرنچ و مقایسه آن با مدل‌های سه عاملی و مدل چهارعاملی است. برای این منظور نمونه‌ای متشکل از 184 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1380 تا 1393 مورد بررسی قرار می‌گیرد. جهت آزمون مدل یادشده از رویکرد تحلیل پرتفوی و آزمون گیبنز و همکاران (1989) استفاده می‌شود. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار می سازد که عوامل سودآوری عملیاتی و میزان سرمایه گذاری توانایی توضیح بازده پرتفوی را دارد. به طور کلی مدل 5 عاملی فاما-فرنچ موفق تر از سایر مدل ها در توضیح بازده مازاد سهام در بورس اوراق بهادار تهران عمل می کند. پس از آن مدل های 4 عاملی در پرتفوی های مختلف، متناسب با عواملی که پرتفوی براساس آن ها تشکیل شده، عملکرد بهتری نسبت به مدل های سه عاملی داشتند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نقدشوندگی، سَبک سرمایه‌گذاری؟
        مریم دولو
        به زعم شارپ (1992) سبک سرمایه‌گذاری از چهار ویژگی برخوردار است: (1) قبل از وقوع، قابل تشخیص است (2) به سادگی از بین نمی‌رود (3) راهکاری ارزشمند است (4) هزینه آن پایین است. هدف پژوهش حاضر آن است که ویژگی‌های چهارگانه فوق را در مورد نقدشوندگی در بورس اوراق بهادار تهران به چکیده کامل
        به زعم شارپ (1992) سبک سرمایه‌گذاری از چهار ویژگی برخوردار است: (1) قبل از وقوع، قابل تشخیص است (2) به سادگی از بین نمی‌رود (3) راهکاری ارزشمند است (4) هزینه آن پایین است. هدف پژوهش حاضر آن است که ویژگی‌های چهارگانه فوق را در مورد نقدشوندگی در بورس اوراق بهادار تهران به بوته آزمون گذارد. برای این منظور نمونه‌ای متشکل از شرکت‌های بورس مذکور طی سال‌های 1379 تا 1389 مورد بررسی قرار گرفته است. جهت آزمون ویژگی‌های فوق از رویکرد تحلیل پرتفوی تک‌بعدی و دوبعدی و رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج حاصله نشان می‌دهد با وجود آن‌که مبنای طبقه‌بندی سهام به پرتفوی‌های با سطوح مختلف نقدشوندگی، گردش سهام سال گذشته است تا بدین نحو، ویژگی "قبل از وقوع قابل شناسایی باشد"، برآورده گردد، بازده پرتفوی‌های حدی مبتنی بر نقدشوندگی در مقایسه با سایر سبک‌ها ناچیز است. نتایج حاصله موید عملکرد برتر راهبرد سرمایه‌گذاری مبتنی بر نقدشوندگی نبوده و لذا ویژگی "فائق آمدن بر بازار" سبک نقدشوندگی در بورس اوراق بهادار تهران تایید نمی‌گردد. با این حال در برخی موارد می‌توان با تلفیق نقدشوندگی و سایر سبک‌های سرمایه‌گذاری شناخته شده بر بازار فائق آمد. مطابق یافته‌های پژوهش، نقدشوندگی حاوی محتوای اطلاعاتی فراتر از سایر سبک‌های سرمایه‌گذاری نبوده لذا نمی‌توان آن را "راهکاری ارزشمند" تلقی نمود. با عنایت به این‌که حدود نیمی از سهام موجود در پرتفوی‌های مبتنی بر نقدشوندگی در اثر تجدید ساختار دستخوش تغییر پرتفوی می‌گردد لذا مدیریت منفعل راهبرد اخیر مقدور نبوده و نمی‌توان "هزینه پایین معاملات" آن را تایید نمود. همچنین، نقدشوندگی به عنوان عامل ریسک حائز ارزش نبوده و صرفاً ترکیب خطی عوامل ریسک احصاء شده ذیل سایر مدل‌های قیمت‌گذاری دارایی است. پرونده مقاله