حوزه نجف و تحولات سیاسی - حزبی عراق در فاصله دو کودتا (۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ - ۸ فوریه ۱۹۶۳)
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخعلی اکبر زاور 1 , علی بیگدلی 2 , نعمت احمدی نسب 3
1 - دانشجوی دکترای ،گروه تاریخ، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد، گروه تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
3 - استادیار،گروه تاریخ، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: عراق, احزاب, عبدالکریم قاسم, آیتالله حکیم. کودتا,
چکیده مقاله :
چکیده:در پی کودتای ۱۹۵۲ افسران جوان در مصر دنیای اعراب درگیر یکسری بحرانهای متعدد شد که عراق نیز از این فضا متأثر گردید و درنهایت منجر به کودتای ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ و اعلام جمهوری شد. باز شدن فضای سیاسی عراق موجب گردید که طیفی از احزاب و گروههای سیاسی اعم از کمونیست، ناسیونالیست، ناصریست و بعثیها شروع به فعالیت و رقابت نمایند. پرسش اساسی این پژوهش عبارت است از اینکه؛ تغییر و تحولات ناشی از کنشها و فعالیتهای حکومت کودتا و همچنین احزاب و گروههای سیاسی چه تأثیری در فرازهای اصلی و رویکردهای راهبردی حوزههای علمیه و نهاد مرجعیت شیعه در فضای سیاسی عراق در فاصله دو کودتا (۱۹۶۳ - ۱۹۵۸) داشته است؟ بنا بر فرضیه این مقاله، رویکرد حوزه به رهبری آیتالله حکیم در این سالها برمبنای عدم ورود به درگیریها، جناحبندیها و بازیهای سیاسی بوده است ولی درعینحال در دفاع از حریم شریعت نیز حدومرزی نمیشناخته و از درگیر شدن با حاکمیت و احزابی که به دنبال اصلاحات غیردینی در جامعه عراق بودند ابایی نداشته است. تکفیر حزب کمونیست عراق و تقابل با دولت به خاطر تصویب قوانینی مخالف شریعت از آن جمله است این پژوهش با اتکای به اطلاعات موجود در منابع تاریخی و با رویکردی توصیفی – تحلیلی تلاش دارد به بررسی این موضوع بپردازد.
Since the beginning of 1955, the Arab world has been embroiled in a series of crises, with Iraq also affected by this atmosphere, leading to the bloody coup d'état of July 14, 1958, the fall of the Hashemi family from the monarchy and the announcement of the republican system headed by General Abdul Karim Qassem. The new rulers immediately made some changes to the structure of the government. The main question of this research is: What was the relationship between changes and changes with the principles of Islam? What was najaf's reaction to these movements? And finally, what results did it lead to on the Iraqi Shiite community? According to this article, since the changes and changes made with the beliefs of Islam and Shi'a religion were in fundamental contradictions, it led to confrontation and confrontation between najaf seminary and the government of Qasim and his supporters [until the bloody coup d'état of February 8, 1963]. On the other hand, the July 14 coup d'état marks a turning point in the history of the Seminary of Najaf because it ended years [since the suppression of the 1920 uprising and the exile of scholars to Iran] the inaction and remoteness of the Shiite marja'iyya institution from the Iraqi political space. This research tries to investigate the issue by relying on information in historical sources and with a descriptive-analytical approach.
_||_