جایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلس چکیده کامل
جایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلسوف همواره فرهنگ و اساطیر یونان را ستایش نموده و در بیشتر آثارش از اسطورههای یونان یاد کرده و ویژگیهای آنان را ستوده است، همچنین ایدههایی همچون ابرانسان و بازگشت جاودان را مطرح کرده است. شاید کسانی که با نیچه آشنایی دارند، بیشتر او را با ایده‎ی ابرانسان بشناسند. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر میرسد شباهتهایی میان اساطیر یونان باستان (نسل سوم اسطیر یونان یعنی پهلوانان)، اصول اومانیسم (طبیعت گرایی، نسبی بودن ارزشها در انسان، خردگرایی) و مفهوم ابرانسان نیچه وجود دارد. این پژوهش برآن است تا به تعریفی جامع از ابرانسان نیچه و یا انسان کامل و برتر از دیدگاه او برسد، سپس با بهرهگیری از اصول اومانیسم، تأثیرپذیری نیچه از اساطیر یونان را مورد بررسی قرار دهد. کلید واژه ها: اومانیسم، ابرانسان، اساطیر یونان، نیچه
پرونده مقاله
چکیده
به طور کلی نظریههای پستمدرنیستی به دو گروه عمده تقسیم شدهاند. گروه نخست نظریههای کسانی مانند بری لوئیس، پیتر والن و دیوید لاج را در برمیگیرد که فهرستی از مؤلفههای پسامدرنیستی (عدمقطعیت، پارانویا، بینظمیزمانی و...)ارائه میکنند. درگروهدوم، شاخصترین چکیده کامل
چکیده
به طور کلی نظریههای پستمدرنیستی به دو گروه عمده تقسیم شدهاند. گروه نخست نظریههای کسانی مانند بری لوئیس، پیتر والن و دیوید لاج را در برمیگیرد که فهرستی از مؤلفههای پسامدرنیستی (عدمقطعیت، پارانویا، بینظمیزمانی و...)ارائه میکنند. درگروهدوم، شاخصترین نظریه را برایان مکهیل مطرح-کردهاست کهبرایتبیین پسامدرنیسم از مفهوم "عنصرغالب" در فرمالیسم-روسی مددمیگیرد و مشخصه پسامدرنیسم را وجودشناسی(در تباین بودن با معرفتشناسی که عنصر غالب مدرنیسم است) میداند. در راستای تحقق این هدف،ابتدا شگردهاو مؤلفههاییاز رمان سپیدهدمایرانی استخراجو درسه-بخش عناصرداستان، مفهوم، شکل یاصورت موردبررسی قرارمیگیرد؛ سپس براساس نظریه غالب برایان مکهیل که در اصل ویژگی داستانهای پسامدرن را طرح مباحث هستیشناسانه میداند، مشخص میشود که این شگردها و مؤلفهها تا چه حد در برجسته کردن عناصرهستیشناسانه اثر مورد نظر نقش دارند. نتیجهنشان-میدهد کهدراین رمان، نویسنده بهخوبی از تکنیک چندصدایی، عدم-قطعیّت،اتصالکوتاه،عدمانسجامذهنوآشفتگیشخصیتهاو...به بهترین شکل بهرهگرفته و رمان خود را در کنار آثار پستمدرن قرار داده است.
واژگان کلیدی: سپیدهدمایرانی، پستمدرنیسم، مکهیل، مبانی وجودشناسی.
پرونده مقاله