تخیل،نیمه پنهان واقعیت یعنی حقیقت را بازمینماید و بنمایهای است که خالق دنیای شگفت ادبیات است و به آن امکان میدهد تا با بازآفرینی واقعیات، درک بهتر آن را از خلال تصویرگری خلاق فراهم آورد. مناطق بدوی جنوب در داستانهای اقلیمی، جلوههایی از ترس و تنهایی وهمناک را متصور چکیده کامل
تخیل،نیمه پنهان واقعیت یعنی حقیقت را بازمینماید و بنمایهای است که خالق دنیای شگفت ادبیات است و به آن امکان میدهد تا با بازآفرینی واقعیات، درک بهتر آن را از خلال تصویرگری خلاق فراهم آورد. مناطق بدوی جنوب در داستانهای اقلیمی، جلوههایی از ترس و تنهایی وهمناک را متصور میسازند. باورهای عجیب و غریب، فقر اقتصادی و فرهنگی مردم در مناطق دورافتاده و طبیعی که خشن و ترسناک است، رئالیسم جادویی را در آثار برخی نویسندگان رقم زده است. در این شیوه الگوهای واقعگرایی با خیال، وهم و عناصر سحرآمیز درهم میآمیزد. در این آمیزش در داستانهای رضایی ترکیبی به وجود آمده است که خصوصیتی مستقل و جداگانه دارد و رویا و واقعیت چنان به هم جوش خوردهاند که خیالی بودن این وقایع جنبهای واقعی پیدا میکند.در چند اثر غلامرضا رضایی به داستانهایی برمیخوریم که وهم و حقیقت باهم درآمیخته به طوری که خواننده توالی زمان را جابه جا مییابد؛ اما همین خصوصیت، کیفیتی تازه و بدیع به وجود آورده است. در این مقاله، بازتاب رئالیسم جادویی در مجموعه داستانهای رضایی مورد بررسی قرار گرفته است. ازویژگیهای مهم داستانهای رضایی می-توان: وهم و خیالپردازی، اعتقاد به باورهای عجیب، واگویی افسانههای بازمانده پشینیان، باورناپذیری رویدادها، ترس ناگهانی و هیجان، را نام برد.
پرونده مقاله
ابومعین حمیدالدین ناصر بنخسرو قبادیانی، به سال 394 هجری در قبادیان بلخ به دنیا آمد و به سال 481 در یمگان بدخشان از دنیا رفت. درجوانی استعداد ذاتی و میل حقیقت جویی، او را جویای حقایق و اسرار کرد و به سال 437 ترک کار دیوان و خانه و سامان کرد و هفت سال تمام به سفری دور چکیده کامل
ابومعین حمیدالدین ناصر بنخسرو قبادیانی، به سال 394 هجری در قبادیان بلخ به دنیا آمد و به سال 481 در یمگان بدخشان از دنیا رفت. درجوانی استعداد ذاتی و میل حقیقت جویی، او را جویای حقایق و اسرار کرد و به سال 437 ترک کار دیوان و خانه و سامان کرد و هفت سال تمام به سفری دور و دراز پرداخت و سفرنامهای ارزشمند و سرشار از اطلاعات جـغرافـیایی، تاریخـی و اجتـماعـی ترتـیب داد و همین اطلاعات جغرافیایی را در دیوان اشعارش که آیینه تمام نمای روزگار اوست به تصویر کشیده است. استفادههایی که شاعر از نام این شهرها کرده، جالب توجه است. شاعر برای بیان عقاید، آوارگیها، تبلیغ مذهب خویش، مسائل حکمی و کلامی و گاه از دیدگاه صور خیال از نام این شهرها سود جسته است. خراسان را به علت فقها، حکما، علمای نادان و ریاییاش ترک کرده و به درّهای کوچک پناه برده است. بر خراسان دل سوزانده و سنگ و خاک یمگان را با ارزشتر از لعل بدخشان و مشک تاتار دانسته است. بنابراین بررسی علل کاربرد نام این شهرها در رمزگشایی هر چه بهتر اشعار ناصرخسرو موثر است. لذا در این مقاله به بررسی شهرها و علل کاربرد آنها در دیوان شاعر پرداخته شده است.
پرونده مقاله
در این مقاله به نقد و بررسی چندسویهی قصیدهی صد و هشتاد و چهارم دیوان انوری پرداخته شده است. در بخش نخست، گزارشی کوتاه و فشرده از مفاهیمِ قصیده به دست داده شده و تناسب فرم و محتوا به کوتاهی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس برای پیگیری انگیزهی انوری در زمینهی نکوهش شعر چکیده کامل
در این مقاله به نقد و بررسی چندسویهی قصیدهی صد و هشتاد و چهارم دیوان انوری پرداخته شده است. در بخش نخست، گزارشی کوتاه و فشرده از مفاهیمِ قصیده به دست داده شده و تناسب فرم و محتوا به کوتاهی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس برای پیگیری انگیزهی انوری در زمینهی نکوهش شعر و شاعری، شعر و شاعری از دیدِ فرهنگ و جامعهی عصر انوری بررسی شده است و امکان اثرپذیری انوری از آرای شعرای دیگر از جمله کسایی، ناصرخسرو و سنایی مطرح شده است.
پس از بررسی فرم و محتوا، مشخص شد که این قصیده در شمار اشعار حقیقت نما (راستین) و صادقانه ی شاعر قرار می گیرد. دربخش پایانی مقاله پس از طرح چند فرضیه برای یافتن انگیزه ی اصلی انوری از نکوهش شعر و شاعری، این فرض اثبات شد که وی به دلیل بهره مندی از مراتب فضل و کمال، شاعری را دونِ شأنِ خود می دانسته است و چون از روی ناچاری و به دلیل نیاز مالی به مدیحه سرایی پرداخته، پس از سال ها شاعری، از کارنامهی خود ناخشنود بوده و به نقد کار خود پرداخته است.
پرونده مقاله