انتقاد به عقل رایج دورۀ روشنگری از منظر تفکّر تاریخی هردر
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیمریم دربانیان 1 , بیژن عبدالکریمی 2
1 - دانشآموخته دکتری فلسفه غرب، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران، darbanian.md@gmail.com
2 - دانشیار گروه فلسفه غرب، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران، (نویسنده مسئول)، abdolkarimi12@gmail.com
کلید واژه: تاریخیّت حیات آدمی, تاریخیّت اندیشه, روح قومی, پویایی تاریخ, تحقّق مفهوم انسانیّت,
چکیده مقاله :
تفکّر تاریخی، به نحوۀ نگرشی اطلاق میشود که آدمی و تفکّر او را در بستر تاریخی و اجتماعیاش مورد ملاحظه قرار داده و هرگونه فهم، شناخت، تفسیر و کنش آدمی را تاریخی میداند. در مقابل، تفکّر غیرتاریخی تحت تأثیر اندیشۀ ذاتگرایانۀ ارسطویی و عقل ریاضیاتی دکارتی، به معنایی واحد و جهانشمول از عقل قائل است که آن را معیار و محک سنجش همۀ دورههای تاریخی تلقّی میکند. پرسش اصلی مقاله این است که هردر با چه نگرشی، تفسیر رایج عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار میدهد و بررسی وجوه انتقادات او در این زمینه، هدف این پژوهش است. از اینرو با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاههای او پرداخته شده است. فلسفۀ تاریخ هردر مبتنی بر اصل پویایی تاریخ است و این پویایی حاصل حرکت و پویایی سرشت انسان به تبع حرکت و پویایی تفکّر و اندیشه او میباشد. هردر معتقد به تاریخیبودن تفکّر و به تبع آن زبان، فرهنگ، دین و به طور کلّی تمامی شئونات بشری است و همۀ اقوام را بر اساس شرایط تاریخیشان در تحقّق هدفی مشترک یعنی انسانیت سهیم میداند. از این رو، وی به عنوان یکی از فیلسوفان تاریخیاندیش، موضع متفکّران عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار میدهد و با تلقّی رایج این عصر که عقل مدرن را محک و معیار سنجش همۀ امور میدانست، مخالفت میکند. فرضیه این پژوهش این است که هردر تفکّر غیرتاریخی را انتزاعی، غیرواقعبینانه و ناتوان از درک واقعیتهای تاریخی و فرهنگی هر عصر و دورۀ تاریخی میداند و معتقد است درک و شناخت صحیح، درک و شناخت تاریخی است.
Historical thinking refers to the attitude that considers man and his thinking in his historical and social context and considers any understanding, cognition, interpretation and action of man as historical. In contrast, non-historical thinking, influenced by Aristotelian essentialist thought and Cartesian mathematical reason, considers a single and universal meaning of reason,which it considers the criterion and benchmark of all historical periods. The main question of the article is with what attitude does Herder criticize the common interpretation of the Enlightenment and the purpose of this research is to examine the aspects of his criticisms in this field. Therefore, his views have been studied by descriptive-analytical method. Herder's philosophy of history is based on the principle of the dynamics of history and this dynamism is the result of movement and dynamism of human nature as a result of movement and dynamism of his thinking and thought.Herder believes in the historical nature of thought, and consequently in language, culture, religion, and all human dignity in general and considers all nations to share in the realization of a common goal, namely "humanity", according to their historical circumstances. Hence,as one of the historical philosophers, he criticizes the position of Enlightenment thinkers and opposes the common view of this age, which saw modern reason as the benchmark for measuring all things.The research hypothesis is that everyone considers non-historical thinking to be abstract, unrealistic and incapable of understanding the historical and cultural facts of each historical period and he believes that correct understanding is historical understanding.
_||_