تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی در استقرار مدیریت دانش (مطالعه موردی:شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران)
محورهای موضوعی : پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کارقنبر عباس پور اسفندن 1 , اصغر مشبکی 2 , مهدی هادیان 3
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
2 - استاد دانشگاه تربیت مدرس
3 - کارشناس ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
کلید واژه: سرمایه اجتماعی, مدیریت دانش, استقرار مدیریت دانش,
چکیده مقاله :
شروع هزاره سوم را می توان دوران افول شیوه های سنتی مدیریت دانست که در آن چشم اندازهای جدیدی در قالب سازمانهای یادگیرنده و سازمانهای مجازی پا به عرصه وجود می گذارند.سازمانهای یادگیرنده یا سازمانهای دانش آفرین سازمانهایی هستند که در آنها خلق و آگاهی های جدید،ابداعات و ابتکارات،یک کار تخصصی و اختصاصی نیست،بلکه نوعی رفتار همگانی است و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق هم می آموزندو هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است.سازمانهایی با چنینی ویژگیها و خصوصیات،سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند.اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنینی سازمانهایی را طراحی و ایجاد کرد؟چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها از وضع کنونی به وضع وطلوب انتقال یابند؟تلاشهای اولیه در اغلب سازمانها در این زمینه با این چالش عمده مواجه هستند که علیرغم سرمایه گذاری روی مدیریت دانش گسترش نفوذ کاربردهای آن به کندی صورت می پذیرد.علت اصلی این مشکل پایین بودن سطح آمادگی سازمانها برای پذیرش و استفاده از مدیریت دانش است.بنابراین درک صحیح از میزان این آمادگی برای جهت گیری درست تلاشهای آغازین و تدوین استراتژی های مناسب ضروری به نظر می رسد.عوامل متعدد و بی شماری در موفقیت استقرار مدیریت دانش نقش دارند،یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است.لذا در این پژوهش برآنیم تا از سرمایه اجتماعی که باعث به اشتراک گذاشتن بهتر دانش،ابقا دانش سازمانی،ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری،روح تعاون،کمک به آموزش،افزایش فعالیتهای مرتبط با ثبات سازمانی و درک مشترک می شود،در جهت افزایش آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش استفاده نماییم.نوع این تحقیق،کاربردی و روش تحقیق آن همبستگی است.جامعه آماری نیز مدیران و کارشناسان میانی و ارشد شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران می باشند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در این شرکت بین سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.به عبارت بهتر با افزایش سرمایه اجتماعی در سازمان میزان آمادگی برای استقرار مدیریت دانش در ابعاد فرهنگ سازمان،ساختار،زیر ساخت سازمان،محتوای تغییر و پشتیبانی از تغییر،افزایش می یابد.
Start the threshold of the third millennium, age of applying traditional management’s method will finish and new horizons will enter in the form of learning and virtual organizations. In learning and knowledge creating organizations, creating of new knowledge and innovations is not a specialty work but it is a type of communal behavior and members of organization learn with each other how to learn and every one is a creative person in it. These types of organizations are idealistic and desirable. But how can achieve to these organizations and how can design them? What programs and politics should be exerted so that the organizations shift from current situation to desirable situation? Primary attempts in the most of organization in this field face with this challenge that make slow its applicable influence development in spite of investment on knowledge management. major reason for this problem is lower of organizations readiness level for accepting and usage knowledge management .So, having correct understanding from amount of this readiness consider necessary for correct orientation of initiative attempt and formulating appropriate strategies. Various and numerous factors have role in achievement of knowledge management implementation. One of these factors is social capital. Therefore in this research we want to make use of social capital for reason of increasing of organizational readiness for implementation of knowledge management that causes sharing better knowledge, revival of organizational knowledge, creating confidence based and cooperation based relationship, cooperative spirit, helping education, increasing activities associated with organizational stability and common understanding. This is an applied research and the method of doing this research is correlation. Statistical population of this research is senior managers and experts and middle managers and Experts in the middle of the Islamic Republic of Iran Railways Company. Findings of this research show that in this company, there is a positive and significant correlation between social capital and organizational readiness for implementation of knowledge management. In clearer words, with increasing social capital in organization, amount of readiness for implementation of knowledge management has increased in dimension of organizational culture, organizational infra – structure, change content and supporting change.